من ِ ... عجیب غریب ؟!

پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

زير چشامو تا يه سانت زيرش رو سياه ميكنم
بعد خونه رو تاريك ميكنم
ميرم جلو آينه
نور گوشيمو از زير صورتم ميندازم رو صورتم
خيره ميشم ب خودم

تو پارك دارم خيلي آروم قدم ميزنم
بعد يهو شروع ميكنم ب وحشتناك تند دويدن
و ي حالتي ميدوم و شالمو ميگيرم ك نياوفته ك انگار يكي دنبالمه

اين ور اون ور يهو شروع ميكنم ب يورتمه رفتن
مثه بچه ها

پله برقياي مترو اگ كسي روش نباشه برعكس ميرم
و وقتي بعد از يك عالمه زحمت ميرسم ب بالا يا پايينش ي دونه پله مونده ك برسم ديگ تلاش نميكنم و برميگردم ب جاي اولم
(اين ابتكار خودمون بود ولي بعدن فهميديم خيليا از پله برقي برعكس ميرن)

ب شدت چند شخصيته ام
مثلن ي لحظه دارم ي آهنگ فوق العاده تند گوش ميدم
بعد يهو دكلمه گوش ميدم
البته اين ي مثال خيلي ساده اش بود
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

من کلاً ژنتیکی آدم آرومیم وعجله ندارم میگین چرا؟
بعد از 9 ماه و2 هفته بدنیا اومدم
3 سالگی حرف زدن یاد گرفتم
10 سالگی اولین دندون شیری من افتاد
تا 15 سالگی دندون شیری داشتم
و ...
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

1. من همیشه با پتو این کار رو می کنم :

i454126_amitheonlyone.jpg



2. همینطور که تو خونه راه میرم فنون کونگ فو رو اجرا می کنم!! مثلا همینطوری که یکی از خط ها رو تمرین می کنم حدفاصل اتاق تا آشپزخونه رو طی می کنم!

3. در اوج زمستان های سرد، تنها کسی که پنجره اتاق رو شب تا صبح باز میذاره و 3 لایه پتو روش می کشه منم!

4. هیچگونه وابستگی ای نسبت به هیچ چیز ندارم. همین الان اگر کل اتاقم آتیش بگیره، حتی 1% هم ناراحت نمی شم.

5. قانون اختصاصی من : هر قانون حداقل یکبار باید زیر پا گذاشته شه! [nb]یه تناقض وحشتناک! فهمیدی؟[/nb] مثلا یکبار از پادگانی که نوشته بود عکسبرداری ممنوع عکس انداختم، نگهبان دید. ( منطقه نسبتا بیابانی بود ) با ماشین گشتی افتاد دنبالم و منم رفتم قایم شدم. یک احساس حبث طینت دیوانه کننده ای داشتم.

6. سر زنگ هر درس، یه درس دیگه می خونم.

ادامه دارد ...
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

من مازوخیسم داشتم احتمالا! ;D

همیشه بچه که بودم، اسپایدرمن بازی میکردیم (معادل خاله بازی!) :-[، بعدش همیشه دوست داشتم نقش منفی باشم، آخرشم بمیرم! ;D

همیشه ها!! یعنی اصن یه حاله دیگه ای میداد که آخر بازی میمردی! ;D

بعدش هم همیشه آخرش طرف اسپایدرمن ئه، میفهمیده که من دادش بودم خبر نداشته! :>
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!


من خیلی خلم ، با یکی یه حرف میزنم نیم ساعت دیگه یادم نیس بش چی گفتم ...
و معمولا هم شماره گوشیم یادم میره :)) اصن دردسر شده واسم

بعد شبا که خوابم نمیبره هدفون میزنم گوشم صداشو تا ته میبرم بالا .
و همونجوری خوابم میبره. صب که بیدار میشم در حد مرگ سردرد دارم . ;D

یه عائت بدی هم دارم موقع درس خوندن هدفون میذارم که خیلی مزخرفه ...



