حکم اعدام؟قطع دست؟

Miraneh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
813
امتیاز
3,959
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

تو اصلاً میدونی حق توحش مال چه دوره ای هست؟

حق توحش مربوط به 100 سال پیش نیست!!! دلیلشم بی کفایتی نظام حکومتی بوده!!!

تو که هیچ چیزی راجع به تاریخت نمیدونی و حق توحش رو ربط میدی به 3200 سال پیش ، بدون که اگر در دوره روشنگری اروپا حقوق بشر روی کار اومد و برده داری لغو شد در ایران 2000 سال پیش این اتفاق افتاد!!!
اول از اون عبارت ندونستن رو بکسی نسبت نده وقتی داری بحث به اصطلاح علمی می کنی، اولین شرط ادب اینه که بمخاطبت احترام بذاری اینکه من چیزی رو بدونم یا ندونم از نوشته هام پیداست.
دوم حق توحش معنیش رو تو میدونی منم میدونم، اما اینکه میگی مال صد سال پیش نیست منم میگم آره مال صد سال پیش نیست چون حدود پنجاه سال پیش بود که قانون کاپیتولاسیون تو مجلس ایران تصویب شد و جنابعالی حتما تو تاریخ دوره دبیرستان این رو خوندی . این قانون که بوسیله همون کشور های متمدن غربی به ایران تحمیل شد میگفت که اگر یک شهروند غربی بلایی بسر یکی از شهروندان ایرانی در بیاره دادگاه های ایران حق محاکمه کردن اون رو ندارن بلکه اون شخص غربی باید در کشور خودش و با قوانین خودش محاکمه بشه!!
حالا دوست عزیز بفرمایید کدوم یکی از کشور های دنیا همچین اجازه ای رو به بقیه کشور ها میدن؟
این غیر از اونه که همون کشور های غربی مدعی امروز تا دیروز مارو وحشی میدونستن؟(و معلوم نیست الانم ندونن!)
دوست عزیز بنظر میرسه لازمه دوباره تاریخ دویست سال گذشته رو یک نگاهی بکنی همونطوری که علاقه مند بودی و تاریخ 3200 سال پیش رو مطالعه کردی! :)
امیدوارم که آمار دادناتم همینجوری نباشه.

پس لطف کن یک مقدار تاریخ رو درست بخون نه اونجور که دلت میخواد که یه تیکه هارو حذف کنی یه تیکه هارو نگه داری و به خورد بقیه بدی که یعنی تاریخ رو داری نقل می کنی.
در مورد آیه قرآنم که نوشتی بهتره با یه متخصص صحبت کنی چون نه من تخصص دارم نه اونطور که از ترجمه و برداشت تو پیداس توئم تخصص نداری.فکر کنم بحث دراون زمینه به من و تو نیومده .اگه مایلی همین رو تموم کنیم تا بعد برسیم به جای دیگه.

در مورد نوشتن قانونم تو هیچ دوره تاریخی تو ایران یک نفر قانون رو ننوشته بلکه همیشه تصمیم جمعی بوده. حالا اینکه تو قبول داری یا نداری خیلی مهم نیست مهم اینه که اکثریت مردم قبولش دارن.
اگر خیلی مایلی بحث اعدام کمتر بشه بهتره از روشی که خود مردم قبول دارن بری جلو یعنی اینکه تشویق کنی افراد بجای قصاص ببخشن.نه اینکه بخوای اصل حقّ مردم رو با این روش ها از دستشون در بیاری . با اینکار انگار داری آب تو هاون میکوبی! :)
 

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,306
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

بی کفایتی یک سری انسان رو نمیشه بی تمدنی یک ملت دونست!!!

:)

برای مثال اگر کشور X برای 50 سال تحت سلطه ی یک کشور دیگه بود و مردمش همه برده ی کشور دیگه ای بودند دلیل نمیشه که تمدن خودشون رو فراموش کنند و چشماشون رو ببندن و بگن ما بی تمدن بودیم و هستیم!!! :)

نه اینکه بخوای اصل حقّ مردم رو با این روش ها از دستشون در بیاری

با کودوم روش ها؟

حق مردم قصاص هم نوعشون نیست ، قطع دست و پا هم نوعشون نیست!!!

حق مردم بالا بردن امنیت و رفاه هست ، حق مردم کم شدن خشونت در کشور و جامعه هست ، حق مردم استفاده از منابع طبیعی مثل نفت هست!!!
 

Miraneh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
813
امتیاز
3,959
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟


نرود میخ آهنین در سنگ!

یا متوجه نمیشی چی نوشتم یا نمی خوای متوجه بشی!من منظورم اینه که ما خودمونو وحشی نمیدونیم اما همون کشورایی که تو دم از تمدن حالاشون میزنی اونا ما رو وحشی میدونن. پس دیگه بحثی تو این زمینه نمیمونه اینکه حاکمای کشورای مثه ما ضعیف یا قوی بودن دلیل براون نمیشه که کشورای متمدنی که تو طرفدارشونی بیان حق مردم کشورایی مثه مارو زیر پا بذارن.

همین مسئله که بین کشورا هستو تو دقیقا میتونی برای مردم جامعه هم در نظر بگیری.

حق مردم صلحه، رفاه و آسایش.حق فکر کردن حق کار کردنه و حق کارآفرینیه . همه اینا در سایه ی قوانین و عمل به اون ها بوجود میان.انسانیت و جامعه انسانی ابزار های قانونی خودش رو یک روزه بوجود نیاورده که یک روزه هم از بین ببره.این قوانینی هم که تو این مملکت جاریه دیروز و امروز بوجود نیومدن که یه شبه از بین بره.
ملت متمدن ایران از روی آگاهی و انتخاب آگاهانه، اسلام و علی الخصوص شیعه رو انتخاب کرد پس رعایت قوانین اون رو هم آگاهانه انجام میده و همونطور که خودت تاریخو خوب میدونی مغول ها هم ایران رو اشغال کردن ولی ملت بزرگ ایران نه تنها آداب ، رسوم و دین اون ها رو قبول نکرد بلکه بزرگترین آدمای اونها که پادشاهاشون باشن رو مسلمان کرد و اسم خدا بنده رو بر اونا گذاشت. پس میبینی که این ملت متمدن بزرگ قدرتمند علی رغم اینکه مورد حمله قرار میگرفته قدرت نگهداری اصول خودش رو همیشه داشته و انتخاب های آگاهانه ای هم داشته و از اونا با روش های عاقلانه و مبتکرانه حفاظت کرده.
حالا اینکه شما میخوای این تاریخ به این شگفتی و قدرت رو ندیده بگیری و فقط به اون قسمت هایی که بنظر خودت خیلی قشنگ میان بچسبی (که البته اون هم جای افتخار داره) اون میل خودته ولی نسخه برای بقیه نپیچ . همه رو باهم باید دید.

جالبه که آدم همینطور که نوشته های اندیشمندای کشور های دیگه رو مخصوصا کشور های متمدن غربی رو حفظ میکنه حداقل استدلالای بعضی از هموطنای خودش رو هم مطالعه کنه و اگه منطقیه بپذیره. در غیر این صورت بنظر میاد که ما هیچ اندیشمندی نداریم که تو این مملکت فکر کرده باشه ، استدلال داشته باشه ، قدرت نقد و استیضاح داشته باشه . و این یعنی اینکه یه مشت ببو دوروبر آدم رو گرفتن!!! پس اگر واقعا تو این مملکت همه اینطوری بودن چه لزومی داره اصن واسه این آدما دل بسوزونه آدم؟ و بخواد تازه انسانیت رو به اونا آموزش بده؟!


