دخترا برن خواستگاری

[mohammadx0098]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

شما می تونی بشینی تا بیان خواستگاری تون

خیلی وقته منتظرم

 

[جوجه]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

تو دانشکده ما یه استاد معروفی هست به اسم دکتر افروز ، روان شناسه
سال هاست دستش تو کار خیره . هر کی از کسی خوشش میاد می ره بهش می گه ، بعد اگه طرف دختر باشه ، استاد پسره رو احضار می کنه می گه چرا زن نمیگیری و ... بعد بهش اون خانم رو معرفی میکنه . (چون خیلی وقت ها خودش بدون این که کسی چیزی بگه از این ایده ها می زنه معلوم نمی شه الان این مورد رو دختره گفته یا از حرکات خود جوش استاده)


برای درس تنظیم خانواده ، ما کتاب "ازدواج و شکوه همسرداری " ایشون رو پاس کردیم توش توضیح داده بود صدها مورد ازدواج تو این سی سال تدارک دیدن




__________
من اینجوری ازدواج نکردما

 

[mRNA]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

دختر اگه یه لینک کوچیک بزنه پسر خودش بقیش رو میاد مگر اینکه پسره علاقه ای نداشته باشه.

مثلا چجوری ی لینک کوچیک بزنه؟

 

[Admin2]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

کاری نداره. بهش پیغام بده. سوال بپرسه. حرف بزنه. تو دانشگاه میگن جزوه بده
بعدش کم کم صمیمی تر بشه. پسره اگه علاقه داشته باشه خودش پیگیری میکنه. مشخص میشه.

 

[maziar]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

کاری نداره. بهش پیغام بده. سوال بپرسه. حرف بزنه. تو دانشگاه میگن جزوه بده
بعدش کم کم صمیمی تر بشه. پسره اگه علاقه داشته باشه خودش پیگیری میکنه. مشخص میشه.

محمد تو تجربه ای به جز دیدن فیلم ها داشتی ؟

تو دانشکده ما یه استاد معروفی هست به اسم دکتر افروز ، روان شناسه
سال هاست دستش تو کار خیره . هر کی از کسی خوشش میاد می ره بهش می گه ، بعد اگه طرف دختر باشه ، استاد پسره رو احضار می کنه می گه چرا زن نمیگیری و ... بعد بهش اون خانم رو معرفی میکنه . (چون خیلی وقت ها خودش بدون این که کسی چیزی بگه از این ایده ها می زنه معلوم نمی شه الان این مورد رو دختره گفته یا از حرکات خود جوش استاده)


برای درس تنظیم خانواده ، ما کتاب "ازدواج و شکوه همسرداری " ایشون رو پاس کردیم توش توضیح داده بود صدها مورد ازدواج تو این سی سال تدارک دیدن




__________
من اینجوری ازدواج نکردما

و این رو به عنوان یه اتفاق خوب میدونی و حالت بد نمیشه از بیانش ؟‌

یکی این کارو بکنه معنیش دقیقا اینه :
۱. من ادمیم که جریت حرف زدن با کسی که بهش علاقه دارمو ندارم.
۲. من قدرت اینکه طرفم رو قانع کنم ندارم
۳. من از نه شنیدن به قدری میترسم که حاضر نیستم خودم تلاش مستقیم بکنم
۴. من فرد قابل اعتمادی نیستم و همونجوری که الان حسمو به یه نفر گفتم بعدا هم ممکنه بگمم، پس بدون من قدرت حفظ راز هارو ندارم

و خب به نظر من همچین ادمی ارزش حرف زدن هم نداره، چه برسه برای اینکه بخوای مدت طولانی باهاش باشی.

 

[salamak]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

والا بهش خجالتی بودن م میگن بعضا، ولی چه میدونم :/

 

[salary]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

.