همه کتاباشونو میذارن رو میز درس میخونن .
من میرم رو میز دراز میکشم ...
اخرشم خسته میشم رو میز خوابم میبره 8-} :))


تو چند سال تحصیلی من حتی یه صبح هم نشده جورابام پیدا باشه ;D
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

من وقتى خوابه خواب باشم همه حرفارو ميشنوم از تو بيداريم گوشام بهتر كار مي كنه ;D
وقتى مى خوام درس بخونم بايد رو تخت بخوابم رومم بايد پتو باشه مثله وقتى كه مى خوام بخوابم :-[
وسطه عصبانيتم كه دارم دعوا مى كنم خندم مى گيره
هر كيم تو خيابون بهم سلام مى كنه منم جوابشو ميدم :-w
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

همیشه حرفایی که تو دلم میمونه نمیتونم به مامانم و تو خواب مو به مو بهش با عصبانیت شدید تعریف میکنم هنوز در عجم چه طوریه :-?
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

عاقا من اگه به حرفی که میزنم قشنگ فکر نکنم دری وری میگم...
مثلا دارم راجب آهنگای ادل فکر میکنم که مامانم میپرسه: مثلا زهرا کتاباشو چیکار کرد
من: نمیدونم والا ،آهنگاشو خریده یا نه ... ^#^ ....نه نه اشتباه شد من چی میگم .... کتاباشو
 
اگه شدید عصبانی شم اشکم در میاد



کلا دوست دارم همه چی سریع باشه و زود حوصلم سر میره
مثلا تو خیابون دارم قدم می زنم می بینم اینجوری خسته کنندس خیلی سرعتم کمه ، می دَوَم!


Viva La Coldplay !!!
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

من هميشه اول شكلات روي بستني رو ميخورم بعدش خود بستني رو!
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

من عادت دارم هندزفریمُ میذارم تو گوشم بعد برس پیچی ـمُ میگیرم دستم جلو آینه واسه خودم کنسرت اجرا میکنم و بالا پایین میپرم :-" یه بارم اومدم دستمُ یهو ببرم بالا خورد تو لوستر ـه اتاقم به یه وضع فجیهی :-"

حساسیت شدیدی ـم رو آهنگا و فیلمای هاردم دارم! کل آهنگام رو مرتب میکنم و تگهاشونُ پاک میکنم و تگای اصلی میذارم :-" اصرارم دارم باید با کاور اصلی باشن و اینا :-" . فیلمامم یکی یکی با اسم شون و سال ساخت و اینا مرتب میکنم :-" در حد وسواس :-"

اصرار دارم به دستشویی بگم مستراح :-" دستشویی برا شوئیدن دسته خو :-"

میتونم بشینم با آهنگ شاد گریه کنم :-" یادمه چند ساعت با Long Live ـه تیلور گریه میکردم :د

علاقه شدیدی ـم به Arm Lyrics دارم و اکثر اوقات جلوی معاون و اینا دستمُ میکنم تو جیبم که آستین مانتو ـم بیاد پایین و گندش درنیاد :-"

هر چی ـم میبرم اتاقم برنمیگردونم ;D الان تو اتاقم بشقاب شام هفته پیش ـم هست #واقعی ;D

بعد رابطه بیمارگونه با هندزفریم دارم :)) اگه خراب بشه واسش مجلس ترحیم میگیرم قشنگ :)) در حدی که سه سال هندزفریمُ نگه داشتم و وقتی بعد سه سال خراب شد رسمن افسردگی گرفته بودم :))

خیلی زود متوجه میشم کی ناراحته و کی نیست ؛ مثلن یکی داره گریه میکنه اولین نفر من میفهمم و میرم پیشش ;D کلن خیلی زود احساس بقیه رو میفهمم ;D
بعد وقتی میرم جایی درجا میفهمم که کسی اونجا بوده یا نه ؛ برا همین هیشکی جرئت نداره بره اتاقم یا سر لب تابم ;D

میتونم 10 ساعت زل بزنم به دیوار و فکر کنم 8-^ به هیچ وجه ـم حوصله ـم سر نمیره و اینا 8-^

آدم به شدت مردم آزاری هم هستم ؛ تو مستراح مدرسه رو بچه ها شلنگ میگرفتم :-"
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

من وقتایی که ناراحتم پتانسیل اینو دارم که با دوستام قهقهه بزنم بعد بیام تو اتاقم زار بزنم

با زمین صافه گریه میکنم :))

موقع موزیک گوش دادن باید حتما راه برم یا در حال انجام فعالیتی باشم ;;)

هر وقتم با کسی دعوا میکنم نیم ساعت بعدش یادم میره بعد وقتی که طرف میاد عذرخواهی کنه من ۲۴ ساعت با خودم فکر میکنم که چرا این از من عذرخواهی کرد ;D
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

هر وقت اراده کنم گریم میگیره.خیلی خیلی زود وابسته میشم.
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

من جدیدا حتی اسم خودم رو هم یاد میره
سریع سر کوچیکترین چیز عصبی میشم
بعد ی جیغی میکشم که ساختمون به لرزه در میاد
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

تو پروسه زندگی مادمازل بعنوان یه بشر عجیب غریب این صحنه ها اصلاً به دور از انتظار نخواهد بود !