به همین دلیل مطلبی رو که در تاریخ
« : 10 ژانویه 2014 ,ساعت 20:02:10 »
برات گذاشتم دوباره میذارم.


از جمله مسائلی که در مورد تعلیم و تربیت اسلامی مطرح است مسئله محبت و نقطه مقابل آن، خشونت است. البته نقطه مقابل محبت معمولاً بُغض است، ولی اثر محبّت، احسان و نرمی است و اثر بُغض، خشونت و سختگیری است. می دانیم که بعضی ها به چشم انتقاد به این تعلیم و تربیت اسلامی نگریسته اند و گفته اند که در اسلام آن چنان که باید و به قدر کافی روی مسئله محبّت و اثرش که نرمی و احسان است تکیه نشده است و اگر در اسلام مسئله محبّت و مسئله احسان به انسانها و نرمش در مقابل انسانها مطرح است، در مقابل، مسئله دشمن داشتن انسان ها و خشونت به خرج دادن، و به یک معنا بدی کردن هم مطرح است.
موافق میل رفتار کردن، غیر از مطابق مصلحت رفتار کردن است. میل نباید مقیاس باشد، بلکه مصلحت باید مقیاس باشد؛ همچنین مصلحت جمع باید مقیاس باشد و نه مصلحت فرد. این است که در مواردی مصلحت فرد فدای مصلحت جامعه می شود و از اینجاست که در مواردی، خود محبّت (که گفتیم ریشه اش در قصد خیر و احسان داشتن است) ایجاب می کند عدم نرمی و خشونت را؛ ایجاب می کند حداکثر آنچه را که طرف، آنرا برای خودش تلقّی می کند؛ مثلاً اعدام را، آنجا که مصلحت جمع در میان است.
ببینید این تعبیر قرآن راجع به مسئله قصاص چه تعبیر جامعی است! می دانیم قرآن در قانون جزایی خود، طرفدار قصاص است. در مواردی که کسی با عمد و بدون هیچ عذری، بی گناهی را و نفس محترمی را از بین می برد، اسلام اجازه ی قصاص می دهد که او را به مجازات آن شخص اعدام کنند. قرآن می گوید: « وَ لَکُم فِی القِصاص حیاهٌ یا اُولِی الالباب » (سوره مبارکه بقره، 179)
کشتن اینچنین را، کشتن و اماته و میراندن تلقّی نکنید، این را حیات و زندگی تلقّی کنید؛ ولی نه حیات این فرد، حیات جمع؛ یعنی با قصاص یک نفر متجاوز، حیات جامعه و افراد دیگر را حفظ کرده اید. شما اگر جلوی قاتل را نگیرید، فردا او یک نفر دیگر را خواهد کشت و فردا ده ها نفر دیگر پیدا می شوند و ده ها نفر دیگر را خواهند کشت. پس این را گم شدن افراد جامعه تلقّی نکنید، حفظ بقای جامعه تلقّی کنید. این را میراندن تلقّی نکنید، زندگی تلقّی کنید؛ یعنی قصاص معنایش دشمنی کردن با انسان نیست، دوستی کردن با انسان است.
می گویند انسان دوستی؛ البته سخن درستی است، ولی این مطلب باید شکافته شود. یک وقت می گوییم انسان، یعنی این هیکل خاص که در همه ی افراد مشترک است و انسان را دوست داشته باشیم، یعنی هر کس را که از نسل آدم است دوست داشته باشیم، و خلاصه منظور از انسان، انسان زیست شناسی است؛ آن کس که زیست شناسی او را انسان می داند. آیا مقصود این است؟ یا نه، مقصود انسان بِما هو انسان است؛ یعنی انسان به خاطر ارزش های انسانی، به خاطر انسانیّت و انسان دوستی، یعنی انسانیّت دوستی؟
اگر انسانی ضدّ انسان و انسانیّت شد، مانع راه و تکامل انسان های دیگر شد، آیا باز ما باید این انسان را (که در واقع اسمش انسان است از لحاظ زیست شناسی؛ و در معنا انسان نیست) دوست بداریم؟ آیا به نام انسان دوستی، باید به انسانیّت خیانت کنیم و با انسانیّت دشمنی بورزیم؟!
پس گذشته از این مسئله که محبّت صرفاً رعایت میل ها نیست، بلکه عبارتست از رعایت مصلحت و خیر و سعادت طرف؛ و گذشته از اینکه مصلحت فرد به تنهایی نمی تواند مقیاس باشد، بلکه مصلحت جمع باید در نظر گرفته شود؛ اساساً مسئله ی انسان دوستی مسئله انسانیّت دوستی است. وقتی که انسان دوستی معنایش انسانیّت دوستی شد و انسانیّت دوستی هم معنایش رعایت مصالح انسانی (و نه تنها رعایت میل ها) شد، معلوم می شود که این تفسیر از دستور محبّت به انسانها که قطع نظر از همه چیز، فقط طوری رفتار کردن است که این خوشش بیاید و آن دوست داشته باشد، یک منطق غلطی است؛ بلکه محبّت منطقی در مواردی طبعاً توام با خشونت ها، جهادها، مبارزه ها، و کشتن هاست؛ و انسان هایی را که خار راه انسانیّت هستند، باید از بین بُرد.

فکر کنم دیگه بحث کردن ما با توجه به مطالب آقای مطهری جایی نداشته باشه. :)
 

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,306
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

این پست رو بخون!!!! :) و فحش نده (;

به نقل از Mehr@neh :
نرود میخ آهنین در سنگ!
نرود میخ آهنین در سنگ!

یا متوجه نمیشی چی نوشتم یا نمی خوای متوجه بشی!من منظورم اینه که ما خودمونو وحشی نمیدونیم اما همون کشورایی که تو دم از تمدن حالاشون میزنی اونا ما رو وحشی میدونن. پس دیگه بحثی تو این زمینه نمیمونه اینکه حاکمای کشورای مثه ما ضعیف یا قوی بودن دلیل براون نمیشه که کشورای متمدنی که تو طرفدارشونی بیان حق مردم کشورایی مثه مارو زیر پا بذارن.

همین مسئله که بین کشورا هستو تو دقیقا میتونی برای مردم جامعه هم در نظر بگیری.

حق مردم صلحه، رفاه و آسایش.حق فکر کردن حق کار کردنه و حق کارآفرینیه . همه اینا در سایه ی قوانین و عمل به اون ها بوجود میان.انسانیت و جامعه انسانی ابزار های قانونی خودش رو یک روزه بوجود نیاورده که یک روزه هم از بین ببره.این قوانینی هم که تو این مملکت جاریه دیروز و امروز بوجود نیومدن که یه شبه از بین بره.
ملت متمدن ایران از روی آگاهی و انتخاب آگاهانه، اسلام و علی الخصوص شیعه رو انتخاب کرد پس رعایت قوانین اون رو هم آگاهانه انجام میده و همونطور که خودت تاریخو خوب میدونی مغول ها هم ایران رو اشغال کردن ولی ملت بزرگ ایران نه تنها آداب ، رسوم و دین اون ها رو قبول نکرد بلکه بزرگترین آدمای اونها که پادشاهاشون باشن رو مسلمان کرد و اسم خدا بنده رو بر اونا گذاشت. پس میبینی که این ملت متمدن بزرگ قدرتمند علی رغم اینکه مورد حمله قرار میگرفته قدرت نگهداری اصول خودش رو همیشه داشته و انتخاب های آگاهانه ای هم داشته و از اونا با روش های عاقلانه و مبتکرانه حفاظت کرده.
حالا اینکه شما میخوای این تاریخ به این شگفتی و قدرت رو ندیده بگیری و فقط به اون قسمت هایی که بنظر خودت خیلی قشنگ میان بچسبی (که البته اون هم جای افتخار داره) اون میل خودته ولی نسخه برای بقیه نپیچ . همه رو باهم باید دید.

