پاسخ : برگزیده مکالمات
آقا معلم : پرده های کلاس چرا این جوریه ؟
[پرده برمودا بود

نصف پنجره زده بود بیرون !]
دوستم : تازه این که خوبه بقیه مون اصلا پرده نداریم [منظور این بود بقیه ی کلاسا ...حالا هیچ کی به روی خودش نیورده من م3 لبو سرخ شدم

]
__
شب ماراتن مسیه (رصد) :
همه میرفتیم ده دقیقه ای میخوابیدیم باز پا میشدیم دوستم هر کی میخواست بره بخوابه اونم میرفت یه چرتی میزد هیچ کی هم بیدارش نمیکرد برا همین کلی خوابیده بود
وقتی من باهاش رفتم و برگشتم ده دقیقه بعد عصبانی اومد ...
من : چته چرا این جوری ای ؟
اون : اه من امشب با همه خوابیدم همه هم وسطش منو قال گذاشتن رفتن ...
من :

اون : :-[
___
تو پانتومیم ما و بچه های حلی
توش انتزاعی داشت بعد ما به طور خیلی عجیبی حدس زدیم نزدیک به نَزَلَ عه ...
-نازل ؟
+ نچ ...
- نزول ؟
+ نچ
- آها ... انزال
+ :-[ نع
- نزّل ینزل نزل تنزیل ؟
+نه
- آها... انزل ینزل انزل انزال ؟
+ بچه ها بسه من خسته شدم ... :-$
___
در حال یادگیری ستاره های دوتایی :
ستاره : این کاری که شما دارین میکنین از دید ناظر مرکز جرمه ؟
آقای استاد : نه ما الان نشستیم رو ستاره ( در همون حال ادای نشستن رو هم در اوردن

)
ستاره :

خیلی ممنون
آقای استاد : :-[
من هی منتظرم از سایت منو برا این چیزای صحنه دار بندازن بیرون ولی گویا نمیندازن
