دیوار زبــــر.خط خطی های من

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع barani
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

خیلی قشنگه واقعا تو اولین کسی هستی که میبینم راحت میتونی احساستو اینقدر قشنگ بیان کنی که هر سلیقه ای اونو بپسنده یا درکش کنه!

شعرهات بسب بسیار ادمو یاده مهدی اخوان میندازه.....دمت گرم واقعا تو یه شاعری


امیدوارم در اینده بشی فروغ فرخزاده 2 ما بگیم هعی من اینو میشناختم با افتخار البته :x;D
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

کیمیا دلم برای شعرات تنگ شده کوشی؟
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

نمياد سايت فعلا.
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

شعراي قشنگي داري دوست عزيز
به نكات جالب و خوبي توجه كردي واسه نوشتن شعرات
من خوشم اومد
موقق باشي دوستم! >:D<
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

برای تو...
که دلتنگ صدای قهقهه هاتم.. :-<


یادت به خیر ای که ز خاموشی آمدی
از پشت دشت سبز هم آغوشی آمدی
یادت به خیر ای که ز آغازِ آمدن
با عطر و طعم تلخ فراموشی آمدی

یادت یه خیر، ای که ز تو دور میشوم
خورشید من، بی تو چه بی نور میشوم
یعقوبم و بی یوسف گمگشته آنچنان،
میگریَم و از عشق تو من کور میشوم

یادت به خیر چشم تو راز جهان من
ای بوسه های گرم تو آرام جان من
ای ماه پرشکوه شبـ دردمند تن
یادت به خیر رفته ای از آسمان من...
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

به نقل از raadikaal2:D :
گریه خواهد کرد سنگـــــ
آسمان خیس ،
قناری بیرنگــ..
"سیلی"،از صورت او شرمنده..
سینه اش از نفس تیره ی شب آکنده.
مرگــ آن نزدیکی می دود چون کودکـــ،
"مرد" در کنج اتاقی کوچکــ
دور تا دور فقط،خس خس سرفه ی یک بیمار است
دور تا دور، فقط دیوار است
سقف سلول غبار آلود است
پر کشیدن تلخ است،نا امیدی زود است
مشت بر دیوار زبر از روی خشم
داغی از فرط جنون بر روی دل،اشکی از درد وطن جاری ز چشم
می درد خواب مرا ،صوت فریادش ز درد
صوت حذف یک نفس
مرگ او در یک قفس....

کیـــــمـــــــــیا...
من که کلا درکم پایینه...ولی فک کنم با همون یه ذره درکم یه چیزایی فهمیدم... خیلـــــی خوبه:xXx
لایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــکــــــــــــــــــــــــــــــــ:*
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

به نقل از raadikaal2:D :
برای تو...
که دلتنگ صدای قهقهه هاتم.. :-<


یادت به خیر ای که ز خاموشی آمدی
از پشت دشت سبز هم آغوشی آمدی
یادت به خیر ای که ز آغازِ آمدن
با عطر و طعم تلخ فراموشی آمدی

یادت یه خیر، ای که ز تو دور میشوم
خورشید من، بی تو چه بی نور میشوم
یعقوبم و بی یوسف گمگشته آنچنان،
میگریَم و از عشق تو من کور میشوم

یادت به خیر چشم تو راز جهان من
ای بوسه های گرم تو آرام جان من
ای ماه پرشکوه شبـ دردمند تن
یادت به خیر رفته ای از آسمان من...

حالا من همش تکرار میکنم که چیزی بــــارم نیست...
اما میدونی،یه سری شعرا رو میخونی،حس میکنی طرفو نشودن پشت میز،گفتن شعر بنویس...
بعد ولی این اصـلا اونطوری نیست...
من از اون آدماش نیستم که با این چیزا گریه کنم یا هرچی،ولی این خیــــلی گریه م میندازه:((
با عطر و طعم تخ فراموشی آمدی...
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

مینویسم به عشق همه ی دوستام:xهمه تون خیلی به من لطف دارین ;;)
راجع به دوتا شعر جدیدم نظر بدین..خوشحال میشم ;;)

چشم هایم با صدای گرم تو تر میشوند
گوشها در حسرت سیمای تو کر میشوند

در میان کوچه های انتظار بی قرار
غصه ها بر آتش جانم چو آذر میشوند

بین این تنهایی و غربت که من جان میدهم
دلخوشی ها خوب میدانند ،پرپر میشوند

بوی باران میدهد هر شب اتاق سرد من
ابرها نام تو را یک روز از بر میشوند

یک خیال خام در جان و تنم جاری شده
روزهای تلخ من شاید که بهتر میشوند..
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

کیمیا جان مثل همیشه عالی!
بوی باران میدهد هر شب اتاق سرد من
ابرها نام تو را یک روز از بر میشوند 8-^
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

خوب
فقط میتونم بگم معرکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه بود =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D>
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

آفرین =D>
خیلی خیلی خوب بود.

فقط مصرع دوم.چرا گوش باید در حسرت چهره کر بشه؟
;D
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

کیمیا جونم!
اومدی!!
عالی بود..
بین این تنهایی و غربت که من جان میدهم
دلخوشی ها خوب میدانند ،پرپر میشوند
8-^
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

آخي ... خيلي قشنگ بود :x
خيلي دوست داشتم مخصوصا بيت سومشو >:D<
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

آخه مامان خودمی دیگه چی بگم...هر چی بگمم ریـــا میشه آخـــــه! ;;) :x ;D
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

سپاس از همــــــــه >:D<
+

به نقل از sahere :
فقط مصرع دوم.چرا گوش باید در حسرت چهره کر بشه؟
;D

یه جورایی خرق عادته دیگه ;D!!حس آمیزی ;;)
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

عالی بوووود.... =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D>
مرسی. . . :) :) :) :) :) :) :) :) :) :) :)
چقد خوب که منم یه همکار پیدا کردم تو سمپادیا.... :x :x :x
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

=D> =D> =D>
آفرین ! تو همه ی سبک ها عالی هستی !

موفق باشی مث همیشه !
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

به نقل از raadikaal2:D :

چشم هایم با صدای گرم تو تر میشوند
گوشها در حسرت سیمای تو کر میشوند

در میان کوچه های انتظار بی قرار
غصه ها بر آتش جانم چو آذر میشوند

بین این تنهایی و غربت که من جان میدهم
دلخوشی ها خوب میدانند ،پرپر میشوند

بوی باران میدهد هر شب اتاق سرد من
ابرها نام تو را یک روز از بر میشوند

یک خیال خام در جان و تنم جاری شده
روزهای تلخ من شاید که بهتر میشوند..
چشم هایم با صدای گرم تو تر می شوند...
چقد قشنگـــــه کیمیــــــــا... :-<
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

من چرا به ذهنم نرسید فونت شعرو عوض کنم؟!!!!! :( :-" :-" :-"
 
پاسخ : دیوار زبــــر.خط خطی های من

تاپیک را رونق میبخشیم ;D
;;)نظر بدهید!

یکـــ نفر هر شب اسیر چنگــ درد
چهره اش بیتاب و بیمارست و زرد

بی تحمل از تمام رنجــــــها
دستهایش بسته بر یک تختـــ سرد

خاطرات تلخ او در پیش رو
تاس هایش گم شده در تخته نرد

روزهای رفته ،حسرتـــ ها به جا
ضجه ای راز دلش را فاش کرد

یک توهم ،یک تلاطم یک امیــد
لحظه های ناگزیر و تلخ مـــرد

تکــــ درختـــ پیر رویاهای دور
با صدای هق هق او گریه کرد...
 
Back
بالا