23052012713.jpg


23052012714.jpg



و لازم به ذکره که کل کفشه خاکستری بوده و مواد لازم هم گواش و انگشت هست ! ( کلاً اون قلمو چیز بی مصرفی بود ! ) و البته لاک مشکی برای ثبت حق کپی رایت سازنده :-"

به رگ دیزاینری ِ خودم ایمان آوردم کلاً !
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

من مدت 2 سال توي خونه با كتوني و شلوار جين ميگشتم ! ;D مامانم اوايل حرص ميخورد بعد خيلي خوب باهاش كنار اومد و من سريع خوب شدم ! يادم مياد بعد دوسال ك پيرهن پوشيدم بابام نميدونست از خوشالي چيكار كنه :))
ولي اخلاقي ك الان دارم اينه ك تو حموم درس ميخونم =)) كسي باور نميكنه ;D
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

لازمه پست به جای حمید رو یادآوری کنم :

به نقل از حمید شجاعی :
حواستون هست كه اينجا انجمن خلاقيته ؟!
صرف اينكه يه كاري "عجيب" باشه ، دليلي بر "خلاقانه" بودنش نيست .
به پست اول توجه كنيد ، مثال هاش گويا هستن.

بچه ها لطفا حواستون باشه که ما فقط دنبال آدم عجیب غریب نیستیم ، تو پست اول گفتم :

به نقل از ℳademoiselle :
هدف : میخوایم ببینیم چه کسی خلّاق "بدنیا" اومده
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

آدامساي جعبه اي يا بسته اي كه ميخرم ، جعبشو نگه ميدارم ، بعد با گواش روش طرح ميكشم ، بعد روش اسپري مخصوص ميزنم كه رنگش پس نده .
بعد داخلش وسائلي كه استفاده ي خاصي ندارن اما قشنگن رو نگه ميدارم . مثلا دكمه هاي قشنگ ، وسائل تزئيني ريز ، منجوق و... .
يه بار سال دوم راهنمايي ، يه روزنامه ديواري درس كردم كه رنگ مقواش مشكي بود و مقواي كلفتي بود . بعد دورش رو باهمون دكمه هايي كه نگه داشته بودم تزئين كردم . دكمه هاي مختلفو با نخ به حاشيه ي مقوا دوختم . 8-^
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

عادت دارم همینطوری که نشستم یه دفه پامُ با یه ریتم ِ خاص بزنم رو زمین؛بعد دستمُ بزنم با پام [بازم با یه ریتم ِ خاص] بعد با یه وسیله دم ِ دست هم یه صدای ِ دیگه با یه ریتمی خاص تولید میکنم . اینطوری آهنگ ــای ِ مختلف میسازم؛ با خودم یه شعرَم به یه زبون ِ دیگه میسازمُ یه آهنگ درست میشه! :-"

وقتی واسه امتحانای ِ ترم میریم تو کلاس ــای ِ دیگه میشینیم من رو لبه ِ میزم با مداد کلاویه های ِ پیانو رو میکشم؛ با دیزــا و مخلّفات . بعد میشینم واسه خودم آهنگ ــای ِ مورد ِ علاقه ــمُ میزنم؛ اینطوری تمرکز میگیرمُ بهتر میتونم امتحان بدم . :-"

زبون ــای ِ عجیب غریب میسازم؛ مثلا یه زبون ساختم به اسم ِ زبون ِ مرّیخی . کلا اینه : اَن اُدو بــِـیدو,لایک اِستـِـیکز! بعد باید با صدای ِ زیر خونده بشه. تموم ِ جملات ِ مرّیخی همینن,فقط باید با لحنای ِ مختلف خونده شن تا معنیای ِ مختلف بدن . خودم میدونم چی میخوام بگم و چه جوری باید به مریخی بگم,هیچکسم منظورمُ نمیفهمه ولی خودم میدونم هرجمله چه جوری توی ِ مرّیخی تلفّظ میشه . :دی

مثلا سرِ ِ زنگ ِ ریاضی . من میرم پای ِ تخته تا یه تمرینُ حل کنم . وقتی وسط ِ حلِّ ِ تمرینم و معلّم داره توضیح میده که چه جوری این تمرین حل میشه,وسط ِ توضیح ِ معلّم زانوهامُ خمُ راست میکنمُ میچرخمُ یه جور رقص اختراع میکنم . معلّما هم چیزی بهم نمیگن؛ خو آزاری بهشون نمیرسونم :-" کلا میتونم در هر موقعیّتی یه جور رقص اختراع کنم . بی نهایت رقص میتونم از خودم بسازم :-"