 

[maziar]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

والا بهش خجالتی بودن م میگن بعضا، ولی چه میدونم :/

به فردی که دوسش داره خجالت میکشه بگه ؟ ولی به یه استاد که معلوم نیست کیه خجالت نمیکشه ‌؟‌
این که خیلی توهین امیزه.

 

[Yasaman.k]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

به فردی که دوسش داره خجالت میکشه بگه ؟ ولی به یه استاد که معلوم نیست کیه خجالت نمیکشه ‌؟‌
این که خیلی توهین امیزه.

ببينين حرف شما درسته اما (معمولا) در جامعه ايراني ما رسمه كه خونواده ها همديگرو به هم معرفي ميكنن خونواده ها كه اوكي دادن بعد حالا اون دختر تصميمشو ميگيره و در جامعه كنوني ما اينكه يك پسر استاد يا هركس ديگه اي رو واسطه قرار بده به نظر من يه احترام خاصي هم به اون دختر محسوب ميشه و باز هم(معمولا) در جامعه ما اينكه يك دختر اصطلاحا دنبال همسري باشه چيز مرسومي نيست و ميگن كه زشته و اين حرفا كه خوب اون استاد در اين شرايط ميتونه خيلي هم خوبه!
ولي خوب يك پسر يا (دختر) همين كه به خونواده يا كسي بگه شهامتشو داشته ! و خوب اينا يه آداب و رسوم هست كه اصلا ربطي به دين هم نداره ! و حتي خونواده هايي هستن كه اگه پسري يا (دختري) خيلي مستقيم بياد بگه اصلا از اين كار خوششون نمي ياد و اينو پر رويي تلقي ميكنن! نظرات و اعتقادات و فرهنگ ها با هم فرق داره نميشه اينارو ايراد گرفت!

 

[hamidhanek]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

به نظرم بعدا تو زندگیشون مشکل پیش میاد و هر چی بشه پسره میگه ای کاش بت نه میگفتم !

 

[Bahar_R]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

والا این جامعه‌ای که یه سری توصیف می‌کنن به نظرم میاد یه کم قدیمیه ها، یعنی الان آشنایی مستقیم دختر و پسرا خیلی خیلی رایج و عادیه، بخصوص بیست و چند ساله ها که دیگه بیشتر هم حتی. وقتی دو نفر خودشون با هم آشنا شدن (منظورم این نیست که حتی لزوما دوست دختر دوست پسر باشن) خب می‌تونن با هم صحبت کنن راجع به این مسئله. لازم نیست حتما یکی زانو بزنه و حلقه بیاره جلو که به نظرتون اینقدر عجیب غریب میاد.
کسایی هم که هنوز تو فاز اینن که یکیو از دور ببینن عاشق چشم و ابروش بشن برن به مامانشون بگن و کاملا سیستم سنتی که‌ خب قاعدتا باید دنبال آدمای شبیه خودشون باشن.
اگر کسی از نظرش مطرح کردن مسئله ازدواج چیز عادی ایه معمولا نمیره سراغ یه پسر فوق سنتی که تا اولین جمله رو گفت بهش بگه دختره‌ی جلف فلان یا چشاش گرد بشه.

 

[حمیده]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

به نظرم بعدا تو زندگیشون مشکل پیش میاد و هر چی بشه پسره میگه ای کاش بت نه میگفتم !

یعنی برعکس این اصلا نمی‌تونه اتفاق بیفته؟!

 

[dinosaur]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

نه چیزایی که محمد گفت فقط مال فیلما نیستن، فرهنگی که یاسمن میگه هم خیلی قدیمی نیست. تو همین زمان حاضر خیلیا وجود دارن که اصن نمیشناسن همو و با تصمیم خونواده های پسره میره خواستگاری. هستن اونایی که بهار میگه، که دوست نیستن ولی آشنا میشن و راجبه ازدواجو اینا خودشون صبت میکنن، تو این گروه هم درصد خیلی زیادیشون پسره میگه. اونایی که دوست اینام میشن بازم درصد خیلی بیشترشون پسره میگه
حتی تو کشورای دیگه هم اونقد فراوون نیست خواستگاری دخترا ها! مثن خاستگاری پینک از شوهرش خیلی توجه جلب کرد و اینا
واقعن الان این جزوه دادنو گرفتن و اینا هست. و اونایی که با هم دوستی چیزی ان هم دختره یجوری نشون میده که مایله ولی خودش اول حرفشو نمیزنه

یعنی برعکس این اصلا نمی‌تونه اتفاق بیفته؟!