جالبه که آدم همینطور که نوشته های اندیشمندای کشور های دیگه رو مخصوصا کشور های متمدن غربی رو حفظ میکنه حداقل استدلالای بعضی از هموطنای خودش رو هم مطالعه کنه و اگه منطقیه بپذیره. در غیر این صورت بنظر میاد که ما هیچ اندیشمندی نداریم که تو این مملکت فکر کرده باشه ، استدلال داشته باشه ، قدرت نقد و استیضاح داشته باشه . و این یعنی اینکه یه مشت ببو دوروبر آدم رو گرفتن!!! پس اگر واقعا تو این مملکت همه اینطوری بودن چه لزومی داره اصن واسه این آدما دل بسوزونه آدم؟ و بخواد تازه انسانیت رو به اونا آموزش بده؟!

دوست خوبم!! :د

من اصلاً درک نمیکنم که شما چرا دارید میگید که ما وحشی هستیم؟ :د

یعنی میگید اعدام توی کشور ما خوبه چون آدما وحشی هستن؟ :| یعنی قبول دارید که اعدام برای آدمای وحشی هست ، یا صرفاً از کل متن هایی که من دادم فقط تمدن رو دیدید؟ :د

این که دانشمندا و مورخ ها مارو متمدن میدوونند هم سانسور کریدید؟ :))

من نمیدونم چه ربطی داره بی کفایتی یک دسته از انسان رو ربط بدیم به کل تاریخ؟ :|

من اشتباه کردم که دارم سر وحشی گری با شما بحث میکنم ، چون اصلاً ربطی نداره به بحث !!! شما تنها راه فرار از بحث لغو اعدام رو کلمه "تمدن " توی یکی از حرف های هوگو دونستید؟

الان جمهوری آفریقای جنوبی که اوضاع زندگی درونش بسیار بهتر از کشور ایران هست و اتفاقاً مجازات اعدام هم ندارند (میتونید به آمار های رسمی سازمان ملل مراجعه کنید) شکاف جنسیتی پایین ، رفاه بالا ، و ...

حالا همین کشور! مردمش در 100 سال پیش به عنوان برده به بریتانیا میرفتن!! و اصلاً انسان حساب نمیشدن! :د

بعدش هم قانونی تصویب شد به اسم Apartheid ، یعنی مردم اصیل این کشور حق نداشتن از یک مرتبه ای بیشتر باشن توی کشور و تبعیض نژادی شدیدی بین مردم این کشور با بریتانیا میذاشتند و به نوعی برده داری ادامه پیدا میکنه!!

این کشور با استاندارد های جهانی و پذیرفته شده سازمان ملل قوانینش رو چید ، الان اوضاعش از کشور ما بسیار بهتره!!!

ببین عزیز من دیگه اوضاع تاریخمون از آفریقای جنوبی که بدتر نیست که دورانی اون ها رو اصلاً انسان حساب نمیکردند!!!! :|

این حق توحش هم به خاطر این که اون ها مارو وحشی میدونن نیست ، به دلایل سیاسی و حمایت های سیاسی از طرف آمریکا بوده ،

ما هرگز برده نبودیم ، هرگز به این شکل نبوده اوضاعمون که مجبور باشیم برای یک عده کار کنیم و....

راجع به کاپیتولاسیون بهتون بگم ، در تاریخ اروپا کشور های زیادی حق توحش از هم گرفتند ( البته حق توحش اسمی هست که به قصد برای کاپیتولاسیون گذاشتند!!! و کلمه درستی نیست)

حالا!!! مثلاً پرتغال و هلند و سوئد از هم حق توحش گرفتند!!! ترکیه هم مدتی حق توحش به چندین کشورهای غربی و آمریکا داد

الان ترکیه کشوری هست ، که بعد از ترک قوانین کهنه و لغو قوانین خشونت آمیز به سرعت راه پیشرفت رو پیش گرفته!!!! :)

حالا متوجه شدید که حق توحش هیچ ربطی به تمدن نداره؟ :د

× هنوز کوچکترین دلیلی برای حرفتون ارائه ندادید!!!!! :D :D :D :D

دلیلی ارائه بدید که در زیر نباشه :

دليل اول: كيفر اعدام سبب كاهش‏ ارتكاب جرم مى‌شود!!

با يك مراجعه گذرا به آمار جرم و جنايت در كشورهايى كه تحت فشار جنبش‏ آزاديخواهانه مردم، تن به لغو مجازات اعدام داده‌اند، نظير كانادا يا كشورهاى اسكانديناوى، اثبات مى‌شود كه در قياس‏ با مثلا ايالات متحده، نه تنها زيادتر نيست بلكه كم‌تر است و همچنان كه سازمان عفو بين‌الملل نيز در جمع‌بندى‌هاى متعدد خود نشان داده، لغو مجازات اعدام در كشورهاى گوناگون طبق آمار و ارقام انكارناشدنى، به هيچ‌وجه سبب تشويق قتل و جنايت و صعود آن نشده است. براى نمونه فكر نمى‌كنم در هيچ كشورى مثل ايران آدم‌ها را به خاطر حمل و يا مصرف مواد مخدر اعدام كرده باشند. اما مى‌بينيم كه به رغم اين شقاوت، به اعتراف خود مسوولين رژيم اسلامى تنها در ظرف يك سال تعداد دانش‏ آموزان معتاد به دو برابر افزايش‏ يافته است و باز مى‌دانيم كه كشور ما يكى از " معتادترين " كشورهاى جهان است.

دليل دوم: اعدام قاتل، اولا مرهمى است بر رنج بازماندگان مقتول و ثانيا وسيله‌اى است براى جلوگيرى از بروز هرج و مرج و انتقام خودسرانه و گاه زياده‌طلبانه بستگان مقتول!!

در پاسخ بايد گفت اولا براى جبران رنج يك عده آيا بايد خانواده فرد خطاكار را داغدار كرد و " رنج " را به آنان منتقل نمود؟ در واقع درد به جاى مداوا به جان و جان‌هاى ديگرى منتقل شده است. ثانيا تحقيقات روان شناسانه ثابت نموده كه در بسيارى از موارد، اعدام قاتل به هيچ‌وجه سبب آرامش‏خاطر بازماندگان مقتول نشده است. " خون را با خون نمى‌توان شست " اين صرفا يك تز علمى در حوزه رنگ شناسى نيست، يك ضرب‌المثل زيباى ايرانى نيز هست. ثالثا اين نيز محرز نيست كه با مرگ قاتل، عطش‏ انتقام در خانواده مقتول خاموش‏ شود. در موارد متعددی ديده شده كه حتى پس‏ از اعدام قاتل نيز فرد يا افرادى از خانواده او طعمه انتقام جويى كور شدند. اینها به جاى اين نوع ترهات و حرافى پيرامون هرج و مرج بهتر است اين مساله را در جامعه جا بياندازد كه با خون و خونريزى نمى‌توان مرهمى بر هيچ درد و رنجى گذاشت. تشويق بشردوستى و نوع‌دوستى و استقرار آزادى و برابرى بى حد و حصر مهم‌ترين راه جلوگيرى از عصيان‌هاى فردى و جمعى است.

