پاسخ : چگونه یک دانشجو شویم؟!
به نقل از Strawberry :
بنده یکی از میلیون ها طرفدار شما هستم طرفداراتون از بازگشت پرافتخار شما بعد از سالها تبعید خبر ندارن
در راستای تغییر رژیم میتونید روی طرفداراتون حساب کنید
ای رهبر آزاده آماده ایم آماده
استاد چند کلمه ای سخنرانی بفرمایید مستفیض شویم از محضر مبارکتون
تا درودی دیگر بدرود
چون تاپیک در مورد چگونه دانشجویی شدنه پس من هم سخنانم رو به اون جهت سوق می دم
بچه ها من یه پیامی در اپیلیکیشن واتس اپ خوندم که
میگفت تو ژاپن در روز اول دانشگاه در مورد بدبختیاشون میگن
تا توجیه شن ولی ما همش در مورد کوروش زر زر میکنیم
یه معلم هندسه دانشمندی داشتیم با سابقه درخشان
ولی خودش میگفت داشتم داشتم مهم نیست دارم دارم مهم هست
بچه های گلم داشجوهای خوبم وضع ایرانمون خوب نیست
حتی تو یه فروم چپل چلاغشم آزادی نیست
من اون زمانا که از طرف مدیریت خشک مغز ممنوع الفعالیت شده بودم
همش داشتم فکر می کردم وقتی ما نوجوانان و جوانان پارسی تو یه فرم کوچولو
خودمون جلوی آزادی خودمون رو میگیریم گوش هامون بازه می شنویم
چشامون بازه و می بینیم ولی دهانمون بستست اون هم به وسیله دستای خودمون
آخه چطور می خوایم ایران آزاد بسازیم چطور می خوایم ایران آباد بسازیم
وقتی امثال من سوژه مسخره بازی میشن
کلام مقدس آزادی به تمسخر گرفته میشه
حرف از کوروش طمعه لایک میشه
اون وقته که افتخارامون فقط تو کتابا جا میشه
انیشتن که درود اهورا مزدا برش باد قبلا میگفت اگه
آدمیزاد یه درصد فعالیت معدشو مغزش داشت زمین تعریف دیگری داشت
و الآن من به شما میگم اگه همین تو یه درصد انرژی ای که پای اینستا و سمپادیا میزاری
برای آزادی و آبادی ایران بزاری در آینده ایران تعریف دیگری خواهد داشت
افتخار مان شرف مان غرور مان دیگر در فیس بوک نوشته نمی شود
بلکه در خیابان ها فریاد می شود در رگ هایمان جاری می شود
فرزندان ما آسمان آبی تری خواهند دید
کلاغ ها دیگر قار قار نمیکنند
ندا هایمان در کف خیابان بی صدا نمی شوند
خاهرانمان در خیابان ها به خاطر لباسشان تحقیر نمی شوند
به خاطر جنسیتشان مورد تبعیض ددمنشان خشک ذهن قرار نمی گیرند
پدرانمان شرمنده و خسته از چرخ نامیمون روزگار در چشمانمان نمی نگرند
مادری دیگر سوگوار فرزندش نمی شود
و برادرانمان آینده را سبز می بیند و پر امید آن هم در در ورای آب ها در خاکی غریب بلکه در سرزمین پدریشان
ما ایران را خواهیم ساخت با امید سبزمان
آری
آری
امید سبزمان به واقع سبز می شود رشد میکند درخت می شود شکوفه می دهد
آن شکوفه آزادیست
ما قهرمان فرزندانمان خواهیم شد
و به واقع هوا دلپذیر میشود
سخن فراوان است ولی احساس وقتی به بغض و و بغض وقتی به اشک مبدل می شود امان آدم را میگیرد و مجال سخن نمی دهد
سخنم را با چند بیت شعر که حتما در کتاب هایتان خوانده اید به پایان می برم
دست مزن! چشم، ببستم دو دست راه مرو! چشم، دو پایم شکست
حرف مزن! قطع نمودم سخن نطق مکن! چشم، ببستم دهن
هیچ نفهم! این سخن عنوان مکن خواهش نا فهمی انسان مکن
لال شوم، کور شوم، کر شوم لیک محال است که من خر شوم