بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

amir h

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
988
امتیاز
1,820
نام مرکز سمپاد
سلطانی
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
90
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

بــــه دل هـــــوای تـــو را دارم و بر و دوشت
که تا سپیده دم امشب کشم درآغوشت

چنان نسیم که گلبرگ ها ز گل بکند
برون کنم ز تنت برگ برگ تن پوشت

گهی کشم به برت تنگ و دست در کمرت
گهـــی نهم سر پــــر شور بـر سر دوشت

چه گوشواره ای از بوسه های من خوش تر
کـــه دانه دانه نشیند بــــه لالـــه ی گوشت

گریز و گـم شدن ماهیان بوسه ی من
خوش است در خزه مخمل بنا گوشت

ترنمــــی است در آوازهــــای پایانــــی
که وقت زمزمه از سر برون کند هوشت

چو میرسیم بــــه آن لحظه هــــای پایانی
جهان و هر چه در آن می شود فراموشت

چه آشناست در آن گفت وگوی راز و نیاز
نگــــاه من به زبــان نـگاه خـــاموشت

حسین منزوی
 

Mahgol

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
208
امتیاز
866
نام مرکز سمپاد
مدرسه قرآنی علامه محمد تقی آملی(!)
شهر
آمل
مدال المپیاد
در زمان کودک سالی زیست
دانشگاه
مازومس(مازندران یونیورسیتی
رشته دانشگاه
پزشكى
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

دوستت دارد و از دور کنارش هستی
روی دیوار اتاق و سر کارش هستی
آخرین شاعر دیوانه تبارش هستی
دل من ! ساده کنم ! دار و ندارش هستی !

دوستش داری و از عاقبتش با خبری
دوستش داری و باید که دل از او نبری
دوستش داری و از خیر و شرش میگــُذری
دل من ! از تو چه پنهان که تو بسیار خری !

دوستت دارد و یک بند تو را می خواهد
دوستت دارد و در بند تو را می خواهد
همه ی زندگی ات چند ؟ تو را می خواهد
دل من ! گند زدی ! گند ! تو را می خواهد

شعر را صرف ِ همین عشق ِ پریشان کردی
همه ی زندگی ات را سپر ِ آن کردی
دوستش داری و پیداست که پنهان کردی
دل من ! هر چه غلط بود فراوان کردی !

دوستت دارد و از این همه دوری غمگین
دوستت دارد و توجیه ندارد در دین !
دوستت دارد و دیوانگی ِ محض است این !
دل من ! لطف بفرما سر جایت بنشین !

مست از رایحه ی کوچه ی نارنجستان
دوستش داری و مبهوت شدی در باران
دوستش داری و سرگیجه ای و سر گردان
دل من ! آن دل ِ آرام مرا برگردان ...

لب تو از لب او شهد و عسل می خواهد
لب او از تو فقط شعر و غزل می خواهد
دوستت دارد و از دور بغل می خواهد
دل من ! این همه خان ، رستم ِ یل می خواهد !

دوستش داری و رویای تو جان خواهد داد
همه ی زندگی ات را به فلان خواهد داد
فکر کردی به تو یک لحظه امان خواهد داد ؟!
دل من ! عشق به تو شست نشان خواهد داد ...

یاسر قنبرلو
 

Anee

کاربر تحت فعال
ارسال‌ها
144
امتیاز
4,148
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک.
شهر
.
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

عــآلی ـه این شعر ^^
متن کامل اینجا

دل من، در دل شب،
خواب پروآنه شدن مي بيند .
مهر در صبحدمان داس به دست
آسمانها آبي،
- پر مرغان صداقت آبي ست -
ديده در آينه صبح تو را مي بيند .

از گريبان تو صبح صادق،
مي گشايد پرو بال .
تو گل سرخ مني
تو گل يآسمني
تو چنان شبنم پاك سحري ؟
- نه،
از آن پاكتري .
تو بهاري ؟
- نه،
- بهآران از توست ..
از تو مي گيرد وام،
هر بهآر اينهمه زيبايي را !

هوس باغ و بهآرانم نيست
اي بهين باغ و بهآرانم تو !