دليل سوم: مجازات اعدام سبب ايجاد ترس‏ در ميان مردم مى‌شود تا كسى ديگر به فكر قتل و تبهكارى نباشد!!

اين به اصطلاح دليل را ديگر بسيارى از مراكز آمارگيرى و حتى ادارات پليسى جوامع سرمايه‌دارى نيز به پشيزى نمى‌خرند. مثال بالا در مورد اعدام قاچاقچيان در ايران و نيز اعدام ده‌ها هزار دگرانديش‏ به جرم مخالفت سياسى با جمهورى اسلامى نه از ميزان ترافيك مواد مخدر كاسته و نه سبب فروكش‏ خشم مردم كشورمان از استبداد مذهبى حاكم شده است. در آمريكا نيز كه هنوز صندلى برقى كار مى‌كند، در بسيارى از محلات شهرها شب‌ها حتى پليس‏ تا دندان مسلح نيز جرات قدم‌زنى در خيابان و گشت سواره ندارد حال آن كه در كانادا كه مجازات اعدام لغو شده، اين وضع كم‌تر ديده مى‌شود.

دليل چهارم: مجازات اعدام، سبب پاكسازى يك ويروس‏ مسرى از پيكر جامعه بشرى مى‌شود و به پاكيزگى و بهسازى محيط اجتماعى مدد مى‌رساند!!

در اين " ستدلال " چند پارامتر اساسى گم است : نخست اين‌كه فرد تبهكار را قابل اصلاح نمى‌داند و از تز " جرم_ژنتيك " طرفدارى مى‌نمايد، دوم اين‌كه جامعه و مشخصا نظام اجتماعى_اقتصادى موجود را براى توليد و بازتوليد تبهكارى مقصر نمى‌شناسد، و سوم اين‌كه چشم بر آمار كتمان ناشدنى جوامعى كه هنوز ماشين مرگ در آن‌ها كار مى‌كند مى‌بندد. اعدام در اين جوامع، سبب بهسازى محيط نشده بلكه بالعكس‏ به بازتوليد خشونت مدد رسانده است.

دليل پنجم: بسيارى از جرايم خصلت " مادرزادى" دارند و نبايد نظام و جامعه را مقصر شناخت و با نگهدارى تبهكاران در زندان‌ها بر بودجه بيت‌المال فشار آورد!!

بورژوازى تاكنون در آزمايشگاه‌هاى خود ميليون‌ها دلار صرف نموده و مى‌كند تا شايد با اثبات اين " تز" هم‌چون ‏ در زمان فروپاشى بلوك شرق ، فاتحه ماركسيزم و تحليل طبقاتى و تئورى " زيربنا_روبنا " را بخواند. اما براى رد اين اراجيف، به ذكر يك مثال كوچك بسنده مى‌كنم. دوستى مى‌گفت يك روز سر كلاس‏ درس‏ زبان انگليسى در كانادا، معلم از يك افسر پليس‏ تقاضا نمود كه با شركت در كلاس‏ در مورد قوانين جارى صحبت كند. در وقت تنفس‏، آن افسر در پاسخ به يك سوال دوستم در مورد سياست‌هاى احزاب افراطى راست كانادا گفت: من با سياست‌هاى اين احزاب مخالفم چون درصورت به قدرت رسيدن آن‌ها كه يك وجهه‌اش‏ كاهش‏ و يا قطع مزاياى اجتماعى ( ولفر) براى فقراى جامعه خواهد بود، كار ما پليس‏ها دشوارتر خواهد شد چرا كه آمار جرم و جنايت افزايش‏ خواهد يافت. لازم به تذكر است كه همين جریانات افراطی، سخت طرفدار ابقاى مجازات اعدام در كانادا هستند.
در ثانى اگر بورژوازى و رژيم‌هاى سركوبگر به جاى صرف ميلياردها جهت توسعه زندان‌ها، دادگاه‌ها، قواى انتظامى و نظامى، اين پول را صرف حل و يا كاهش‏ مشكلات عديده اجتماعى و اقتصادى _از جمله فقر و بيكارى_ مى‌كردند، به راحتى مى‌توانستند شاهد كاهش‏ آمار بزهكارى باشند، ولى اين‌ها ترجيح مى‌دهند كه اين كار را نكنند چرا كه وظيفه اساسى آن‌ها نه برقرارى " عدالت" و مقابله با "جنايتكاران" بلكه جلوگيرى از يورش‏ اردوى كار و رنج به قلعه سرمايه و ممانعت از بروز انقلاب اجتماعی است. والا بسيارى از اساتيد دانشگاه‌هاى غربى نيز اعتراف مى‌كنند كه تنها سهم كوچكى از مسابقه تسليحاتى جهانى مثلا مى‌تواند به قحطى و بى‌سوادى در كل قاره افريقا پايان دهد.

دليل ششم: مجازات اعدام به دليل تنبيه خطاكاران، سبب كاهش‏ خشونت مى‌شود!!
در پاسخ بايد گفت، از خشونت، خشونت زاده مى‌شود نه صلح و صفا. همچنان كه قهر عريان رژيم‌ها، عصيان قهرآميز توده‌هاى لگدمال شده را به دنبال دارد. تحقيقات روانشناسى نيز ثابت نموده كه بسيارى از والدين كه نسبت به كودكان خود مرتكب خشونت و تنبيه بدنى مى‌شوند، در دوران كودكى خود تنبيه شده‌اند و خشونت و آزار ديده‌اند. به علاوه در جوامعى نظير كانادا كه كودك‌آزارى جرم تلقى مى‌شود و هم كودكان و هم والدين به روش‏هاى آموزشى و تربيتى صحيح ترغيب مى‌گردند، تنبيه و آزار كودكان در قياس‏ با جوامعى نظير ايران كه مدعى است با واكنش‏ خشونت‌آميز نسبت به خشونتى معين مى‌توان ريشه آن را خشكاند، به مراتب پايين‌تر است.
به علاوه جدا از دلايل فوق‌الذكر، حكم اعدام به لحاظ قضايى نيز داراى دو اشكال عمده است: اولا نامطمئن است و ثانيا بازگشت‌ناپذير است. نامطمئن است چرا كه در بسيارى موارد افراد بى‌گناه به دليل عدم امكان اثبات بى‌گناهى خود، محكوم به مرگ مى‌شوند. خلخالى جلاد در اين باره يك بار به مزاح گفته بود اگر طرف بى‌گناه بود، چه بهتر، مستقيم به بهشت خواهد رفت!! بازگشت ناپذير است، زيرا كه در صورت پيدا شدن مجرم حقيقى و يا اثبات بى‌گناهى فرد معدوم، ديگر نمى‌توان حيات را به او بازگرداند. نتيجه اين كه چه به تحليل طبقاتى ماركسيزم معتقد باشيد چه نباشيد، مجازات اعدام هيج بنيان درستى ندارد كه بتوان با پا كوبيدن بر آن، اين ننگ جوامع مدعى تمدن را توجيه نمود.

