مشاعره ی شاعران

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع kahroba
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : مشاعره ی شاعران

شادی بداشتم و امید و شد تمام...از همه آرزویی دگر دست شسته ام

اینم یه بیت دیگه از همون شعره است ;D
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

مرا در دل به جز تو یار و دلداری نبود
شهره ی عالم شدم از درد و غمخواری نبود
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

دلم کرده هوای آن یکی دم...که دست مهربان تو بگیرم
شوم محو نگاه دلربایت...که در بند گمانگاهش اسیرم
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

مدارا میکنم هر لحظه با درد جدایی
تو را خواهش کنم خواهش کنم جانا بیایی
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

یک عمر است که دیوانه ی تو بودام

سرگشته و افسرده ی روی تو بودام
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

مرا دریاب در عهد جوانی...که فردا را چه سودستم چو پیرم؟
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

ماه در برق نگاه تو خودش را گم کرد،
انتظاری ز من عاشق بی دل نرود...
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

به نقل از R@na96 :
ماه در برق نگاه تو خودش را گم کرد،
انتظاری ز من عاشق بی دل نرود...
دل من سوخت از این درد جدایی توکه رفتی . کی باز آیی؟
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

یک روز بمیرم من، از درد جدایی ها
نیک ارچه ولی دانم، تو اشک نخواهی ریخت
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

به نقل از R@na96 :
یک روز بمیرم من، از درد جدایی ها
نیک ارچه ولی دانم، تو اشک نخواهی ریخت

تو نیز از نسل یاران آمدی از دیاروقشر مردان آمدی
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

یاد باد آنکه نگاهی به من خسته نکرد
من خودم ساده دل خویش ز دستم دادم
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

به نقل از R@na96 :
یاد باد آنکه نگاهی به من خسته نکرد
من خودم ساده دل خویش ز دستم دادم
مرا باخود ببر ای بار الاها که در دنیا من گشتم تنها


خوشمان آمد به به :لایک
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

از بس که سکوت کردم ای چرخ
عمرم ب فنا گذشت و.پوچی
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

یاران بی وفای من یادی ز من کنید
در بند غم اسیرم و آهی نیاورم...
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

به نقل از R@na96 :
یاران بی وفای من یادی ز من کنید
در بند غم اسیرم و آهی نیاورم...
مرا از قشر خود کن بارالاها به من جان و توانی ده خدایا
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

اندیشه‌ای که آید در دل ز یار گوید جان بر سرش فشانم پر زر کنم دهانش
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

شهری به تمنای وجودت شده گریان
برگرد و به دست خودت این سیل بخشکان...
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

.


نـادر به جهان گشتم و رِندانه چنین شد!

دل را ز زمین کندم و بر زلف «تو» بستم


.
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

محزونم و تا به جان رسد کارم،
از بند غمت رها نخواهم شد!
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

نوید باد نوروزی، دمد در کوچه ها روزی
که باشد گرمی و مهری، پس از سرما و هر سوزی
 
Back
بالا