- شروع کننده موضوع
- #1
barani
کاربر نیمهحرفهای
- ارسالها
- 222
- امتیاز
- 3,968
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان دو ^.^
- شهر
- تهرانـــ
- مدال المپیاد
- ادبـــی
- دانشگاه
- امیرکبیر
- رشته دانشگاه
- مهندسی تکنولوژی نساجی
سلام.
بعد از گذاشتن 2تا از شعرام توی بخش دیوان
شعرایی که به خاطر پاره ای مشکلاتــــ امکان عمومی شدنشون نیست!!
امیدوارم خوشتون بیاد..
نظر بدین
بعد از گذاشتن 2تا از شعرام توی بخش دیوان
به نقل از raadikaal2:D :[size=12pt]به یاد قلم هایی که دیگر نمی نویسند...
چه پایان غم آلودی
قلم از دست تو افتاد و آتش زد تمام دفترت را..
هنوز باور ندارم،
باور نخواهم کرد یک دم رفتنت را..
می خواندی و میگفتی تو از درد زمانه،
تمام حرفهایت،شعرهایت عاشقانه
درون چشم هایت
وقت رفتن هم هنوز عشق وطن بود،
دست های خالی ات در انتظار هم وطن بود
ولی دستی نبود،چون دست ها را بسته بودند
تمام دستها از تازیانه خسته بودند
چه پایان غم آلودی..
می تپد عشقت به زیر خاک میدانم..
تو آنجایی،تو بالایی،تو در افلاکــــــــ میدانم[/size]
،بعضی از دوستای خوبم پیشنهاد دادن که یه تاپیک بزنم توش شعرامُ بنویسم..به نقل از raadikaal2:D :از اونجایی که میگن"عاقلان را اشارتی کافیست" فکر کنم مفهوم شعرم و حرفی که میخوام بزنم ،نیاز به توضیح نداره..امیدوارم خوشتون بیاد..
آسمانی نیست..
در این امتداد سرخ،شمعدانی نیست،شمعی نیست،بادی نیست..
و صدای خشـــن پنجره ای بسته و سرد..
و صدای نفس حنجره ای بسته به مرگ..
از پلیدی پر ، و از هر چه بدی آکنده..
مملو از وحشت و خشم و نفرت..از تلاطم لبریز..
کاغذی پر شده از کینه ی تلخ،مانده بر چوب ورم کرده ی میز..
ماهی کوچک عشق،مرده بر ساحل احساس و امید..
سایه ی خنجر تیز،که به کابوس درختی رفته...
نفست خوش سهراب،
به شقایق قسمت خواهم داد،به همان روشنی صبح طلوع!
تو کمی شعر بگو حالمــــــــــــان خوب شود..
تو کمی از احساس،کمی از شور برایم بسرای..
یک نفس تازه کن و..
کمی از روزنه ی نور برایم بسرای..
شعرایی که به خاطر پاره ای مشکلاتــــ امکان عمومی شدنشون نیست!!
امیدوارم خوشتون بیاد..
نظر بدین