من ِ ... عجیب غریب ؟!

پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

از بچگی عادت دارم وقتی رو سرامیک راه میرم براساس یه الگویی راه برم مثلا یکی در میون یا دو تا در میون ;;)
بعد خیلی هم واسم هیجان انگیزه مثلا :-" :D
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

من عادت دارم شبا حتما موقه خواب دستمو زیر بالش بزارم واسه همینم همیشه دستم درد میکنه خیلی هم سعی کردم ترکش کنم نشده
اگه سر خودکارم گم شد دیگه نمیتونم استفادش کنم
به طور ناخوداگاه هر وقت یه تیکه کاغذ پیدا کردم اسممو روش بنویسم
همیشه از غذام اندازه دو قاشق نگه دارم حتی اگه خیلی کم کشیده باشم
قبل اب خوردن تو یه لیوانی بوش کنم چون خیلی حساسم
بچگیام عادت داشتم همیشه موهای عروسکامو قیچی میکردم
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

من کلا بدون پتو خوابم نمیره ینی حتی تو اوج گرما وسط تابستون اگه رو خودم پتو نکشم نمیشه ک خوابم ببره.
زمانی ک راهنمایی بودم و باید انشا می نوشتم حتما باید قبلش دستمو با ی صابون مایع خاص می شستم ینی این صابون مایع تغییر ناپذیر بود چ از نظر عطر و رایحه چه از نظر مارکشو کارخونه ی سازندش!
تا همین پارسال اگه خودکارام از ی مارک نبودن( مخصوصا ابی و قرمز ک از همه بیشتر ازشون استفاده می کنم) نمتونستم بنویسم ینی اصن دوست نداشتم چیزی بنویسم.
دیگه این ک تو مدرسه ک تقریبا هر روز امتحان و پرسش بود هیچ وقت از دست بند و یا سایر زیور الات استفاده نمی کردم چون همیشه با خودم می گفتم « دل خوش سیری چند » ینی احساس گناه می کردم اگه می خواستم ازشون استفاده کنم ، ی جورایی این کارو برابر با بی خیالی نسبت ب درس و تکالیفم تلقی می کردم.
فعلن همینا یادم بود :D
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

من عادت دارم
وقتی جوراب می خرم روش با ماژیک یا خودکار می نویسم"مخصوص پای راست ""مخصوص پای چپ"که دفعه های بعدی که پام میکنم اشتباهی جوراب پای راستموپای چپم نکنم ولی چون هنوز دست راستو چپمو یاد نگرفتم این تدبیرم هم کارساز نیست!!!دیگه کلن اصن جوراب پام نمی کنم!!!!!! :-" :-" :-"
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

مثل اين كه صبا كه وارد كلاس به قدري بلند سلام مي كنم به طوريكه اگرم كسي خوابه بيدار ميشه
و همه متوجه حضور م ميشن خب عادت كردم ديگه
و به اين صورت كه ميگم
sa-
lam
يه مكث كوچولو بين دو بخش
در كل زياد سلام مي كنم
------
وختي از دست خودم كفري ميشم
براي اين كه به خودم بگم خيلي شاخم با تكنولوژي قهر مي كنم
يه بار اكانت اينستاموبا كلي پست و ...
ديليت كردم
تا چند وخ پيش كه دوباره باز كردم
-------
وختي پاييزه كله برگاي روي زمينو له مي كنم
(ميدونم عده ي زيادي اينو دارن
-----
توي اسانسور اگه تنها باشم به خودم لبخند ميزنم :)
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

منم خب اول اینکه مثله ادم نمیتونم درس بخونم مثلا باید خودم رو تخت باشم کتاب رو زمین :-"
قبلا موقع خواب یه جا بودم وقتی بیدار میشدم یه جا دیگه هیچکسم کنارم نمیخوابید ولی الان خوب شدم :D
با بالش خیلی حال نمیکنم ترجیح میدم سرم رو زمین باشه
بالا پشت بوم عشق منه :-" و البته بهترین جا واسه درس خوندنم و حتی ورزش کردن
رو میز کامپیوترم با غلط گیر و لاک کلی چیز میز مینویسم
فعلا همینا چیز جدید یادم اومد اضافه میکنم
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

وقتی ناراحتم یا حرص می خورم مو می کنم یا هی دستم رو توی موهام می کنم یا بلند بلند می خندم!
توی کمد کتاب و اینا می خونم!!!
دیوار های اتاقم با مداد و خودکار به شعر و متن قشنگ مزین شده
همچنین یه دیوار مخصوص برای نقاشی های معروف دارم(از همونایی که اول مجله قلمچی بود!!!)
توی دستشویی و حمامم اون زمان که واسه کنکور می خوندم پر از خلاصه نویسی بود!
نصفه شب از خونه می زنم بیرون میرم تو حیاط یا پشت بوم شکلات داغ و نسکافه و اینا درست می کنم!
اسپرسو رو لیوانی! بدون شکر! می خورم(کلا همه چی رو تلخ تلخ می خورم)
وقتی ناراحتم کاغذ پاره می کنم!
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

وقتی به چیز جالبی فکر میکنم حتمن باید بدوم . :-" مثلن تو اتاقمم . یه فکر جالب میاد تو سرم . سریع میدوم تا آخر خونه و باز برمیگردم تو اتاق .
نقاشی دماغ میکشم . همه جا . فقط دماغ
 