لباس پوشیدنم هـــمـــیـــشه باید مثه اسمارتیز باشه! :دی یـَـنی کفش ِ زرد میپوشم با شال ِ آبی با شلوار ِ صورتی با مانتوی ِ نارنجی :-" دوس دارم اصن موجودی متفاوت باشم؛ دوس دارم مثه اسمارتیز باشم 8-^

یه قانون تو زندگیم: هیچوقت نذار ِ ولوم ِ تلویزیون رو عدد ِ فرد باشه :-" همیشه ولوم ِ تلویزیون باید یه عدد ِ زوج باشه, همیشه :دی

وقتی میریم رستورانُ بهمون فیش دادنُ منتظر ِ غذاییم,من این فیشُ با ناخون یه جوری تیکه تیکه میکنم که از وسطش یه چیز ِ جالب دربیاد؛ یه طرح ِ جالب ِ گل مانند مثلن :-"

وقتی یه دستمال کاغذی تو دستم باشه,اوّل دستمالُ دوتیکّه میکنم. یه تیکّه رو میذارم کنارُ کاریش ندارم . بعد اون یکی تیکّــه رو هی ریز ریز میکنم,منتها هر تیکّه فرق داره اندازه ــش با اون یکی تیکّــه . بعد این تیکّه کوچولوها رو کنار ِ هم میذارمُ دور ِ هم میپیچمشون . بعد اون تیکّــه بزرگه که کنار گذاشته بودمش رو دور ِ همه ــشون میپیچمُ مثه بقچه یه چیز ِ قلمبه دُرُس میشه که نرمه 8-^

همیشه وقتی یه مداد دستم باشه,رو هرچیزی,تاکید میکنم رو هرچیزی که دورُبرم باشه هرچیزی که اونموقه احساسمُ نشون بده میکشم یا مینویسم . 8-^

موقعی که میخوام غذا بخوررم,هرلقمه رو دونه دونه تزئین میکنم؛بعد میخورم. مثلا یه غذای ِ ساده: تخم مرغ و سیب زمینی آب پز [:))] این غذا رو بهتر از هرچیزی میشه دیزاین کرد! اوّل تخم مرغُ سیب زمینیُ دونه دونه با چنگال رنده ــشون کنید . بعد با قاشق تخت ــِـشون کنین . بعد یه لایه تخم مرغ ِ له شده رو بذارین تو قاشق . یه لایه سس بمالید رو تخم مرغ . بعد یه لایه سیب زمینی له شده بردارینُ یه نوع ِ دیگه ای از سس بمالین روش . همینطوری لایه لایه با مواد ِّ مختلف پیش برین تا جاییکه ارتفاع ِ محتویات ِ قاشق به ده سانت برسه . توی ِ این مرحله برای ِ زیبایی ِ بیشتر ِ کار میتونین با سس اسمتونُ رو غذا بنویسین دورشُ با یه مادّه دیگه شکلای ِ عجیب مثه قلبُ گلُ ... دُرُس کنین . بعد قاشقُ بذارین تو دهنتونُ از یک غذای ِ خوشمزه و دیزاین لذّت ببرین! :-" :))

عادت دارم با توجّه به حسّ ــَـم نسبت به وسایلم روشون اسم بذارم . مثلا یه عروسک دارم که از رنگ ــای ِ عجیب غریب تشکیل شده [مثه خودم] و موجودیه بس عجیب! حسّی که در اون لحظه نسبت بهش داشتم خیلی خوب بود؛ پس اسمشُ گذاشتم خشتک :)) :-"
اینم خشتک خان 8-^ :
HPIM0004_640x480_.jpg


کلـّـا؛ شعار ِ من تو زندگی اینه اصن :
بی دیفرنت .
 
پاسخ : من ِ ... عجیب غریب ؟!

اوم 8-^

دوست دارم رو کفش هام پیکسل وصل کنم! :-د فُور اگزمپِل پیکسل های باب اسفنجی! :ایکس :-"

یا با پیکسل روی کیفم یک طرح خاص مثلن حرف اس ِ انگیلیسی درست کنم :د

یا هر ناخنمو سه رنگ مختلف نزدیک بهم مثه انوا بنفش :ایکس از تُن ِ تیره به تُن ِ روشن لا ک بزنم. 8-^

یا همیشه تو مسنجر ِ گوشیم باید رنگ ِ باکس ارسال بنفش باشه باکس دریافتم آبی ِ روشن بک گراند هم آبی تیره تر کمی :د

یا لاک غلطگیر ُ خیلی روی کاغذ میزنم قبل ِ اینکه خُشک بشه نوک اتود ُ توش میندازم کللن سفید میشه :د از تفریحات ِ سالمم هست :د

اینا دیگه:د
 
Back
بالا