مشاعره ی شاعران

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع kahroba
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : مشاعره ی شاعران

می شود مست هر آنکس که چشد طعم لبت
آخر عمر تو نباشد به چنین قدر کهن
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

نمیمونی آخر , تهِ قصه رو
دارم توی چشمت ورق میزنم
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

از اینجا تا به شهر تو بگو که چند قدم راهه
بگو من که شروع کردم نذار رو شم به بیراهه
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

همه به باغ و گلشن ار نظر کنند و خوش روند
من و دو چشم نازکت ز هم جدا نمی شویم
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

مـسـت نـشد هر که چشد ، طعم لــبــــ لـعـل تـــو را

گر چه هزار مدعی ست .. عشق، نـه آنِ هر کسی ست !
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

تر كه بشد رداي من، تهمت مي به من زديد
جامه ز اشك تر بشد،اشك مرا كسي نديد
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

دیــدن روی تــو در آیــنــه ی جــام مـــگر
ورنه آن حسن که داری به نظر نتوان دید..
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

دل ندارد طاقت دوری و بس

ای اهالی , اهل دل آگه کنید
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

دست در دست منو فکر تو جای دگر است
دل ازان روز ک پایت لغزید پرخون شد
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

دگر از حالت و احوال دلش بیزارم
بس که با زخم زبان می دهد او آزارم
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

موی مشکی تو شب را به زمین افکنده

تا که بر هم بزند قاعده ی بورتل را
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

آسمان گرد و زمين پهن اگر هم گردد

داغ عشق تو مرا جان به لبم خواهد برد
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

دل من رفت ز دست , بارخدایا این دل

نرود دست کسی کز غم من آگاه است؟
[nb]زشتِ یهویی[/nb]
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

تابنگری که چه می کشم از دوریت شبی
بگذار پا به دیده من تا بگویمت
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

یاری که دلم خستی در بر رخ ما بستی
غم خواره یاران شد تا باد چنین بادا
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

از گوگرد و شهوت تجاوز به احساس تو
مستی رقص انوار مرئی به چشمان من
-
چون بوی عطر گیسوان و خدای بر دار تو
بر چوبه مضحک کائنات و طناب افکار من
-
سیگار سرد خاطراتم آه، امشب به یاد تو
آتش بزد ز گرمی بوسه‌ات به لب‌های من




شاعر نیستم اما با دیدن تاپیک گفتم فی‌البداهه یه چیزی در وصف سیگار بگم!
با وجود اینکه هدفم سرکار گذاشتن و تمسخر بود در صورت امکان شعرم حذف نشه(خوشم اومد)!! :D
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

نمیدانم که امشب خواب را خواهم به چشمان خودم بینم
بدون عطر گیسویت برایم زهر اجباری است
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

تا که او سرو است و دارم من به زیر سایه اش مامن
ببار ای تیر و تیغ از آسمان دامن، نباشد دهشتی بر من
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

نزدیک من که می آیی اشتباه نکن ...
پیراهنم را برعکس پوشیده ام فقط ...[nb]دیوانه ها آدم به آدم فرق دارند ...[/nb]
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

تو را پشت نقاب شب کنار اطلسی دیدم
تنم لبریز درد است و به احساس تو خندیدم.....

مرا دیوانه خوانند و چه باک از این جنون محض
چو من هر آنکه لیلا داشت و را دیوانه تر دیدم
 
Back
بالا