من عادت دارم قبل درسخوندن
مسواک بزنم
موهامو ببافم
لباسامو عوض کنم
ی جای سرد بشینم
ی موزیک اروم بزارم
بعد شروع کنم ب درسخوندن
 
من عادت دارم که همیشه سر شونه های دوستامو فشار میدم :D
چون دستام خیلی بزرگن همیشه ملت دردشون میگیره ~X(
کلا یکی که کنارم باشه اینقدر سر شونه هاشو فشار میدم که جیغش در میاد ~X(
________________
همینطور عادت عجیبی دارم که دوستامو از زمین بلند میکنم:))
________________
و هر وقت هم چکمه پام میکنم زیپش رو باز میذارم
________________
تو خونه هم جوراب میپوشم
و کش جورابامو لوله میکنم برمیگرده رو خودش :D
 
بقیرو به شوخی میزنم مثلا به گردنشون
..............................
تو تاریکی مطلق تکست مینویسم
..............................
جامعه گریزم به شدت
 
علاقه شدیدی به خطوط مترو دارم :| نقشه مترو شیراز و مشهد و تهران رو تا حدود خیلی خوبی بلدم ، دستی هم تو مترو های خارج مث شانگهای و نیویورک و پاریس دارم;;)
عادت به خوردن ماکارونی با پنیر دارم :-"
تازه یکی میشناختم روی شیر ، فلفل می ریخت میخورد :))
 
من عادت دارم خونه رو در تاریکی و سرمای محض نگه دارم
یعنی لامپ اتاقم در کل شبانه روز نیمـساعت روشنه درسمم با چراغ مطالعه میخونم
و حتی شده تو زمستون کولر اتاقم روشن بوده
 
من یه چیزی دارم به اسم وسواس تقارن.
یعنی اگه یه چیزی متقارن نباشه سردرد میگیرم. با عددهای فرد مشکل دارم. از همه بدتر اینکه اگه به هر دلیلی یک طرف از بدن احساسی داشته باشه (مثلا سرما یا سوختگی یا درد) باید کاری کنم تا طرف دیگه هم همین احساس رو داشته باشه. چون اگر اون احساس مثلا درد باشه، درگیری ذهنیم بدتر از دردیه که تحمل میکنم.
بوده زمانهایی که من دست چپم رو زخمی کردم صرفا به این دلیل که دست راستم هم زخمی بوده و...
خلاصه که امیدوارم سرتون نیاد
 
من یه چیزی دارم به اسم وسواس تقارن.
یعنی اگه یه چیزی متقارن نباشه سردرد میگیرم. با عددهای فرد مشکل دارم. از همه بدتر اینکه اگه به هر دلیلی یک طرف از بدن احساسی داشته باشه (مثلا سرما یا سوختگی یا درد) باید کاری کنم تا طرف دیگه هم همین احساس رو داشته باشه. چون اگر اون احساس مثلا درد باشه، درگیری ذهنیم بدتر از دردیه که تحمل میکنم.
بوده زمانهایی که من دست چپم رو زخمی کردم صرفا به این دلیل که دست راستم هم زخمی بوده و...
خلاصه که امیدوارم سرتون نیاد
آخی ^_^
چقد قشنگ
ببخشید نتونستم ابراز احساسات نکنم :-"
 
  • لایک
امتیازات: fteh
شاید خیلیاتون این کارو انجام بدین..ولی من بهش معتادم..
تو اینه با خودم حرف میزنم اونم به صورت پرسش و پاسخ بین دو فرد متمایز!!!
کل خونواده به این نتیجه رسیدن که کلا من دیوونه ام..البته نع فقط تو این موضوع!
بعضیام میگن بخاطر سنشه..ولی وقتی با خودم حرف میزنم احساس خیلی خوبی دارم))
 
در بچه گیم،وقتی برای من اسباب بازی میخریدن بیشتر از اونی که با اون بازی کنم کنجکاو بودن ببینم توی اون چی گذاشتن که توانایی های مختلف داره!
یادمه پدربزرگم برای پسرخاله هام و من که سه تا بودیم سه تا از گرونترین هلیکپتر های اسباب بازی رو برامون خرید و من وقتی دکمه کنترل رو میزدم پرواز میکرد!
فرداش با پیچگوشلی اوفتادم به جون هلیکوپتر که ببینم چرا باید اون پرواز کنه!!!:D آخرش پیچاش رو باز کردم دیگه نتونستم ببندم و به خاطر دستکاری اون دیگه خراب شد!!!
 
موقع درس خوندن موهامو میبستم اون موقع
بعد هی موهایی که توی کش بودو میکشیدم
یه سری موها بیشتر کشیده میشدن یه سریشون پیچ میخوردن میرفتن زیر کشه
لذا آخرش با یه توده گره خورده از مو مواجه میشدم که مجبور میشدم بازش کنم شونش کنم دوباره ببندم
بعد رفتم موهامو کوتاه کردم دیگه نبستمش
ولی بازم موهامو میکشیدم
الان موهام خیلی کم شده از بس کشیدمشونو ریخته

شما مثه من نباشید مثه آدمیزاد درستونو بخونین :-"
 
Back
بالا