آبی، خاکستری، سیاه. - حمید مصدق
 

samira1996

کاربر فعال
ارسال‌ها
33
امتیاز
422
شهر
کرج
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

شاهکار شاعر عاشق استاد شهریار



گفته بودم بی تو می میرم ، ولی این بار نه
گفته بودی عاشقم هستی ، ولی انگار نه

هرچه گویی دوستت دارم ، به جز تکرار نیست
خو نمی گیرم به این ، تکرارِ طوطی وار نه

تا که پا بندت شوم از خویش می رانی مـــرا
دوست دارم همدمت باشم ، ولی ســــربار نه

دل فروشی می کنی ، گویا گمان کردی که باز
با غرورم می خرم آن را ، در این بازار نه

قصد رفتن کرده ای ، تا باز هـم گویم بمان
بار دیگر می کنم خواهش ، ولی اصرار نه

گه مـرا پس می زنی ، گه باز پیشم می کشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است ، افسار نه
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم
روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم

حال اگر چه هیچ نذری عهده دار ِ وصل نیست
یک زمان پیشآمدی بودم که امکان داشتم

ماجراهایی که با من زیر باران داشتی
شعر اگر می شد قریب پنج دیوان داشتم

بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود
من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟!

ساده از «من بی تو می میرم»[nb]با توجه به "بی تو میمیرم" شعر قبلی که S@mira گذاشته بود :D[/nb] گذشتی خوب من!
من به این یک جمله ی خود سخت ایمان داشتم

لحظه ی تشییع من از دور بویت می رسید
تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم!!
 

esfrwms

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,325
امتیاز
19,301
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
92
دانشگاه
Fefu
رشته دانشگاه
General medicine
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!


#بهشت ﯾﻌﻨﯽ:
ﯾﮏ #ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﻣﻼﯾﻢ ﺑﺎﺷﺪ
#"ﺗﻮ" ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﺎﺷﯽ…
ﺳﺮﺕ ﺭﻭﯼ ﭘﺎﯾﻢ…
ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﻢ ﻻﯼ #ﻣﻮﻫﺎیت…
ﻭ ﺩﺳﺖ ﭼﭙﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻧﻮﺷﺘﻦ #ﺷﻌﺮ…
ﺍﻣﺎ ﺻﺒﺮ ﮐﻦ
ﻣﻦ ﮐﻪ ﭼﭗ ﺩﺳﺖ نیستم…
#ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ…
ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺗﻤﺮﯾﻦ ﻣﯽﮐﻨﻢ…
ﺍﻭﻟﻮﯾﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ #ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺗﻮﺳﺖ…

عباس _معروفی
 

samira1996

کاربر فعال
ارسال‌ها
33
امتیاز
422
شهر
کرج
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

+ شعری از عصبانی ترین شاعر دنیا
فک کنم اسمش عصبانی شیرازی بوده:

ﺗﻮ ﻏﻠﻂ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺩﻝ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺒﺮﯼ ،
ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺁﯾﻨﻪ ﺭﺍ ﻏﺮﻕ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﺑﺒﺮﯼ ،
ﻣﺮﺩﻩ ﺷﻮﺭ ﻣﻦ ِ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ،
ﮔﻮﺭ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻏﻮﺍ ﺑﺒﺮﯼ ،
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺩﺍﺩ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﮐﻪ ﮐﻨﯽ ﻣﺠﻨﻮﻧﻢ ؟
ﺑﻪ ﭼﻪ ﺣﻘﯽ مثلا ﺷﻬﺮﺕ ﻟﯿﻼ ﺑﺒﺮﯼ ؟
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍصلا ﭼﻪ ﮐﻪ ﻣﻬﺘﺎﺑﯽ ﻭ ﻣﻮﯼ ﺗﻮ ﺑﻠﻨﺪ ؟
ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﺮﺍ ﺗﺎ ﺷﺐ ﯾﻠﺪﺍ ﺑﺒﺮﯼ ؟
ﺑﺨﻮﺭﺩ ﺗﻮﯼ ﺳﺮﻡ ﭘﯿﮏ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺎﺩﺕ !
ﺁﻩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺷﺮﺍﺑﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮﯼ !
ﮐﺒﮏ ﮐﻮﻫﯽ ﺧﺮﺍﻣﺎﻥ ، ﺳﺮ ﺟﺎﯾﺖ ﺑﺘﻤﺮﮒ !
ﻫﯽ ﻧﺨﻮﺍﻩ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺻﯿﺎﺩ ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ ﺑﺒﺮﯼ ،
ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ ِ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ !
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭘﻠﮏ ﻧﺒﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺎ ﺑﺒﺮﯼ !
ﻟﻌﻨﺘﯽ ، ﻋﻤﺮ ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﺁﻭﺭﺩﻡ ؟
ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻭﻋﺪﻩ ﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺒﺮﯼ ؟
ﺍﯾﻦ ﻏﺰﻝ ﻣﺎﻝ ﺗﻮ ، ﻭﺭﺩﺍﺭ ﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮔﻢ ﺷﻮ !
ﺑﻪ ﺩﺭﮎ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺒﺮﯼ ﯾﺎ ﺑﺒﺮی
 

