پاسخ : خدا و بنده ي باهوشش لوسيفر يا شيطان
ترجیح میدم از اینجا به بعد دیگه با شما بحث نکنم محمد آقا
یعنی بحث کردن با شما اصلا نتیجه ای نداره
چون از جواب دادن به پرسشهای اساسی فرار می کنید (پرسشهایی که 4 یا 5 بار تو همین تاپیک ازتون پرسیده شد) و فقط سعی دارید با سفسطه کردن حرفتون رو به دیگران بقبولونید...
اما ایرادات این جواب آخرتون:
به نقل از mohamadsh76 :
خب درسته اين دلايل كافي نيست براي اثبات چنين موضوعي ولي همونطور كه گفتم دلايل خيلي بيشتري براي بالا بردن احتمال اين فرضيه دارم
اولا كه زماني كه خدا بوده هيچ چيز و موجود زنده و غير زنده وجود نداشت و جز خدا فقط خلا و نيستي بود پس خدا ما رو از چه وجودي افريده
و چه جوري ما رو ساخته بجز اينكه از وجود بي نهايت خودش به ما ببخشه و خدا ما رو از وجود خودش بيافرينه
و بايد اين رو بگم كه تصور ما از مادي بودن و معنويي بودن غلطه اما شايد اين دلايل كافي نباشه
واما جواب شما طهورا خانم
و من هم قبلا گفتم كه فرشتگان اعظم الهي هيچ گاه براي مسايل ساده اي مانند اينها از پيش خداوند فرار نميكنند (حالا شما بگو جن)
و بايد اين رو هم بگم كه شيطان تنها نيست وفرشته هاي سقوط كرده هم از او طرفداري ميكنند ايا به نظر شما همه ي اين فرشته ها (جن) بخاطر غرور اضافي از پيش خداوند رفتند فكر كنم خداوند فقط منظور ظاهري شيطان رو بيان كرده و همونطور كه گفتم شايد خدا دوست نداشته باشه بنده هاش از بعضي چيز ها رو ندونن
خب در مورد قانون جاذبه ي افكار
ايمان نقشي كليدي در استفاده از اين قانونه
ايمان مهمترين بحث در عبادته
در هر فرد درخواست كننده (كسي كه عبادت ميكند يا كسي كه در حال استفاده از قانون جاذبه افكاراست)دو انها امواجي با فركانس هاي مختلفي از خود ساتع ميكند
به نظر من هر دوي انها يكي هستند شايد خداوند روشي براي عبادت خود به وجود اورده باشد و اون روش قانون جاذبه ي افكار باشه اما خداوند يكيه پس چرا دو مقصد وجود داره :
همونطور كه ميدونيد حيوانات خواه يا ناخواه در حال تسبيح خداوند هستند و او را عبادت ميكنن
اما انسان چطور
انسان اختيار دارد و ميتواند خداوند را عبادت كند يا بر او باشد
انسان در تعداد محدودي ساخته شد 2نفر
قبل از انسان حيوانات و كاينات و جود داشتند و زمين در حال حيات بود اما انسان همزمان با انها وارد زمين نشد
انسان يك موجود خطرناك بود و خداوند به خوبي اين موضوع را ميدانست و نبايد تعداد ان افزايش ميافت و در بهشت امكان توليد مثل وجود نداشت
اما در زمين چطور
اما چرا انسان خطرناك بود جواب ساده است چون اختيار داشت
شيطان او را (انسان)به زمين هدايت كرد تا در زمين تعدادشان افزايش يابد و انرژي بيشتري از خدا گرفته شود و اما اشيطان ميدانست كه اگر تعدادشان به اندازه ي كافي افزايش پيدا كند و اگر كاري كند كه بجاي خدا او را عبادت كنند انوقت او قدرت ميگريد و شايد قدرتمند تر از خدا
خدا وجودي بي نهايت است پس چطور شيطان ميخواهد از بي نهايت بيشتر شود
در شيمي در ساختار اتمي فاصله اي دو اتم بي نهايت است
در فيزيك در اينه ها بينهايت بيشتر از چند متر نيست
اما در خداوند بي نهايت به معني مقدار بسيار زيادي است
(هر شماره مربوط به خط قرمز متناظر باهاشه، به ترتیب از بالا تا پایین)
1.خلا و نیستی خیلی با هم تفاوت دارند. اتفاقا خلا عین هستیه
2.شما دارید با خداوند مثل یک انسان برخورد می کنید که برای
ساختن چیز های دیگه نیاز به وسایل و مواد اولیه داره!!
چنین موجودی محدوده و قابلیت خدا شدن نداره... در ضمن خلق با ساختن فرق می کنه...
3.دوباره دارین با خدا مادی برخورد می کنین که از مواد بدن خودش (معاذالله!) استفاده کرده تا ما رو
بسازه
4.شما واقعا استاد اسطوره بافی هستین! داستان جالبیه مخصوصا برای مردم یونان قدیم!!
آخه مرد مومن این دیگه چه ادعای بی پایه و اساسیه؟!! انگار خدا عین آدما قلمرو و نفرات داره و از انسان ها می ترسه که یه وخ شورش کنن و نابودش کنن (پناه بر خدا!)
5. باز شما داری یه مفهوم مجرد رو با علوم مادی اثبات می کنی...
در ضمن خوبه بدونین اون بینهایتی که در فیزیک میگیم با بینهایت ریاضی (که همون مفهوم انتزاعی هست) زمین تا آسمون فرق داره
در فیزیک حتی اندازه عالم هم بینهایت نیست چه برسه به چند متر شما!! وقتی میگیم فاصله خورشید از آینه مون بینهایته یعنی
با تقریب خوبی می تونیم پرتو ها رو موازی در نظر بگیریم
6. در نهایت باز هم به همون اشتباه اولیت رسیدی که خدا رو مادی فرض می کنی که از مقدار معینی ماده یا انرژی تشکیل شده
لطفا قبل از این که ادامه بدی رو حرفام فکر کن