من ِ ... عجیب غریب ؟!

برای لذت بردن از طعم واقعی غذا خیلی آهسته غذا میخورم
یه سریال یه ساعته رو تو ۲۰ دیقه نیگا میکنم
با خودم بیشتر از بقیه حرف میزنم
با بازی های کامپیوتری قدیمی خیلی بیشتر حال میکنم
و در آخر اینکه عاشق ارتفاع زیادم:D:D:D
 
من عاشق سِگا و پلی استیشن 1 عم.
ی لیوان نارنجی قشنگ دارم ک حس میکنم شیشه عمرمه و اگه بشکنه میمیرم. یبارم لب پر شد دو هفته مریض بودم="
از کتابای تستم بعنوان چهارپایه و زیر لپتاب و خونه سازی واس بچه ها استفاده میکنم ولی تا الان چند نفنرو بخاطر اینکه با کتابای المپیادم درست برخورد نکردن زدم.
هرجا ک خیلی کنترلم از دست میدم طرفو میزنم. و دست خودم نیست و مهم نیست طرف کیه.
بطور دیفالت رو همه دخترا غیرت دارم:))
همینا فعلا:))
 
نمی تونم عین ادم ی جا بدون احساس یا بدون فکر مشغولی بشینم
اگ اینجوری بشم به هزارتا اتفاق بد فکر میکنم تا حدی ک دلشوره بگیرم و اعصابم بهم بریزه:)):))
 
من یا با کسی حرف نمیزنم یا اونقدر حرف می زنم که مخ طرف رو شستشو میدم.
 
خب گفتم برای اینکه تاپیکو دوباره زنده کنم،یه چیزی بنویسم:
-علاقه ی خاصی به برعکس نوشتن و نوشتن آینه ای،کلا نوشتنی غیر از نوشتن "معمولی مثل آدم" دارم:/
-سر کلاس ریاضی تمایل دارم با دو دست بنویسم،یک دست جزوه و یک دست تمرین،خیلی هم به خاطر این سوژه شدم که مجبور شدم اینو ول کنم
-خیلی با حرف زدن با خودم حال میکنم،وقتی مسئله ی سختی رو روش فکر میکنم،واقعا برام سخت میشه تو ذهنم فکر کنم،میرم کل خونه رو قدم میزنم و راه حل هامو بلند بلند با خودم میگم-__-
-اگر راه حل یک سوالی که توش موندم رو بدست بیارم،به طور ناخودآگاه حرکت های عجیبی با انگشت های دستم انجام میدم،بشکن میزنم و.....
-اصلا نمیتونم ریاضی رو با مداد بخونم یا واقعا برام سخته برم با مداد حل کنم،یک دلیلش اینه که اینقدر رو کاغذ نوشته هام نا مرتب میشه که همون تو ذهن،خیلی باهاش راحت ترم (کلا با نوشتم میونه خوبی ندارم)
-به محاسبه علاقه زیادی دارم،هرچه مراحل انجام کار بیشتر باشه برام خیلی لذت بخش تره،برای مثال الگویابی های ساده 2 یا 3 مرحله ای رو به 10 مرحله هم میرسونم برای الگو یا کلا سوالات آسون رو راه حل سخت میدم براشون،البته برای سوالای سخت برعکسه
-اگر راه حلم با راه حل اصلی مسئله مشابه باشه،اعصابم نفله میشه:|
و.......................
 
آخرین ویرایش:
کتابارو برعکس میخونم (فرقی هم نداره چه کتابی باشه) برعکس نقاشی میکشم صفحه مانیتورمم برعکسه [بعداً نوشت: این عادت رو ترک کردم :-″]
سوال های سخت رو زود حل میکنم ولی مثل چی تو سوال های راحت میمونم:| [مثال: 2=2÷2 |=]
رو دیوار اتاقم نقاشی میکشم و شعر مینویسم
 
آخرین ویرایش:
بجای شب صبح می‌خوابم
روزی سه ساعت با خودم حرف میزنم ،خاطره تعریف میکنم بازی میکنم
تو دستشویی با مایع دستشویی حباب درست میکنم
توی تاکسی سوسک پلاستیکی میندازم
زیر مردم تو اتوبوس آدامس میزارم
از پاره کردن جورابام به ویژه قسمت شصتش لذت میبرم
توی کتابام هیچی نمی نویسم
پشت گوشیم با ماژیک شکل میکشم
از ترکیب های غذایی افتضاح استفاده میکنم
جلسه های امتحان توی جامدادیم رو پر میکنم کاغذ سر جلسه هم میگیرنم رو همشم نوشتم سلام
و...
 
بچگیام ی بازی اختراع کردم ک وقتی داخل پیاده رو رد میشدم نباید پام رو بین فضای خالی کاشی ها وگرنه میباختم:D البته جدیدا برام ی عادت شده.
راسی عاشق بوی ماهی جلوی مغازه ماهی فروشها هستم:-"
موقع تماشای تلوزیون هیچوقت مث آدم نمیشینم نگا کنم (این مسئله برای درس خوندن و خواب هم صدق میکنه :D:-" )
 
از شیشه های نوشابه و ظرف های دنت به عنوان گلدون استفاده میکنم=)
میتونید توی شیشه های نوشابه "پوتوس" پرورش بدین
و توی ظرف دنت کاکتوس بکارید
در اسرع وقت میام عکسشونو میزارم براتون...
 
Back
بالا