بعداً نوشت :

من توصیه میکنم برای این که متوجه شید چرا فرهنگ ایران از فرهنگ تازی عرب شکست خورد این مقاله رو مطالعه بفرمایید :)

ایـــــــــن
 

king.nader

آراس.نامه (Mr. Darcy)
ارسال‌ها
751
امتیاز
2,877
نام مرکز سمپاد
علامه حلی (1) / هاشمی نژاد (1)
شهر
تهران / مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
مدال المپیاد
المپ فیزیک بودم که نیمهِ راه، کفشامو آویختم نمیدونم چرا!
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
« مهندسی صنایع و سیستم ها »
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

دلیلی ارائه بدید که در زیر نـباشه ..


البته پاسخ اون دلایل هم به وقتش انشاءالله داده خواهد شد!! اما فعلا جهت تلنگری به بحث، و البته اگه باز دوستان!! سریع بهشون برنـخوره و آستانه تحمل هامون بالابره و هجمه نـکنن درین بحث به نظرات مخالفشون ؛ نقل قول میکنم. :)

البته باید توجه داشت، که اعدام قاتل مشروط به قتل عمد هست؛ پس این جوّ دادنها برای مثلا اصلاح کسی که با آگاهیِ کامل و به عمد شخص دیگر رو کشته و در نتیجه، پتانسیل کشتن افراد دگ رو هم داره (و نه قاتلی که اتفاقی و اشتباهی خطا کرده.) ، کمی از عقل به دور هست.

در اسلام اگر کسی به عمد، بی گناهی را از بین ببرد, اسلام اجازه قصاص می دهد که این را به مجازات او اعدام کنند.

شرایط قتل عمد = 1) داشتن نیت و انگیزه قتل + آلت قتل از پیش 2) داشتن نیت قتل (اما آلت قتل چیز بخصوصی مثل سلاح نـبوده) 3) داشتن آلت مخصوص قتل علیرغم نـداشتن انگیزه کافی!

..

عین همین مطلب، امروز خیلی مطرح است كه بسیاری از افراد پیدا می شوند و می گویند: "مجازات اعدام یعنی چه؟! مجازات اعدام، غیرانسانی است! "
یعنی جانی هر جنایتی را مرتكب شد، نـباید اعدام شود. اینها سخن خود را چگونه توجیه می كنند و چه تحلیلی می كنند؟! می گویند: جانی را باید اصلاح كرد.
عجب مغالطه ی بزرگی! شكی نـیست كه انسانها را باید اصلاح كرد، ولی قبل از آنكه مرتكب جنایت (عمدی و آگاهانه) شوند باید اصلاح كرد و نـگذاشت كه از آنها جنایتی سر بزند.

..

اسلام ؛ دینی است که معتقد است که گاهی بهرحال، مراحل و مراتبی می رسد که مجرم را جز تنبیه عملی، چیز دیگری تنبیه نـمی کند و از کار زشت باز نـمی دارد؛ اما انسان نـباید اشتباه کند و خیال کند همهِ موارد جای خشونت و سخت گیری است.

..

( .. ) و یا باید بگوییم دزد را کلا نـباید مجازات خاصی کرد، بلکه باید تربیت کرد و نـجات داد!!

این سخن البته خیلی فریبنده و عوام پسند است! چون آخر سخن اصلا درین نـیست که بین تربیت و مجازات فقط باید یکی را انتخاب کرد _ بلکه این ست، بالاخره آنجا که تربیتِ مثبت و ملایم موثر نـشد، چه باید کرد ؟!

..

راسل در كتاب زناشویی و اخلاق تعبیری دارد. او آدم ادیبی است. بیش از آنكه فیلسوف باشد، ادیب و شاعر مسلك است و در بیاناتش تعبیرات ادبی و شاعرانه زیاد به كار می برد. او تربیت های مبنی بر ترس و ارعاب را به تربیتهای خرس مآبانه تعبیر می كند.

=> اما اینجا یك توضیحی لازم است. در مسئلهِ عامل ترس و ارعاب، یك بحث این است كه آیا ترس و ارعاب عامل تربیت به مفهوم پرورش و رشد دادن است؟ و آیا ترس می تواند عامل رشددهنده روح انسان باشد؟ نه، نقش ترس این نـیست كه عامل رشددهنده باشد.

بله از ترس گاهی لازم است استفاده کرد، ولی نه برای رشد دادن و پرورش استعدادها بلكه برای بازداشتن روح كودك یا روح بزرگسال در اجتماع از برخی طغیانها.
یعنی عامل ترس _ عامل فرونشاندن است؛ عامل رشد دادن و پرورش دادن استعدادهای عالی نـیست ولی عامل جلوگیری [از رشد] استعدادهای پست و پایین و عامل جلوگیری از طغیانها هست.

....

و اما ادامه حرف!

دوم اين‌كه جامعه و مشخصا نظام اجتماعى_اقتصادى موجود را براى توليد و بازتوليد تبهكارى مقصر نمى‌شناسد

خب اگر شما تهمت پیروی از نظریه جرم-ژنتیک رو میزنید ؛

من هم به راحتی میتونم ادعا کنم شما از نظریهِ غیرمنطقی «حاکمیت مطلق جبر اجتماع» پیروی می کنید در استدلال هاتون!! :)

چرا؟! => چون درسته که جامعه در شکل گیری جرائم نقش غیرقابل انکاری داره؛ اما اینکه مدام برای کوبیدن نقش مجازات بعنوان بخشی از راه تربیتی و نه همه اش، روی جبر اجتماع مانور داده شه ؛

کاملا خلاف قاعده عقلی مشهور هست که « اثبات شی ؛ نفی ما عدا نـمی کند! »


یعنی شما با بیش از حد پررنگ کردن نقش جامعه و قرار دادنِ اون، مقابل «قدرت اختیار و تصیمیم گیری و آزادی ذاتی انسان» ؛ دارید به جبری گری دامن میزنید در توجیه گفته هاتون!

..

وظیفه هارو مختلط نـکنیم! هرکس مسئول وظایف خودشه! یعنی اینکه جامعه اگر نقش و مسئولیت خودش رو خوب ایفا نـمی کنه، از یک انسان آزاد سلب مسئولیت بهرحال نـمی کنه که بشه توجیهی برای انجام جرم و جنایت.

تازه با این حال احکام جزایی اسلام درین زمینه هم تخفیف داده! و مثلا پیشتر گفتم؛ برای دزدی که در شرایط واقعا ناچاری دزدی کرده، مجازات های نهایی مانند قطع انگشت انجام نـمیشه اصلا.

..

اين به اصطلاح دليل را ديگر بسيارى از مراكز آمارگيرى و حتى ادارات پليسى جوامع سرمايه‌دارى نيز به پشيزى نمى‌خرند

برای n آمین بار مطرح می کنم تا پاسخ منطقی دریافت کنم!! از علوم دبستان به همه آموزش میدن برای اینکه بتوان نتایج دو آزمایش رو مقایسه کرد و اون مقایسه ارزش داشته باشه => باید و باید، همه و همهِ شرایط آزمایش یکسان باشد ؛ به جز همان یک موردِ مقایسه شده.

خب من فقط کمی انصاف و منطق میخوام الان!! آیا در این مقایسه های همیشگی شما، تمام عوامل بین مثلا ایران و کانادا مشابه هست که به راحتی مقایسه می کنید و بعد نتیجه می گیرید که اعدام نقش مثبت نـداره در کاهش جرم، بلکه نقش منفی هم داره ؟؟!!

یک مثال ساده! => شما ادعا می کنید برداشتن اعدام، موجب کاهش جرم کانادا شده .. خب من هم می تونم براساس منطق شما! ادعا کنم؛

این کاهش جرم نه بخاطر برداشتن اعدام بلکه بخاطر بهبود شرایط اقتصادی و فرهنگ عمومی و .. بوده است و آگاه سازی مردم و غیره! غیر از اینه؟!