hamed.yas

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
547
امتیاز
6,501
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد1
شهر
مشد
سال فارغ التحصیلی
1345
مدال المپیاد
مدال تو مشتم بود.از چنگم درآور
رشته دانشگاه
پزشک. دکتر. طبیب
دل خراب من دگر خراب تر نمیشود

[SIZE=small]یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند[/SIZE]
کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند


نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار
دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند

دل خراب من دگر خراب تر نمی شود
که خنجر غمت از این خراب تر نمی زند


گذر گهی است پر ستم که اندر او به غیر غم
یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند

چه چشم پاسخ است از این دریچه های بسته
ات
برو که هیچ کس ندا به گوش کر نمی زند


نه سایه دارم و نه بر ،بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر، کسی تبر نمی زند​

هوشنگ ابتهاج​
 

tara 20

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
180
امتیاز
1,336
شهر
کرمانشاه
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

کیستی ک من اینگونه به اعتماد نام خود را با تو می گویم
کلید خانه ام را در دستت میگذارم
نان شادی ام را با تو قسمت میکنم
ب کنارت مینشینم وبر زانوی تو اینچنین آرام ب خواب میروم
کیستی ک من اینگونه ب جد
در دیار رویاهای خویش با تو درنگ میکنم
احمد شاملو
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

من! پادشاه مقتدر کشوری که نیست!
دل بسته ام ، به همهمه ی لشکری که نیست!
در قلعه، بی خبر ز غم مردمان شهر
سر گرم تاج سوخته ام، بر سری که نیست!
هر روز بر فراز یقین، مژده می دهم
از احتمال آتیه ی بهتری که نیست!
بو برده است لشکر من، بس که گفته ام
از فتنه های دشمن ویرانگری ، که نیست!
من! باورم شده ست که در من، فرشته ها،
پیغام می برند ، به پیغمبری که نیست!
من! باورم شده ست ، که در من رسیده است،
موسای من، به خدمت جادوگری که نیست!
باید ، برای اینهمه ناباوری که هست،
روشن شود، دلایل این باوری که نیست!
هرچند ، از هراس هجومی که ممکن است،
دربان گذاشتم به هوای دری که نیست،
فهمیده ام ، که کار صدف های ابله است،
تا پای جان محافظت از گوهری که نیست!!

حسین جنتی
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

پشت رُل ساعت حدوداً پنج شاید پنج و نیم
داشتم یک عصر برمی گشتم از عبدالعظیم

ازهمان بن بست باران خورده پیچیدم به چپ
از کنارت رد شدم آرام ، گفتی: مستقیم!

زل زدی در آینه اما مرا نشناختی
این منم که روزگارم کرده با پیری گریم

رادیو را باز کردم تا سکوتم نشکند
رادیو روشن شد و شد بیشتر وضعم وخیم

بخت بد برنامه موضوعش تغزل بود وعشق
گفت مجری بعد" بسم الله الرحمن الرحیم" :

یک غزل می خوانم از یک شاعر خوب وجوان
خواند تا این بیت که من گفته بودم آن قدیم:

"سعی من در سربه زیری بی گمان بی فایده ست
تا تو بوی زلفها را می فرستی با نسیم"

شیشه را پایین کشیدی رند بودی از نخست
زیر لب گفتی خوشم می آید از شعر فخیم

موج را تغییر دادم این میان گفتی به طنز:
"با تشکر از شما راننده ی خوب و فهیم"

گفتم آخر شعر تلخی بود ،با یک پوزخند
گفتی اصلا شعر می فهمید!؟ گفتم: بگذریم

کاظم بهمنی
 

Zed

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
376
امتیاز
3,062
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو/یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان‌شناسی
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

جواب شعر بالایی :D

در کناری منتظر بودم حدودا پنج و نیم
تا که پیچیدی به چپ، آرام گفتم: «مستقیم»

زل زدی در آینه، دیدم، به جا آوردمت
یادم آمدم روزگاری را که رفتی با نسیم

رادیو را باز کردی تا سکوتت نشکند
رادیو، اشعار نابی خواند از تو در قدیم

شیشه را پایین کشیدم تا که بغضم نشکند
زیر لب گفتم: «خوشم می‌آید از شعر فخیم»

