بی پرده با مطهری
ما پرسیدیم: داشتین چیکار میکردین که یهو سمپادیا به ذهنتون رسید؟! احتمالا استراحتِ بین دو درس نبود؟! چون تو این تایم معمولا آدم مشغول بلندپروازی میشه و حالت عمیق ترش اینه که فکر میکنه میتونه اتم بشکافه!
گفت: اون زمان سمپاد و اتحاد سمپادیها خیلی مد بود. منم تو دوران اوج احساس خفونت بودم. بعد گفتم یه حرکتی بزنم. نتیجه اتفاقی شد اینی که میبینید
خیلی کارها اینجورینا. مثلا طرف میخواسته یه ساختمون بسازه خودش توش زندگی کنه بعد یهو بعد چندسال برج ساز شده مثلا.
در مورد احساسه خفنیت هم که خودتون گفتید دیگه!
بعدش پرسیدیم: چقدر راضی این ازینکه مدیر سایتی به اسم "سمپادیا" هستید؟
مطهری گفت: متوسط. من کلا آدم راضی ای هستم چه مدیر باشم چه نباشم
ولی ما به سادگی از جواب این سوال نگذشتیم! مرد حرفش یکیه!
و ما چندتا سوال دیگه ام پرسیدیم و مطهری بازم گفت...
-
دیدگاهتونو نسبت به یک کاربر بدون ستاره تو سه برهه زمانیِ زیر بگید[خداوکیلی!]:
. اون اولا: بذار ببینم میتونه مدیر بشه یا بهش بگم سایتو تبلیغ کنه بگه دوستاشم بیان؟
. وسطا: خب خوبه کاربرا داره اضافه میشه.
. الان: اوه حالا باید کلی مدیر این کاربر جدید رو توجیه کنن اینجا چجوریه !
-
سمپادیا یک سالگیش چنتا کاربر داشت؟ یادم نمیاد!
میخواستیم اشتباه بگه مُچشو بگیریم!
-
خوشحال نبودید یکم؟
یکم بیشتر از یکم
6)
اولش یه نفر بودید...
بعد شدید چند نفر...
بعد همینجوری شدین چندین نفر...
بعد هی بیشتر شدین بعد سرور ترکید چقدر خوشحالید؟! بابا جونم دراومد تا اینجا این همه بشه
ریا نشه
7)
رمز موفقیت شما که باعث شد تعداد زیادی از فارغ التحصیلا هم جذب سمپادیا بشن و توش فعالیت کنن و همینطوری جذب بمونن؟
من دووام آوردم. دو سه تا سایت دیگه هم بود قبلا. مثلا nodets.com بود. اینا بستن بعد مدتی. رمز اصلی این بود که من هیچ وقت سایت رو نبستم
درس عیرت: پایداری و مداومت در کار!
با ما همچنان بی پرده رو ادامه بدید
8)
اگه گفتین این شعر از کیه؟!
« من از امتحان سخت نالیده ام پس از حق به امید تو مانده ام
به من نمره ای ده که شادان شوم که گر ده بگیرم پریشان شوم »
از کیه؟ از دانشجوی بدبختی مثل من
آقای مطهری! خوب نیست آدم شعر دیگرانو همینطوری به اسم این و اون بزنه! خوبم نیست که آدم وقتی از یک شعری خوشش میاد، شاعرشو یادش بره!
9)
اگه بگم تو عمرم تقلب نکردم باور می کنید؟ به درجه تقوات غبطه میخورم به شخصه
ولی یه جایی به گمونم گفته بودید که هر کسی حداقل یکبار تو عمرش تقلب کرده! آقا جم کن چرا تهمت میزنی؟!
10)
جدی چیشده بود که یهو انقدر گریتون گرفته بود؟!