جرا میفته
ولی چون دخترا معمولن نمیرن خواستگاری خیلی پسرا اینجوری برداشت میکنن که دختره دیگه خیلی پثتیک و نیدی و بدبختو اینا بوده و بعدها میزنن اینو تو سرش
و این چیز در مورد خانومایی که پیشقدم میشن زیاده متاسفانه

 

[Yasaman.k]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

فرهنگ مگه جديد و قديم داره؟ فرهنگ پوشش و زبان و بهداشت نيست كه تغيير كنه من فكر ميكنم به همون علتي كه توي عيد اول ميرن خونه بزرگترا اين هم از همين قبيله نميدونم چقدر به چيزاي سنتي ايراني مون توجه دارين ولي شخصا همون قدر كه به شب يلدا و عيد و نوروز و اين چيزا اعتقاد دارم به اين سنت ها هم اهميت ميدم!
و من نميگم كه به طور مستقيم اشنا نشن يه وقتايي خوب ممكنه خونواده ها راضي نباشن و اين دقيقا چيزيه كه همه چيو خراب ميكنه...و حالا ممكنه بگين خوب بايد تا اخرش بمونه خونواده رو راضي كنه و از اين چيزا .. كه ديگه مربوط به بحث تاپيك نميشه
من رفتم

 

[Bahar_R]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

خب آره کلا پا پیش گذاشتن پسرا توی رابطه و ازدواج توی دنیا رایج تره اما مطرح شدنش توسط دخترا هم چندان عجیب نیست برای خیلی ها. مثلا اینکه یه دختری یه پسری رو دعوت کنه به نوشیدنی عمدتا کار متعارف و عادی ایه.
آدمایی که سنتی/مذهبی نیستن عموما بعد از یه دوره آشناییِ بیش از صرفا شناختن و بعد از صمیمی شدن با هم به ذهنشون میرسه ازدواج کنن و‌خب در اون شرایط مثلا هیچ فرقی نداره کی سر صحبت در موردش رو‌باز کنه.
بیشتر زمانی حالت عجیب غریبی داره که مثلا قرار باشه مراحل سنتی خواستگاری به صورت وارونه یعنی توسط دختره اجرا بشه. یه مقداری هم زمانی چالش برانگیز میشه که طرف خودش خیلی تکلیفش با خودش و سنتی عمل کردن یا نکردن روشن نباشه اونوقت تطبیق دادن همه چی جوری که هم لازم نباشه پروسه‌های سنتی کامل طی بشه هم با روش سنتی تضاد نداشته باشه سخت میشه.

ولی اینکه اگر خانوما پیشقدم بشن بعدا طرف سرکوفت میزنه یا به نظرش پتتیک میان و اینا وابسته به سطح‌ شعور اون آدمه‌ خب. آدم باید با چشم باز انتخاب کنه و وصلت با آدمی که سطح درکش اینقدره احتمالا این مسئله تنها مشکلش نخواهد بود. :د

 

[جوجه]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

این رو به عنوان یه اتفاق خوب میدونی و حالت بد نمیشه از بیانش ؟‌

یکی این کارو بکنه معنیش دقیقا اینه :
۱. من ادمیم که جریت حرف زدن با کسی که بهش علاقه دارمو ندارم.
۲. من قدرت اینکه طرفم رو قانع کنم ندارم
۳. من از نه شنیدن به قدری میترسم که حاضر نیستم خودم تلاش مستقیم بکنم
۴. من فرد قابل اعتمادی نیستم و همونجوری که الان حسمو به یه نفر گفتم بعدا هم ممکنه بگمم، پس بدون من قدرت حفظ راز هارو ندارم

و خب به نظر من همچین ادمی ارزش حرف زدن هم نداره، چه برسه برای اینکه بخوای مدت طولانی باهاش باشی.

