جملات پشت کامیونی!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع فرشاد
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : جملات پشت کامیونی!

- فرزند کمتر،همسر بیشتر

- به هرکس دل بستم ازم شارژ خواست

- علم بهتر است یا ثروت؟ هیچکدام فقط ذره ای معرفت !

- دلم دادم بری باهاش حال کنی ، نه که بری جیگرکی بازکنی !!

- گرپادشاه عالمی ، بازهم گدای مادری


:)
 
پاسخ : جملات پشت کامیونی!

پر رو ندیدم تو چشام نگا کنه!!! ;D
----------------------------------------
لاستيک قلبمو با ميخ نگات پنچر نکن


;D
 
پاسخ : جملات پشت کامیونی!

ریز می‌بینمت. ‌:‌))
 
پاسخ : جملات پشت کامیونی!

پشته یه نیسان ...
دنیا اگر وفا داشت که اسمش دخترانه نبود B-)

دخترای ِ محترم :-"
 
پاسخ : جملات پشت کامیونی!

+ ها چیه نگا میکنی؟؟ :))
 
پاسخ : جملات پشت کامیونی!

پُشــتِ ىِ مـاشيـن نوشتــه بـود ؛
مــا از اوناش نيستيـم كـه پشت شيشـمون چــيزى بنويســيم .! :|
 
پاسخ : جملات پشت کامیونی!

پشت یه کامیون نوشته شده بود "دل خوش سیری چند؟
"
 
پاسخ : جملات پشت کامیونی!

من پشت کامیونا خیلی چیزا خوندم ولی یادم نمیاد :-"
 
پاسخ : جملات پشت کامیونی!

پشت اتوبوسه نوشته بود:
پشت سر مسافر،گریه شگون نداره
 
پاسخ : جملات پشت کامیونی!

دیدم پشت یه تاکسی نوشته بود
بشوت نبینمت:D
 
پاسخ : جملات پشت کامیونی!

پشت یه کامیونه نوشته بود:

بی تو هرگز با تو بابات نمیذاره
 
پاسخ : جملات پشت کامیونی!

رفیق بی کلک؛ مادرزن ;D

من از اوناش نیستم ولی بی پرده حرف میزنم :-" (اشاره به متنِ پایین)
یزید خره گاو منه.
این متن رو با رنگ قرمز روی ماشین نوشته بودن که مثلا عزادار امام حسین هستن.
 
پاسخ : جملات پشت کامیونی!

پشت کامیون:ز گهواره تا گور قسط بده! :))

پ.ن:پست متوالی شد ولی با فاصله ی زمانی.
 
پاسخ : جملات پشت کامیونی!

محبت به خلایق انتهای سادگیست!
مردی و مردانگی آخرش آوارگیست!

×چه دل پری داشته بنده خدا!!
 
پاسخ : جملات پشت کامیونی!

اين جملات پشت كاميوني را معلم ادبيات ما تحت عنوان ادبيات خياباني به صورت كتاب يا يك مطلب قابل عرضه در آورده بودند، منتها با حمايتي كه از طرف دولت شد به درجات رفيعي رسيد و حماسه هاي بديعي آفريد...
به هر حال دو نمونه اش كه خوشم اومد:
پشت يك ميني بوس كه يك خروار خاك روش نشسته بود نوشته شده بود: من ملك بودم و فردوس برين جايم بود!
معلم ادبيات دوره دبيرستان هم اين جمله را پشت ماشين خودشون نوشته بودن:
تا كي دروغ ؟ تا كي ريا؟ قسم و برف ؛‌ خروس و كبك
اين داراي صنعتي است به نام صنعت تبادل ؛ البته به نظرم لف و نشر هم مي تونه داشته باشه؛ معني اش هم يعني اينكه:
تا كي دروغ ؟ (ماجراي قسم حضرت عباس را باور كنيم يا دم خروس را؟) ؛‌تا كي ريا ( و مثل كبك سر خود را در برف فرو بردن؟)
 
Back
بالا