زیرخاکی بیرون میکشید؟
گریه نبود. کمی حس شعرم اومد
شعری که شاعرش پاش اشک نریخته باشه شعر نیست!ً
-
بیتِ مورد علاقه؟ مرد باید که در کشاکش دهر سنگین زیرین آسیا باشد ( نمیدونم این مصرعه یا بیت کامل. در هر صورت اصلش همینه
)
خوبه که علایق آدم در طول زندگیش تغییر میکنه. ولی نه دیگه انقد!
-
نسبت به دو سه تا ازدواجی که بواسطه سمپادیا صورت گرفته چه حسی دارین؟ احساس نمیکنین اونا مدیون شما هستن؟ پس چرا نمیرید حقتونو ازشون بگیرید؟! :-s
اشکال نداره. منم که زن گرفتم هیشکی از اینجا رو دعوت نمیکنم
لطفا...!
-
نظرتونو در مورد عدد 23 بگید بعدشم عطر مورد علاقه؟! هی داشتم فکر میکردم این چه سوال مزخرفیه پرسیده. الان ۲۳ یعنی چی مثلا؟ بعد رفتم سوال آخر تازه فهمیدم ۲۳ ساله شدم
ما در مورد سوال مزخرف بعدا با شما حرف میزنیم!
-
شعر مست و محتسبِ پروین جان خیلی شعر متناسب و ریتمیکی هست. مگه نه؟ خب لطف کنید ریتمیک و نه عادی بخونیدش ضبط کنید شما تاحالا فکر کردیدبه این موضوع که چرا صدای من تو هیچکدوم از پادکستها نیست؟ B-)
ما دوباره ساده از این قضیه رد نشدیم؛ اما...
ترسیدیم! :-s
-
برام جالبه که نظرتونو راجع به صفره مهر و 32 مهر بدونم
دانشگاها همشون همینن! برنامه ریزیشون به درد خودشون میخوره فقط
به پیام های رسیده تا این لحظه بپردازیم!
"آرامش" میگه: اگه یوخ کاراتون تموم شد به کارای سمپادیا میرسین؟ (آرامش گفت من نگفتم! )
مشکل اینجاست که اصلا کارام تموم نمیشه. اصل بقای کار رو شنیدید؟ کارها صرفا هستند. نه انجام میشن نه تموم میشن
F@teme میگه : آخه چرا؟ چون که زیرا
علی[میم] هم میگه که: whats up man? پرچم سمپادیا ایز آپ
Adam vizly: محمد جان الان تو سایت کاره ای هستی دست مارم یه جایی بند کنی؟! والا میگن مدیرکلم. خودمم دنبال آشنام حقیقتش. شما پیدا کردید دست مارو بگیرید
شقایق: چه جوری هنوز حوصلشو داری که اینجا رو اداره کنی؟با وجود گذشت چند سال و فاصله گرفتن سنت از رنج سنی فروم و بحثاش.
یا مثن هدفت از لایک نکردن پستا چیه؟ والا من اینجارو اداره نمیکنم. خودش اداره میشه حالا. خلبان خودکاره
من بی طرفم. لایک نمیکنم دیگران به خودشون نگیرن
samaneh.T دوس داره بدونه "چی شد که مدیریت مدیر کلت کرد؟! پارتی داشتی؟! " (عه؟ ما فکر می کردیم اول کس که بود مطهری بود و هیچکس نبود!)
اون اکانت مدیریت خودم بودم اول. بعدا خواستم اکانت شخصی بزنم به جز اون. در واقع فکرتون کاملا درسته
-
با " تولد+دهه+مدیر+جوونی کجایی+23+سمپادیا+ازدواج+بیا بریم کوه" جمله بسازید!
جوونی کجایی که تو دهه سوم زندگیتم ازدواج نکردی که روز تولد ۲۳ سالگی یه زن سمپادیایی هم نداری بهش بگی بیا بریم کوه کدوم کوه
همون دشت که آهو ناز داره آی بالام
در آخر خبرگزاری سمپادیا از طرف تک تک اعضای جامعه ی سمپادیا تولدتون رو تبریک میگه و اون عطری که پیچوندید و اسمشو نگفتید رو به شما هدیه میده. متشکر