من شوخی نکردم ، جدی گفتم اینجوری نبود ازدواجمون.

ولی به طور کلی نمی گم روش بدیه .
شما می تونی برداشت های خودتون رو داشته باشی و بر مبناشون بدون توهین به نظر دیگران زندگی تون رو بر بسازی .

اما در مورد مستقیم صحبت کردن . من به عنوان یه زن با شناختی که از روحیاتم دار شکار شدن رو بیشتر می پسندم . این یه حس درونیه ، که برای اشاره به عمومیتش توی خانم ها ، باید به تماام قصه های عاشقانه جهان رجوع کرد . تمام توصیفات شاعرانه توی ادبیات از معشوق و علاقه زن ها به معشوق بودن .
پس ترجیح می دم مستقیما از کسی درخواست ازدواج نکنم . حالا شاید از نظر شما ترس یا نفهمی نام بگیره این روش . ولی چون خانم نیستین نمی تونم بیشتر از این قانعتون کنم . دلیل علمی ندارم.

 

[Weeping Angel]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

اما در مورد مستقیم صحبت کردن . من به عنوان یه زن با شناختی که از روحیاتم دار شکار شدن رو بیشتر می پسندم . این یه حس درونیه ، که برای اشاره به عمومیتش توی خانم ها ، باید به تماام قصه های عاشقانه جهان رجوع کرد . تمام توصیفات شاعرانه توی ادبیات از معشوق و علاقه زن ها به معشوق بودن .

خوشحالم که می بینم شما این قدر اهل مطالعه هستید و تمام قصه های عاشقانه جهان رو خوندید!

Sappho and Phaon
این داستان در اساطیر یونان درباره ی دختری به نام Sappho هست که عاشق پسر زیبایی به اسم Phaon میشه (البته از اول زیبا نبود خیلی هم زشت بود با کمک افرودیت زیباییش رو به دست میاره )

داستان Ariadne
دختر مینوس پادشاه Crete که عاشق Theseus میشه و به اون کلافی رو می ده که وقتی داره وارد labyrinth میشه بعدش بتونه راه برگشت رو پیدا کنه (متاسفانه theseus نمک نشناس بعدا آریادنه رو توی جزیره ول می کنه )

داستان Echo و Narcissus
که توی اون اکو عاشق نارسیسوس می شه ولی نارسیسوس اونو پس می زنه و قلبشو می شکونه از اون به بعد اکو به تنهایی توی یه دره زندگی می کنه تا اینکه جز پژواکی ازش چیزی نمی مونه.

داستان Adonis و Aphrodite
آفرودیت که الهه ی زیبایی ه عاشق آدونیس میشه و حالا بعدا تو ادامه داستان آدونیس رو می سپاره دست Persephone دختر زئوس که از بد روزگار اونم عاشق آدونیس شده حالا آفرودیت میگه بدش به من اون میگه نمی دم بقیه داستان هم مهم نیست مهم این پارت عشقیش بود
یه روایت دیگه هم هست که می گه که آرس خدای جنگ و دوست پسر آفرودیت متوجه عشق آفرودیت به آدونیس میشه و در صدد انتقام برمیاد.

حتی توی داستان های ایرانی هم مشابهش وجود داره مثلا داستان ویس و رامین که حکایت عشق دختری به اسم ویس به پسری به اسم رامین ه!

