تنها بیرون رفتن

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع zeynab75
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : تنها بیرون رفتن

شما گفتید : "جامعه نا امن هست ، اعتماد به فرزند هم مهمه ."
من این برداشت رو داشتم که شما می گید اعتماد به فرزند در اینکه بذاریم اون به جاهای نا امن هم بره مهم هست .
جوابم در حیطه ی همین برداشتم بود .
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

مامان و بابای من با تنها بیرون رفتنم مشکل دارن!یعنی به من اعتماد دارن ولی میگن جامعه نا امن ِ!
ولی بادوستارو اجازه میدن و معمولا هرجاییو که بخوایم بریم میزارن.
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

نمیذارن تنها هیچ جایی برم هیچ جا ! :|

حتی وقتی میرم توی کوچه اسکیت بازی کنم نمیزارن برم آخر کوچه برگردم! :|

زندان بهتره والا :|


:)
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

خودم نمیخوام تنها بیرون برم چون هیجا رو بلد نیستم (از موتور هم به شدت میترسم از سه کیلومتریشون رد نمیشم :-") بعد چرا وقتی مامان و بابام حاضرن که هر جا میخوام برم منو ببرن وبرگردون دیگه چه کاریه که من بخوام تنها برم؟؟؟؟ ;D

ولی کلا بابام میگه تنها نرم بهتره البته چندباری رفتم ;D ;D ;D

با دوستامم که بخوام برم قبلش باید هماهنگ کنم که میخوام برم و قطعا براشون مهمه که با کی میخوام برم و دوستام کین و چه مدلین....
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

بچه ها این جارو چت روم نکنید دیگه لطفا :-"
به نطر من دخترو پسر فرقی نداره جامعه برای هر دو جنس خرابه
نه فقط برای دخترا
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

من کلا کسی نیستم که بخوام برم بیرون ول بچرخم یعنی به نظرم لزومی نداره که آدم بیشتر از 2-3 ساعت تو خیابون باشه(برا ول گشتن)
برا مادر پدرم و خودم خیلی مهمه که با کی برم بیرون
باید دوستام رو یه جورایی بشناسم،مثلا اگه اجازه هم بدن من ترجیح مبدم با یه دوست تازه جایی نرم...
قبلا خیلی گیر میدادن به خونه دوستا رفتن،اما الآن دیگه چیزی نمیگن(کلا دبیرستان آزاد ترم)
با اینکه گیر بودن ولی همیشه استقلال نسبی داشتم و مامانم عقیده داشت که باید مسیر های رفت و آمد رو بلد باشم،برعکس خیلی از اطرافیانم که بهشون اجازه نمیدادن خودشون تنها جایی برن.
زمان هم به نظر من مهمه،خیلی,دیگه خیلی طول بکشه کارم 10
بعد از اون دیگه تنها برنمیگردم خونه(آویزونه برادر بیچاره میشم ;D)
البته اکثرا با دوستام بیرون آبمیوه یا بستنی میخوریم که مامانم از این کار اصلا خوشش نمیاد ولی خوب منم بهش نمیگم دیگه
با پسرا بیرون نمیرم؛ب سوءتفاهم هاش نمی ارزه
دیگه،همین دیگه ;D
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

تا حالا تنها پامو از در ساختمون بیرون نذاشتم ؛ حتی یه بار تا پارکینگ رفتم تنهایی دو دقیقه نشد دیدم مامانم پشتم صدام میکنه الناز چرا دیر کردی؟! :|

با اینکه مامانم همه دوستامو میشناسه و احساس میکنم که کاملا بهم اعتماد داره شاید خیلی بیشتر از دوتا خواهر دیگه ام ولی همیشه مخالف بوده با دوستام برم بیرون و من با کوچکترین اعتراضی این حرفو میشنوم که " هرخونه ای یه قانون داره اینم قانون خونه ماست "
بابام نسبتا راحتتر کنار میاد با موضوع ولی بازم سختگیری خاص خودش رو داره.