یعنی مثلا میگم؛ برداشتن اعدام فرضا موجب افزایش 10 درصدی جرم میشه _ اما ؛ از طرفی بهبود وضع اقتصاد و آگاهی های جمعی و .. موجب کاهش 15 درصدی جرائم => علیرغم اینکه برداشتن قصاص موجب افزایش جرم میشده، اما به دلیل عواملِ موثر دگ، در آمار نهایی ما شاهد کاهش 5 درصدی جرم هستیم!


(اما درین مثال روشن هست که؛ این کاهش در آمار، لزوما مربوط به برداشتن حکم قصاص نـبوده، خلاف ادعاهای شما!!)

=> یعنی شما باید اول ثابت کنید اون کاهش در آمار، فقط و فقط بخاطر عاملِ موثرِ قصاص بوده که برداشتنش! نه چیزهای دگ .. که اینکار هم از نظر عقلی، کلا غیرممکن هستش! :)

:-??

..

پ.ن: غلیان احساسات، همیشه بجا نـیست!

« صراط مستقیم، باریک است!! کمی ازین طرف برویم، پرت می شویم. کمی از آنطرف تر هم برویم، باز هم پرت می شویم! »


.
 

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,306
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

اول متن که توضیحات قصاص اسلامی بود! فکر نکنم نیازی به پاسخ داشته باشه! (اگه توضیحی نیاز هست بگید )

برای n آمین بار مطرح می کنم تا پاسخ منطقی دریافت کنم!! از علوم دبستان به همه آموزش میدن برای اینکه بتوان نتایج دو آزمایش رو مقایسه کرد و اون مقایسه ارزش داشته باشه => باید و باید، همه و همهِ شرایط آزمایش یکسان باشد ؛ به جز همان یک موردِ مقایسه شده.

خب من فقط کمی انصاف و منطق میخوام الان!! آیا در این مقایسه های همیشگی شما، تمام عوامل بین مثلا ایران و کانادا مشابه هست که به راحتی مقایسه می کنید و بعد نتیجه می گیرید که اعدام نقش مثبت نـداره در کاهش جرم، بلکه نقش منفی هم داره ؟؟!!

یک مثال ساده! => شما ادعا می کنید برداشتن اعدام، موجب کاهش جرم کانادا شده .. خب من هم می تونم براساس منطق شما! ادعا کنم؛

این کاهش جرم نه بخاطر برداشتن اعدام بلکه بخاطر بهبود شرایط اقتصادی و فرهنگ عمومی و .. بوده است و آگاه سازی مردم و غیره! غیر از اینه؟!

یعنی مثلا میگم؛ برداشتن اعدام فرضا موجب افزایش 10 درصدی جرم میشه _ اما ؛ از طرفی بهبود وضع اقتصاد و آگاهی های جمعی و .. موجب کاهش 15 درصدی جرائم => علیرغم اینکه برداشتن قصاص موجب افزایش جرم میشده، اما به دلیل عواملِ موثر دگ، در آمار نهایی ما شاهد کاهش 5 درصدی جرم هستیم!

(اما درین مثال روشن هست که؛ این کاهش در آمار، لزوما مربوط به برداشتن حکم قصاص نـبوده، خلاف ادعاهای شما!!)

=> یعنی شما باید اول ثابت کنید اون کاهش در آمار، فقط و فقط بخاطر عاملِ موثرِ قصاص بوده که برداشتنش! نه چیزهای دگ .. که اینکار هم از نظر عقلی، کلا غیرممکن هستش! :)

:-??

شما از من میخواید که اثبات کنم که لغو مجازات اعدام موجب افزایش آمار بزه نمیشه ؟ :د

و در همه ی 139 کشوری که مجازات اعدام لغو شده ، عوامل دیگری بر آمار جرم و بزه تاثیر داشتند که موجب ثابت بودن یا کم شدن آمار بزه شده؟

خوب چشم! من به شما یک پیج معرفی میکنم برای بررسی این قضیه حدود یک ص به زبان انگلیسی هست!

و خلاصه ش رو این جا میگم! :)

این پیج رو مطالعه بفرمایید : لیـنـک

در همون ص بالا اول ایالات آمریکا رو با هم مقایسه میکنه و میگه در ایالاتی که مجازات مرک نیست همواره میزان جرم و جنایت کمترین مقدار هست

بعد کشور های دیگه رو با هم مقایسه میکنه ، چند کتاب معرفی میکنه ، نظر افراد مختلف و آمار های رسمی رو مقایسه میکنه و ...

تهش نتیچه میگیره که اثری + ی نداره! :د

تمام!!!
 

Miraneh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
813
امتیاز
3,959
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

دوست گرامی فرمودید
من اصلاً درک نمیکنم که شما چرا دارید میگید که ما وحشی هستیم؟ :د
من شخصا اعتقادی به این قضیه ندارم . من نمیگم ما وحشی هستیم . بلکه میگم کشور های غربی مارو وحشی میدونن.این فرق داره با اینکه نظر خودم این باشه.
این که دانشمندا و مورخ ها مارو متمدن میدوونند هم سانسور کریدید؟ :))
نیازی به سانسور من نداره این مطلب تمدن ایران تو دنیا برای همه واضحه . منم هرگز منکرش نشدم و هرکه منکرش بشه در اشتباهه.
من نمیدونم چه ربطی داره بی کفایتی یک دسته از انسان رو ربط بدیم به کل تاریخ؟ :|
البته یک طرفش بی کفایتی سردمدارای حکومتی بوده یه طرف دیگه هم زیاده خواهی کشورای زورگوی تازه متمدن شده بوده که اون رو بما (با اسلحه)تحمیل کردن.
مطلب دیگه در این رابطه متاسفانه اینه که اون بخش از گذشته خواسته یا نخواسته جزیی از تاریخمون شده و ما لازمه همیشه وقتی با اون کشورا دادوستد میکنیم حواسمون باشه که دوباره ازون کلاه ها سرمون نره و ما مردم حداقل حواسمون جمع باشه.
من اشتباه کردم که دارم سر وحشی گری با شما بحث میکنم ، چون اصلاً ربطی نداره به بحث !!! شما تنها راه فرار از بحث لغو اعدام رو کلمه "تمدن " توی یکی از حرف های هوگو دونستید؟
منم بحثم سر وحشی گری نیست اما اینکه کیا دارن مارو هدایت میکنند بسمت تمدن مهمه با توجه به اینکه شما و من معتقدیم ایران تمدنی 3200 ساله داره. بنظر تو نباید حواسمونو جمع کنیم؟ باتوجه به اون بخش تاریخی که مجبوریم بپذیریمش؟


در مورد آفریقای جنوبی گفتی !!!
من درمورد پیشینه تاریخی قوانین اون کشور چیزی نمیدونم . اما اینو میدونم که قوانین کشور ما حداقل هزار ساله داره پیاده میشه. به پست قبلیم اگر توجه میکردی بد نبود .