موج را تغییر دادی، این میان گفتم به طنز:
«با تشکر از شما، راننده‌ی خوب و فهیم»

گفتی: «آخر، شعر تلخی بود»؛ با یک پوزخند
گفتم: «اصلا شعر می‌فهمید؟»؛ گفتی: «بگذریم»

گفتمت: «یک جا اگر مقدور شد، لطفا بایست»
داشت کم کم حال و احوال منم می‌شد وخیم

بعد از آن روزی که دیدم من، تو را در شهر ری
مانده‌ام من منتظر، هر عصر در عبدالعظیم...

"وحید احمدی"
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

اول بگم شعر بالایی عاااالی بود ... ممنون ... ;;)

دختر خانی ولی خانم! مگر ما دل نداریم
گاهگاهی کوزه آبی، از قناتی هم بیاور

اینقدر با بچه شهری ها نکن شیرین زبانی
یا اقلا اسم فرهادِ دهاتی هم بیاور

ظهر از مکتب بیا از کوچه ما هم گذر کن
از گلستان، گل برای بی سواتی هم بیاور

روی نذری‌ها بکش با دارچین قلبی شکسته
لطف کن یک بار تا درب حیاطی هم بیاور

نمیدونم ...
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

خدمت شروع شد، تاریک و تو به تو

بی عکس نامزدش، بی عکس «آرزو»

شب های پادگان، سنگین و سرد بود

آخر خدا چرا؟... آخر خدا چگو....

نه... نه نمی شود، فریاد زد: برقص...

در خنده ی فروغ، در اشک شاملو...

توی کلاهِ خود، لاتین نوشته بود

"Your hair is black, Your eyes are blue''

خاتون تو رو خدا،سر به سرم نذار

این جا هوا پسه، اینجا نگو نگو

یک نامه آمد و شد یک تراژدی

این تیتر نامه بود: «شد آرزو عرو...

س» و ستاره ها چشمک نمی زدند

انگار آسمان حالش گرفته بود

تصمیم را گرفت، بعد از نماز صبح

با اشک در نگاه، با بغض در گلو

بالای برج رفت و ماشه را چکاند

با خون خود نوشت: «نامرد آرزو... »

حامد عسکری
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

من به بعضی چهره‌ها چون زود عادت می‌کنم

پیش‌شان سر بر نمی‌آرم، رعایت می‌کنم

هم‌چنان که برگ خشکیده نماند بر درخت

مایه‌ی رنج تو باشم رفع زحمت می‌کنم

این دهانِ باز و چشم بی‌تحرّک را ببخش

آن‌ قدر جذّابیت داری که حیرت می‌کنم

کم اگر با دوستانم می‌نشینم جرم توست

هر کسی را دوست دارم در تو رؤیت می‌کنم

فکر کردی چیست موزون می‌کند شعر مرا؟

در قدم برداشتن‌های تو دقت می‌کنم

یک سلامم را اگر پاسخ بگویی می‌روم

لذتش را با تمام شهر قسمت می‌کنم

ترک افیونی شبیه تو اگر چه مشکل است

روی دوش دیگران یک روز ترکت می‌کنم

توی دنیا هم نشد برزخ که پیدا کردمت

می نشینم تا قیامت با تو صحبت می‌کنم

کاظم بهمنی

#روز محشر هم اگر سوی جهنم بروی

یک نفر ضجه زنان پشت سرت می‌آید ...
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

عشق بعضی وقتها از درد دوری بهتر است

بی قرارم کرده و گفته صبوری بهتر است

توی قر آن خوانده ام... یعقوب یادم داده است:

دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است

نامه هایم چشمهایت را اذیت می کند

درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است

چای دم کن... خسته ام از تلخی نسکافه ها

چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است

من سرم بر شانه ات ؟..... یا تو سرت بر شانه ام؟

فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است ....؟

حامد عسکری
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

گیسوانت زیر باران، عطر گندم زار ... فکرش را بکن

با تو آدم مست باشد، تا سحر بیدار ... فکرش را بکن

در تراس خانه رویارو شوی با عشق بعد از سال ها

بوسه و گریه، شکوه لحظه ی دیدار ... فکرش را بکن

سایه ها در هم گره، نور ملایم، استکان مشترک

خنده خنده پر شود خالى شود هر بار ... فکرش را بکن

ابر باشم تا که ماه نقره ای را در تنم پنهان کنم

دوست دارد دور هر گنجی بچرخد مار ... فکرش را بکن

خانه ی خشتی، قدیمی، قل قل قلیان، گرامافون، قمر

تکیه بر پشتی زده یار و صدای تار ... فکرش را بکن

از سماور دست هایت چای و از ایوان لبهایت قند را

بعد هم هی سیگارو هی سیگارو هی سیگار ... فکرش را بکن

اضطراب زنگ، رفتم وا کنم در را، که پرتم می کنند

سایه ها در تونلی باریک و سرد و تار ... فکرش را بکن

ناگهان دیوانه خانه ... و پرستاری که شکل تو نبود

قرص ها گفتند: دست از خاطرش بردار. فکرش را نکن



" غلامرضا سلیمانی "
 

m0rvarid

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
104
امتیاز
3,067
نام مرکز سمپاد
فرزانگان مرکز طهران
شهر
تهران
مدال المپیاد
تا مهر نود و دو که اومدم تجربی، المپیاد ریاضی بودم
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

گاهی برای داغِ مِنا گریه می کنیم
گاهی برای کرب و بلا گریه می کنیم

با روضه یادِ سیّدالشّهدا زنده مانده است
تا امتدادِ راهِ شما، گریه می کنیم

لا یَوْم مِثْلُ یَوْمِکَ آقا!چه خوب شد
شش ماهه نیست در شهدا...گریه می کنیم

وقتی یزید، ساقیِ حجاج میشود
فریادهای "وا عطشا"... گریه می کنیم

از کینه های کهنه جز این انتظار نیست
از این همه جنون و جفا گریه می کنیم

این عکس ها و خاطره ی بازمانده ها
موعودِ ما، تو را به خدا...گریه می کنیم

إنْ کُنتَ باکِیاً... که نشان داده سال هاست
تنها سلاح ماست بُکاء...گریه میکنیم

یک روز سیل می شود این اشکها و "ظلم"
محکوم می شود به "فنا"...گریه می کنیم...

ماجده_محمدی [nb]معلم جانه من.چقد بیته آخرش رو دوست دارم.اصن بیت آخر دلیل شد...[/nb]
 

دهقان خلافکار128

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
805
امتیاز
7,460
نام مرکز سمپاد
حلی دُ
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
96
مدال المپیاد
نقره ریاضی 95
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
تلگرام
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

هیچ می دانی

عکس هایی که از خودت

می فرستی برایم ،

پراسترس ترین اتفاق زندگی منند!؟



عکس هایی که

یکی پس از دیگری

در حافظه ی گوشی سیو می کنم

بی آنکه درست نگاهشان کنم...



حتی در خاطرم نمانده

که توی آن عکس برفی

شال گردن انداخته بودی یا نه ...

یا توی آن عکس ظهرِ تابستانی ات

عینک دودی به چشم داشتی یا نداشتی ...



فقط به طرز احمقانه ای

خودم را عذاب می دهم که:



حالا که «من» این عکس ها را نینداخته ام،

نکند عکاس، «او» باشد!؟
 
ارسال‌ها
1,688
امتیاز
19,970
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
فقط شیمی ولا غیر!!!
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : بهترین شعرهایی که تا به حال خوندی!

نذر چشمان تو این دل که اگر ما باهم...
که اگر قسمت ما شد تک و تنها باهم،

زیر یک سقف به هم زل بزنیم آخرسر
خنده ای از ته دل بی غم فردا با هم ...

بشود حادثه ها وفق مراد من و تو
یا نباشیم و یا تا ته دنیا باهم

اگر این بار خدا خواست که خوشبختی را
بفروشد کمی ارزانتر از این تا با هم...

اگر این بار زمان روی زمین بند شود
نشناسیم از این شوق سرازپا با هم

دست تو شانه ی خوبیست که موهایم را...
لحن من ساز قشنگیست که شب ها باهم،

شب شعری به غزلخوانی ترتیب دهیم
از من و رودکی و حافظ و نیما باهم

"در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد
عشق پیداشدو..."این است که حالا باهم...

من برایت غزلی تازه بگویم آن وقت
جمله ای از تو:"چه خوب است که لیلا باهم

دل به دریا بزنیم آخر این قصه ولی
صدوده سال بمانیم در این جا با هم"

شاید این بار به سروقت خدا رفتم تا
تا بخواهم بنویسد تو و من را باهم

لیلا عبدی
 
بالا