تا یه جایی سخت گیری خوبه اما این همه سختگیری لازم نیست به نظرم ؛ بالاخره ماهم یه روزی بزرگ میشیم ؛ باید یاد بگیریم. با این کارا بیشتر منو میترسونن از تنهایی بیرون رفتن. از یه جایی باید عادت کنیم به جامعه .
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

من تاحالا تنها بیرون نرفتم چه حسی داره؟؟ :-L
من حتی با مامانم هم بیرون نمیرم اخه کارمنده و بقول خودش وقت ازاد نداره و جمعه هام واسه استراحته. کلا به خونه نشینی عادت کردم. (:| (:|
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

به نقل از مهـــــــــــــــا :
بابام انگار میخواد تا اونجایی که میتونه منو دور نگه داره بهش هم میگم که پدر من آخه تا کی؟میگه تا همیشه!
خب اینطوری غیر ممکنه به هر حال یه وقتی میرسه که شما از من دور باشید مثلا همین دانشگاه اون موقع چی؟
در جواب این حرفم حرفی نداره اما نمیخواد قبول کنه که من نیاز دارم که تو جامعه باشم که ببینم چه قدر خطرناکه که بدونم تا چه حد باید ترس داشته باشم...
بابای منم بیشتر وقتا گیر میده که بادوستام برم بیرون!مثلا سر تولد رفتن تو رستوران یا کافی شاپ که دیگه منو میکشه تا اوکی بده! با کافی شاپ مشکل حاد داره :-?? در صورتی که به من بیشتر از خواهر بزرگم اعتماد داره 8-|
میگه چرا نمیرین تو خونه؟خوب تو خونه امنیتش بیشتره ولی حالش کمتره
حق میدم به بابام که نگران باشه آخه واقعا جامعه خراب شده ولی گاهی نگرانیش اذیتم میکنه!
تازه من از وقتی چادر میپوشم بابام کمتر گیر میده وبیشتر میذاره برم بیرون وخودم بهش پی بردم که از وقتی چادر میپوشم چه قد تو خیابون راحت ترم
کلاس هامو خودم میرم و میام و اینکه تنهام واقعا حس خوبی بهم میده اینکه بزرگ شدم اینکه دیگه منم میتونم استقلال داشته باشم :x

تازه بابای من خیلی هم گیره که چی بپوشم چی نپوشم ~X(
نمیدونم چرا چرا اینقد پسرا ازادن و ما دخترا تو قفس؟؟؟؟؟ :-&

خسته شد م دیگه گاهی دلم میخواد فرار کنم :((
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

به نقل از hinah :
بابای منم بیشتر وقتا گیر میده که بادوستام برم بیرون!مثلا سر تولد رفتن تو رستوران یا کافی شاپ که دیگه منو میکشه تا اوکی بده! با کافی شاپ مشکل حاد داره :-?? در صورتی که به من بیشتر از خواهر بزرگم اعتماد داره 8-|
میگه چرا نمیرین تو خونه؟خوب تو خونه امنیتش بیشتره ولی حالش کمتره
حق میدم به بابام که نگران باشه آخه واقعا جامعه خراب شده ولی گاهی نگرانیش اذیتم میکنه!
تازه من از وقتی چادر میپوشم بابام کمتر گیر میده وبیشتر میذاره برم بیرون وخودم بهش پی بردم که از وقتی چادر میپوشم چه قد تو خیابون راحت ترم
کلاس هامو خودم میرم و میام و اینکه تنهام واقعا حس خوبی بهم میده اینکه بزرگ شدم اینکه دیگه منم میتونم استقلال داشته باشم :x

تازه بابای من خیلی هم گیره که چی بپوشم چی نپوشم ~X(
نمیدونم چرا چرا اینقد پسرا ازادن و ما دخترا تو قفس؟؟؟؟؟ :-&

خسته شد م دیگه گاهی دلم میخواد فرار کنم :((
بابام به این که چی میپوشم زیاد گیر نمیده مشکلش هم با پوشش نیست.مثلا به مامانم هم که چادر میپوشه اجازه نمیده تنها بره بیرون میگه یکی همراهش باید باشه...اینجوریه دیگه.اما به ضررمه تا حدودی...نشستم باهاش حرف زدم الآن باز بهتره...راحت تر میزاره برم بیرون.
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

تنهایی!
از نظر من ادم باید مستقل باشه!
بتونه رو
ای خودش واسه!
برای همین دارم تمرین میکنم کارامو خودم انجام بدم و از این لحاظ هر کسی چ دختر چ پسر فرقی نمیکنه!
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