× هنوز کوچکترین دلیلی برای حرفتون ارائه ندادید!!!!! :D :D :D :D
اینکه من دلیلی بدم مهم نیست مهم اینه که دانشمندا دلیلشو ذکر کردن. حالا اینکه بعضیا دانشمندای خودمونو قبول ندارن و فقط دانشمندای غربی رو دانشمند میدونن دلیلش رو نمیدونم چیه!!! تو پست قبلیم دلیل رو از زبون آقای مطهری گفتم و فکر میکنم دیگه بحث تو این زمینه فقط بازی با کلماته!! :)

چون فکر میکنم عجله کردی و نخوندی مطلب پست قبلیمو دوباره برات میذارم! :)

از جمله مسائلی که در مورد تعلیم و تربیت اسلامی مطرح است مسئله محبت و نقطه مقابل آن، خشونت است. البته نقطه مقابل محبت معمولاً بُغض است، ولی اثر محبّت، احسان و نرمی است و اثر بُغض، خشونت و سختگیری است. می دانیم که بعضی ها به چشم انتقاد به این تعلیم و تربیت اسلامی نگریسته اند و گفته اند که در اسلام آن چنان که باید و به قدر کافی روی مسئله محبّت و اثرش که نرمی و احسان است تکیه نشده است و اگر در اسلام مسئله محبّت و مسئله احسان به انسانها و نرمش در مقابل انسانها مطرح است، در مقابل، مسئله دشمن داشتن انسان ها و خشونت به خرج دادن، و به یک معنا بدی کردن هم مطرح است.
موافق میل رفتار کردن، غیر از مطابق مصلحت رفتار کردن است. میل نباید مقیاس باشد، بلکه مصلحت باید مقیاس باشد؛ همچنین مصلحت جمع باید مقیاس باشد و نه مصلحت فرد. این است که در مواردی مصلحت فرد فدای مصلحت جامعه می شود و از اینجاست که در مواردی، خود محبّت (که گفتیم ریشه اش در قصد خیر و احسان داشتن است) ایجاب می کند عدم نرمی و خشونت را؛ ایجاب می کند حداکثر آنچه را که طرف، آنرا برای خودش تلقّی می کند؛ مثلاً اعدام را، آنجا که مصلحت جمع در میان است.
ببینید این تعبیر قرآن راجع به مسئله قصاص چه تعبیر جامعی است! می دانیم قرآن در قانون جزایی خود، طرفدار قصاص است. در مواردی که کسی با عمد و بدون هیچ عذری، بی گناهی را و نفس محترمی را از بین می برد، اسلام اجازه ی قصاص می دهد که او را به مجازات آن شخص اعدام کنند. قرآن می گوید: « وَ لَکُم فِی القِصاص حیاهٌ یا اُولِی الالباب » (سوره مبارکه بقره، 179)
کشتن اینچنین را، کشتن و اماته و میراندن تلقّی نکنید، این را حیات و زندگی تلقّی کنید؛ ولی نه حیات این فرد، حیات جمع؛ یعنی با قصاص یک نفر متجاوز، حیات جامعه و افراد دیگر را حفظ کرده اید. شما اگر جلوی قاتل را نگیرید، فردا او یک نفر دیگر را خواهد کشت و فردا ده ها نفر دیگر پیدا می شوند و ده ها نفر دیگر را خواهند کشت. پس این را گم شدن افراد جامعه تلقّی نکنید، حفظ بقای جامعه تلقّی کنید. این را میراندن تلقّی نکنید، زندگی تلقّی کنید؛ یعنی قصاص معنایش دشمنی کردن با انسان نیست، دوستی کردن با انسان است.
می گویند انسان دوستی؛ البته سخن درستی است، ولی این مطلب باید شکافته شود. یک وقت می گوییم انسان، یعنی این هیکل خاص که در همه ی افراد مشترک است و انسان را دوست داشته باشیم، یعنی هر کس را که از نسل آدم است دوست داشته باشیم، و خلاصه منظور از انسان، انسان زیست شناسی است؛ آن کس که زیست شناسی او را انسان می داند. آیا مقصود این است؟ یا نه، مقصود انسان بِما هو انسان است؛ یعنی انسان به خاطر ارزش های انسانی، به خاطر انسانیّت و انسان دوستی، یعنی انسانیّت دوستی؟
اگر انسانی ضدّ انسان و انسانیّت شد، مانع راه و تکامل انسان های دیگر شد، آیا باز ما باید این انسان را (که در واقع اسمش انسان است از لحاظ زیست شناسی؛ و در معنا انسان نیست) دوست بداریم؟ آیا به نام انسان دوستی، باید به انسانیّت خیانت کنیم و با انسانیّت دشمنی بورزیم؟!
پس گذشته از این مسئله که محبّت صرفاً رعایت میل ها نیست، بلکه عبارتست از رعایت مصلحت و خیر و سعادت طرف؛ و گذشته از اینکه مصلحت فرد به تنهایی نمی تواند مقیاس باشد، بلکه مصلحت جمع باید در نظر گرفته شود؛ اساساً مسئله ی انسان دوستی مسئله انسانیّت دوستی است. وقتی که انسان دوستی معنایش انسانیّت دوستی شد و انسانیّت دوستی هم معنایش رعایت مصالح انسانی (و نه تنها رعایت میل ها) شد، معلوم می شود که این تفسیر از دستور محبّت به انسانها که قطع نظر از همه چیز، فقط طوری رفتار کردن است که این خوشش بیاید و آن دوست داشته باشد، یک منطق غلطی است؛ بلکه محبّت منطقی در مواردی طبعاً توام با خشونت ها، جهادها، مبارزه ها، و کشتن هاست؛ و انسان هایی را که خار راه انسانیّت هستند، باید از بین بُرد.


من توصیه میکنم برای این که متوجه شید چرا فرهنگ ایران از فرهنگ تازی عرب شکست خورد این مقاله رو مطالعه بفرمایید :)
اینکه از نظر نظامی شکست خورده باشه زیاد مهم نیست بالاخره تو جنگ یه طرف پیروزه یه طرف شکست خورده . اما اینکه ایرانیا خودشون با دل و جون اسلام رو و مخصوصا شیعه رو انتخاب کردن و قوانین اون رو قبول دارن دیگه نمیشه شکست از عرب نامید! این انتخاب آگاهانه بود. شکست ایرانیا از مغول بسیار سخت تر و شکننده تر بود! پس چطور شد که دین اونا رو نپذیرفتیم؟!
بنظر میاد پست قبلیمو کامل نخونده بودی. :)

ضمن اینکه در انتها لازمه بگم اگه یکی پستای منو از اول بخونه براحتی میتونه بفهمه فکرم چیه! آیا ایرانو متمدن میدونم یانه! :)


+ فکر میکنم پستای هممون داره تکراری میشه! :D
 

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,306
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

من شخصا اعتقادی به این قضیه ندارم . من نمیگم ما وحشی هستیم . بلکه میگم کشور های غربی مارو وحشی میدونن.این فرق داره با اینکه نظر خودم این باشه.

نیازی به سانسور من نداره این مطلب تمدن ایران تو دنیا برای همه واضحه . منم هرگز منکرش نشدم و هرکه منکرش بشه در اشتباهه.

خودتون با خودتون تناقض دارید!!

اما فکر کنم توجیه شدید که ما متمدنیم و حق توحش ربطی به تمدن ایرانی نداره! ترجیحاً بحث نکنیم دیگه! :د

البته یک طرفش بی کفایتی سردمدارای حکومتی بوده یه طرف دیگه هم زیاده خواهی کشورای زورگوی تازه متمدن شده بوده که اون رو بما (با اسلحه)تحمیل کردن.
مطلب دیگه در این رابطه متاسفانه اینه که اون بخش از گذشته خواسته یا نخواسته جزیی از تاریخمون شده و ما لازمه همیشه وقتی با اون کشورا دادوستد میکنیم حواسمون باشه که دوباره ازون کلاه ها سرمون نره و ما مردم حداقل حواسمون جمع باشه.

