مشاعره ی شاعران

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع kahroba
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : مشاعره ی شاعران

مردم و زنده شدم از غم و عشقت افسوس
نه منم یار تو و نه، تو شدی یار مرا
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

آسمان رنگ بباز آمده است رو برد
عشق من پیدا شده آمدس دل ببرد
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران


.. دلم شراره کشد ، ز طلعتِ رخ یار

تبارک الله ازین جلوه ها که در رخِ اوست!


.
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

تو در "ت" انداختی نهایت شعر خود
که مدت طویلی مشاعره کساد شد
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

بداهه !! ;)

البته دوستان غایب اند، ربطی به ت شعر من نداره!! :-??

..

دریغا جانِ من «نادر» ؛ اجل را چاره ای نـَبوَد

مبارک روح سرگردان! خوشا هنگامِ رَستن شد


.
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

به نقل از Fitz William . Darcy :
بداهه !! ;)

البته دوستان غایب اند، ربطی به "ت" شعر من نداره!! :-??

..

دریغا جانِ من «نادر» ؛ اجل را چاره ای نـَبوَد

مبارک روح سرگردان! خوشا هنگامِ رَستن شد


.
منم شوخی کردم البته ;) اخه با "ت" کلنجار رفتم یه کم :))



در این گذار روزگار، بگشته حال من خراب...که دارد این دلم کَمَکْ خراب عرصه میشود
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

دل را به کدامین درد تنبیه کنم
خنده ات بر درد بی درمان دواست
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

تو را برچشم گریانم گذارم
که شايد رام گردد موج چشمم
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

مریدان همه همراه مراد دل خویش اند
ندانم که چرا این همه اینجا قوم و خویش اند
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

Dami az hal to goyam ke to jelveyi ze eshghi
Del man bebordy o to hame ra shekast dady

shrmande goshim farsi nemishe

Xدمی از حال تو گویم که تو جلوه ای ز عشقی
دل من ببردی و همه را شکست دادیX
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

یارا به جان آتش زدی با بی محلی های خود
اکنون دگر خاکسترم در نزد خود مخفوظ دار
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

رخ بمنا یار من،یوسف بازار من
بی رخ زیبای تو،زار شود کار من
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

نازنینا گل عذارا مه جبینا این بدان
شهشهانی امتحانی گیرد از ما این زمان
تا شود انگشت حیرت در دهان خشک ما
می درد ناف شکم لیکن نمی گردد عیان
از چه رو سینوس اِن هم می نباشد همگرا
یا چرا مجموع سطح آید ز انتگر الریمان؟
در کمند موی او دادم ز کف آزادگی
فرمول مشتق ندانم دیگر این خط این نشان!
...
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

نهفته گشته در دلم غم دو عالم و سکوت
گرفته ام به پیش و از جهانیان بریده ام
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

ما را به حال خود این سان رها مکن
دور هستی و مرا انسان صدا مکن
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

نئشه گشتن ز کام سیگارم
دود شدنم میان افکارم
بی تحرک به چشم آیم اما
جنب و جوشم درون سر دارم
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

مستی و می و ساقی نخواهم امشب
تا هست تنهایی و سیگار به یادت امشب
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

چه كنم درد بينوايان را چه كنم ناله هاي طفلان را
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

به نقل از mohammadm9090 :
چه كنم درد بينوايان را چه كنم ناله هاي طفلان را

با «ب» نـباید میگفتی آیا ؟! :-? حالا من با «الف» میگم دگ! بگذریم.

_ _

پ.ن: میدونم سیگار و دود مه مانندش و .. ، میتونه جنبه شاعرانه داشته باشه!! اما از لفظش خوشم نـمیاد کلا! (دوستان گویا مفهوم بادهِ دنیایی - در مقابل می و باده عرفانی! - در شعر کلاسیک رو به روز کردن با واژه سیگار! ;D )

..


اگر از حال من پُرسی، گمانم نوبت من شد .. دگر از دست من آزار، نـبینی، وقت رفتن شد!


.
 
Back
بالا