خب من یه معنای واقعی کلمه از تنهایی بیرون رفتن "وحشت" دارم X_X :-ss :-s ینی "وحشت" دارم کاملا،حتی اگه یه روزی مامان بابامم بگن خودت برو بیرون من نمیرم 8-| یه دفه گفتم شارژ گوشیم تموم شده مامانم گف خب دو قدمه خودت برو بخر ( و واقعا هم دو قدمه ینی 4 تا خونه با سوپر فاصله داریم ما :-") من وحشت برم داش ولی به خاطر اینکه ثابت کنم میتونم بلن شدم رفتم،از شانس گند ما شارژش هم تموم شده بود،بعد دیدم بابام داره میاد تو سوپر :o یه نوشابه و یه دونه روزنامه برداش منم رفتم دنبالش،بعد میگم پدر من شما که نگران من میشین آخه چرا بهم میگین برو خوت بخر دو قدمه؟؟؟ :-/ بابام: نه ظهر بود خلوت بود نباید میگفتیم
البته دفه بعد که شارژم تموم شد مامانم گف برو خودت بخر دوقدمه گفتم نه چون را میفتین دنبالم(ولی نگفتم میترسم برم :-") گف نه قول میدیم نیایم دنبالت،منم رفتم خیلی ترسیده بودم،و دوباره هم از شانس گند ما شارژش تموم شده بود :-L(کلا هر وقت من شارژ میخوام تموم شده) ولی تو راه برگشت ترسم ریخته بود،دیگه غیر از اون تجربه ای ندارم :-??
البته به نظرم این خیلی بده اصلا هم از این موضوع راضی نیستم چون میدونم روزی که بخوام تنها برم بیرون یه مسافت زیادی رو از ترس سکته میکنم و این اصلا خوب نیس [-(
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

چ جالب!من از بچگی مستقل بودم! ;D
دوران آمادگی جایی که میرفتم درست تو کوچه روبه رویی مون بود! بعد مامان من چون داداشم اونموقع کوچیک بود لطفی که میکرد این بود که دم خونه وایمیساد من که از خیابون رد میشدم اونم میرفت!!! ;D
ولی کلا خوبه که خونواده ها به بچه ها این اجازه رو بدن که از همون اول مستقل بار بیان و زیاد وابسته نشن.
ولی نه مث مامان من دیگه!!! ;D
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

به نقل از !دختر شیطون! :
تنهایی!
از نظر من ادم باید مستقل باشه!
بتونه رو
ای خودش واسه!
برای همین دارم تمرین میکنم کارامو خودم انجام بدم و از این لحاظ هر کسی چ ذختر چ پسر فرقی نمیکنه!
مستقل شدن خیلی خوبه ولی تو جامعه امروزی :-??
خطردرکمین است
من خیلی وته دیگه هر جامیرم تنها میرم ولی همیشه یه ترسی تو وجودمه
تو خیابون با ترس راه میرم
چون از جامعه میترسم
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

به خدا جامعه لولو نیست که بعضیا میگن روز روشن وسط پیاده رو راه میرن میترسن :|
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

موافق ازادی کامل تو این مورد نیستم و باید بالاخره یه کنترلی رومون باشه
اینجوری حواسه خودمونم جمع تره ;)
ولی این که اصلا نذارن کاری رو به تنهایی انجام بدیم خیلی بده بالاخره چند ساله دیگه وقتی رفتیم دانشگاه که باید وارد جامعه بشیم
و گلیممونو از اب دربیاریم
حالا فرض کنین تا حالا ازادی عمل نداشتیم و حتی مستقل تصمیم نگرفتیم اینجوری گند زده میشه به زندگیمون
و خطر جامعه و افراد ناباب بیشتر تحدیدمون میکنه تا اینکه یه ازادی نسبی از همون دوران راهنمایی دبیرستان داشته باشیم
تعادل بهترین کاریه که میشه کرد
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

پدردوست ماروحال کنین ساعت30/23خونه ی دوستم بودیم دوستم زنگ زده بیادنبالمون میگه: مگه زهراهمرات نیست خوب باهم بیاین دیگه...
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

خوبه مث بابای من که حتی نمیذاره تولد دوستام برم!؟؟
اگر هم زد و بعد از کلی التماس و اب دم شمشیر رفتی تولد اینقدر غر میزنن که خودت پشت دستتو داغ میکنی که دیگه نری
بیرون رفتن که برای من جز حراماته
 
پاسخ : تنها بیرون رفتن

من نمی دونم دخترا از چی می ترسن !!
اگه برای آدم رباییه که دختر و پسر زیاد فرقی نداره
اگر هم برای تجاوزه الآن دخترایی هستن که با 10 هزار تومن کارت رو راه می اندازن
در ضمن جامعه سطح فکرش بالا رفته امنیتش بد نیست
 
  • لایک
امتیازات: fa fa
پاسخ : تنها بیرون رفتن

درسته باید کنترل باشه ولی نه در حد خونه ما....
بنده نه تنها اجازه ندارم از خونه برم بیرون حتا نمیزارن تولد دوستام برم ~X(دقیقن میدونم پریماه چی میکشه :|
 
Back
بالا