و اگه تو فرهنگ و ملیت های مختلف بگردین قطعا بازم از این داستان ها هست

 

[Yasaman.k]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

توي داستان ويس و رامين اولين بار كه اين دو نفر به هم برخورد ميكنن ويس سوار ارابه اي بوده و پرده ارابه بخاطر باد بالا رفته ميشه و رامين چهره زيباي ويس رو ميبينه و عاشقش ميشه كه بعد به دايه ميگه تا با ويس صحبت كنه.

خوشم مي ياد فقط ميخواين همديگرو به نبود اطلاعات كافي محكوم كنين.

 

[maziar]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

من شوخی نکردم ، جدی گفتم اینجوری نبود ازدواجمون.

ولی به طور کلی نمی گم روش بدیه .
شما می تونی برداشت های خودتون رو داشته باشی و بر مبناشون بدون توهین به نظر دیگران زندگی تون رو بر بسازی .

اما در مورد مستقیم صحبت کردن . من به عنوان یه زن با شناختی که از روحیاتم دار شکار شدن رو بیشتر می پسندم . این یه حس درونیه ، که برای اشاره به عمومیتش توی خانم ها ، باید به تماام قصه های عاشقانه جهان رجوع کرد . تمام توصیفات شاعرانه توی ادبیات از معشوق و علاقه زن ها به معشوق بودن .
پس ترجیح می دم مستقیما از کسی درخواست ازدواج نکنم . حالا شاید از نظر شما ترس یا نفهمی نام بگیره این روش . ولی چون خانم نیستین نمی تونم بیشتر از این قانعتون کنم . دلیل علمی ندارم.

احتمالا خبر داری که نویسنده بیشتر رمان های عاشقانه ی قبل صده ی ۱۹ مرد ها بودن نه زن ها ؟ و تا اوایل اواخر قرن ۲۰ ام نبود که زن و مرد به جایگاه اجتماعی تا حد مشابهی رسیدن ؟‌
و فکر کنم جای جوجه اسمتو باید اردک میذاشتی! زن ها شکار شدنی نیستن. انسانن! حق دارن انتخاب کنن با کی بیرون میرن.

و اینکه تو همچین حسی داری، حس خاص توعه! که یه ادم مذهبی و کسی هستی که تو ایران زندگی میکنه و هم سن منه و بچه داره حتا! ادمی هستی که من حتا بعید میدونم با میانگین جامعه ی ایران هم ربطی داشته باشی!

 

[Weeping Angel]

پاسخ : دخترا برن خواستگاری

توي داستان ويس و رامين اولين بار كه اين دو نفر به هم برخورد ميكنن ويس سوار ارابه اي بوده و پرده ارابه بخاطر باد بالا رفته ميشه و رامين چهره زيباي ويس رو ميبينه و عاشقش ميشه كه بعد به دايه ميگه تا با ويس صحبت كنه.

خوشم مي ياد فقط ميخواين همديگرو به نبود اطلاعات كافي محكوم كنين.

من خودم ویس و رامین رو نخوندم. و مثل بعضیا هم ادعا ندارم! ولی اولین بار که این داستان موضوعش عشق یک دختر به پسره رو سر کلاس ادبیات یاد گرفتم الانم قبل پست قبلیم سرچ کردم که مطمئن بشم که شدم. :

به طور خیلی خیلی خلاصه موضوع داستان عبارتست از: عشق متقابل شهوانی و افسار گسیختهٔ دختری به نام ویس با برادر شاه «موبد» به‌نام رامین، که البته ویس در عقد شاه «موبد» است و سخت از این پیوند ناراضی‌است.

ویس: خواهر ویرو و دختر شهررو و قارن است. او ابتدا به زنی به ویرو داده می‌شود و سپس به زور، زن موبد می‌شود. عاشق برادر شوهر خود رامین می‌گردد و با او عشقبازی می‌کند. ویس هر چند در حق موبد، خائن و ستمکار است، امّا برای رامین، دل داده‌ای بی‌همتاست