مهشید یکی از بچهـ هامون بود که مادرش چهارشنبهـ سوری سال پیش فوت کردبه نقل از Good Booy :یکی به منم بگه جریان این مهشید چیه؟؟؟ :-s :-s :-s
خبــ..مهشید دوست و هم کلاسیمونه..مامانش سرطان داشت یه مدتی..و چهارشنبه سوری 91 فوت کردن...به نقل از Good Booy :یکی به منم بگه جریان این مهشید چیه؟؟؟ :-s :-s :-s
به نقل از اخوی! :سلام
شعرهاتون خیلی جالبه
احساس توش موج میزنه,.واقعا از ته قلب خونده شده,
کسی که فقط با نظم شعر میگه و وزن و قافیه رو مراعات میکنه از این جنس شعر نمیگه.
چجوری شعر میگین?
همیشه احساسات تون در حد بالایی قرار داره?
کلمات خوبی هم استفاده می کنید. برای واژه گزینی وقت زیادی می ذارید?
به نقل از raadikaal2:D :هیچ وقت سعی نمیکنم خودمُ مجبور کنم که:شعر بگو! چون اینجوری شعرم خالی از احساس میشه...
یک پرستو خسته از سنگینی جو زمین
با پر و بالی شکسته از سر بامش پرید..
به نقل از استرانسیم :معمولا توی شعرا وقتی یه نماد منفی روی بوم کسی یا در خونه ش می شینه با خودش رنج و سختی رو برای ساکنین اون خونه میاره . مثلا میگن مرگ شتریه که در خونه همه می خوابه . حالا وقتی اون نماد منفی بره ، بدی و بدبختی هم باید باهاش بره .
پرستوی خسته نماد خوبی ها نیست مسلما ، پس وقتی بره باید خوبی بیاد که مفهوم شعر نقض میشه ...
به نقل از raadikaal2:D :برای مهشیـــــد...
مادرش بود و تب و درد تن و سوزش آه
ناله های شب و اندوه و غمِ گاه به گاه
سرطان بود و عذابِ زن و شب های دراز
دختری کنج اتاقش به خدا کرد نگاه
آسمان بارِ امانت نتوانست کشید
این امانت شده از آنِ زمین خواه نخواه!
تختِ خالی شده اش مانده و او رفته ز دستـــ
بغض مهشید و غم مهدی و رنجی جان کاه
پدرش پیر شده..!کمرش تا شده استـــ
یاد مولا علی افتادم و شب ها سر چاه...
×بعد از خوندن این شعر،سوره ی حمدی هدیه کنید به روحشون !
به نقل از raadikaal2:D :برای همه ی قربانی های اسید پاشی... به ویژه آمنه بهرامی..
قاب عکس رو به رو،لبخند او،شال سفید
یادگــار روزهــایی پر نشــاط و پــر امــید
دختری از آینه رنجیده خاطر گشته است
دختری قربانی یک کینه، یک ظرفـِ اسید
نفرت از لمسِ تنِ آغشته با خونِ خودش
نفرت از آن کس که فریاد نگاهش را ندید
دختری دور از تمنای وصال و درد عشق
بر تمام آرزوهای سپیدش خط کشید
یک پرستو خسته از سنگینی جو زمین
با پر و بالی شکسته از سر بامش پرید..
به نقل از raadikaal2:D :اول ممنون که خوندی و سپاس از این نکته بینی ظریف
خب !لازم ــه بگم ،این جا پرستویی که از ابتدا خسته بوده منظور نیست اصن!در اصل این پرستو رُ به عنوان یه نماد گرفتم از خوشبختی،زیبایی،امیدهای اون دختر که حالا به خاطر این اتفاق، پرستو ( آرزو و امید و شادی ) از ظلم و کینه و انتقام که هوای زمینُ پر کردن خسته و آزرده خاطر میشه و بال و پرش میشکنه و از سر بام اون دختر میپره!
یعنی تک تک آرزوهای دختر می میرن و دیگه امیدی نداره..
×الان خوب توضیح دادم ینی ؟
سپاسبه نقل از یاسین نعیمی :بسیار عالی بود! مفاهیم روز در قالب کهن! تنها چیزی ک شاید بتونه قالب های کهن رو زنده نگه داره. استفاده از همین مفاهیم جدید هست!
تبریک مثل همیشه عالی بود !
البته بیشتر شعر تحت تاثیر احساسات زودگذر شاعر بود و فکر کنم. سرودنش. مدت کمی وقت برده اما بسیار زیبا بود!
+ تاسف
فاطمه جان ممنون عزیزم!خوشحالم که تاثیرگذار بود ــهبه نقل از Fateme Rahmati :عاااااااااااااااااالی بود!! اشکم و درآورد!!! یاد خودم افتادم!! و
این نیز فوق العاده بود!!!!
بازم مثل همیشه چی ؟؟بگو خجالت نکشبه نقل از lab0o :بازم مثل همیشه.
کلاً شعرات سرشار از احساس و همدردی هست.
به نقل از PanterA :من زیاد علاقه ندارم به شعر راستش ! ولی خب شعراتُ که خونـدم تحت تاثیر قرار گرفتم! جدی میگم.
ادامه بده حتما.
موفق باشـی.
به نقل از استرانسیم :آها ... گرفتم . نه خوشم اومد .
می دونی من خوندم " یک پرستوی خسته " که یعنی ناامیدی ولی منظور تو " یک پرستو ، خسته " یعنی یه پرستو ( نماد امید ) بوده که بعد خسته شده ( نا امید) بعد هم که کلا پرو بالش شکسته ... نه ؟!