انقدری که ایران از آمریکا و انگلیس کینه به دل گرفته یهودیا از آلمان نازی نگرفتن!!!!
والا به قرعان!!!

باووو جمع کنید این بساط دشمن پنداری رو!!! :|

منم بحثم سر وحشی گری نیست اما اینکه کیا دارن مارو هدایت میکنند بسمت تمدن مهمه با توجه به اینکه شما و من معتقدیم ایران تمدنی 3200 ساله داره. بنظر تو نباید حواسمونو جمع کنیم؟ باتوجه به اون بخش تاریخی که مجبوریم بپذیریمش؟

اینکه من دلیلی بدم مهم نیست مهم اینه که دانشمندا دلیلشو ذکر کردن. حالا اینکه بعضیا دانشمندای خودمونو قبول ندارن و فقط دانشمندای غربی رو دانشمند میدونن دلیلش رو نمیدونم چیه!!! تو پست قبلیم دلیل رو از زبون آقای مطهری گفتم و فکر میکنم دیگه بحث تو این زمینه فقط بازی با کلماته!! :)

باید ازتون سوال کنم که : دانشمند کیست؟

دانشمند، چه در گذشته و چه امروز، انسانی است که با دقت و کنجکاوی به بررسی پدیده‌های جهان می‌پردازد و می‌کوشد علت پیدایش آن‌ها، رابطه‌ی آن‌ها و فایده‌ی کاربردشان را دریابد. هزاران انسان در زیر درخت سیب نشسته بودند و هزاران سیب از درخت به زیر افتاده بود، بی آن که موجب کشف قانون گرانش(جاذبه) شود. هزاران انسان به سوی دریاهای بیکران بادبان برافراشته بودند، بی آن که یکی به کشف آمریکا نائل شود. هزاران دانشمند با دقت و جدیت به اندازه‌گیری وزن و جرم عناصر شیمیایی پرداخته بودند، بی آن که یکی متوجه رابطه‌ی شگفت‌انگیز میان آن‌ها گردد. بخت تنها با کسانی یار می‌شود که با تلاش و پیگیری فراوان به دنبالش باشد.
دانشمند خوشبخت و موفق کسی است که کارهای پیشینیان خود را خوب می‌شناسد، آن‌ها را ارزیابی می‌کند، ناکامی‌ها و کامیابی‌هایشان را درمی‌یابد و کار را از جایی دنبال می‌کند که پیشینیانش ناتمام رها کرده‌اند. او هرگز از هیچ شروع نمی‌کند، بیراهه و بن بست را دوباره نمی‌پیماید – مگر این که در جایی از آن‌ها به شاه‌راهی برخورد کرده باشد. او همه چیز را خودش بررسی نمی‌کند. همه چیز را آزمایش نمی‌کند، در مواردی به بررسی‌ها و آزمایش‌های پیشینیان خود اعتماد و اتکا می‌کند. در موارد دیگر آن‌ها را مقایسه می‌کند و در بسیاری موارد هم ناگزیر خود به بررسی‌ها و تجربه‌های تازه‌ای دست می‌زند – در آن جا که نتایج مهم، متناقض یا نارسا باشد.
خوب ایشون چه تحصیلاتی داشتند؟ جامعه شناسی خوندند؟ حقوق بین الملل خوندند؟ روان شناسی خوندند؟ حقوق سیاسی خوندند؟

اصلاً ممکنه فردی تحصیلات دانشگاهی نداشته باشه و بر مبنای مطالعات فردی به این نتایج رسیده باشه ، چه اثبات منطقی برای حرف هاشون اراده کردند؟ آمار دادند؟ فقط برای تایید قصاص از دلایل ساده ای که خود شما گفتید و بالاتر رد شد چیزه دیگه ای هم گفتند؟
حالا فعل و فاعل هاش رو یکم مرتب تر و قشنگ تر کردند!!

(من آقای مطهری رو یک دانشمند نمیدونم و ایشون رو صرفاً یک آخوند که تحصیل حوزوی داشته میدونم )

یک انسان که صرفاً حوزه علمیه قم درس خونده و تمام کتاب هاش بر مبنای نتایج اسلامی هست ، از نظر من دانشمند نیست ،

من به شما آمار رسمی کشور های مختلف رو میدم...

دلایل میدم و...

شما فقط حرف یک آخوند رو برای من تکرار میکنید ؟ :D

من دیگه بحثی ندارم جدی!!!



اما اینکه ایرانیا خودشون با دل و جون اسلام رو و مخصوصا شیعه رو انتخاب کردن و قوانین اون رو قبول دارن دیگه نمیشه شکست از عرب نامید! این انتخاب آگاهانه بود. شکست ایرانیا از مغول بسیار سخت تر و شکننده تر بود! پس چطور شد که دین اونا رو نپذیرفتیم؟!
بنظر میاد پست قبلیمو کامل نخونده بودی.

خب بهتره مدارکی ارائه کنم که شما مطمئن بشید ایرانی ها به زور شمشیر مسلمون شدن!!

پایداری ایرانی ها در برابر اعراب

پایداری مردم تبرستان بخش اول

پایداری مردم تبرستان بخش دوم

این هم راجع به آزار زرتشتی ها توسط اعراب در طی تاریخ


توصیه میکنم اولی و آخری رو حتماً بخونید :)
 

Miraneh

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
813
امتیاز
3,959
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۱
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
97
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

شما فقط حرف یک آخوند رو برای من تکرار میکنید ؟ :D
خب من قصد ادامه نداشتم چون متوجه شده بودم جنابعالی فقط و فقط اون چیزی که مد نظر خودته قبول داری و علم میدونی بقیه یا بی سوادن یا ... از نظر تو!
اینکه آدم اطرافیای خودشو نشناسه و همیشه چشمش به سفره بقیه باشه نتیجه همینه. اگر که قرار بود همه چیز از توی دانشگاه حداکثر با سابقه هشتاد ساله تو ایران در بیاد، حالا حالا ها کلاهمون پس معرکه بود!
تو همون غربی که تو خیلی سنگشو به سینه میزنی اگه زندگی نامه بیل گیتس (رییس و صاحب شرکت بزرگ تولید نرم افزار در دنیا) رو خونده باشی ، ایشونم وقتی که به اصرار پدرش تو دانشگاه داشت حقوق می خوند درس و دانشگاهشو رو ول کرد و به دنبال ایده خودش رفت درحالی که بزرگ ترین دانشگاه های دنیا داشتن بقول شما عالم پرورش میدادن ، اون به تنهایی با یه ایده ساده دنیای انفورماتیک و کامپیوتر رو بدور از هیاهوی دانشگاه متحول کرد و شاید خوبه بدونی که برای چندین سال متوالی بعنوان ثروتمندترین مرد جهان هم شناخته شد!

و اما در مورد آقای مطهری من که لازم نیست حرف بزنم توئم چه قبول داشته باشی چه نداشته باشی چیزی از شخصیتش کم نمیشه. فقط اینو بدون که اگه حرفاش غیر منطقی بود و غیر علمی اونا که ادعای علمی بودن میکردن شهیدش نمیکردن!!
اما حالا برای خاتمه بحث و اینکه نشون بدم برای تو فقط مرغ همسایه غازه از یه دانشمند دیگه اسم میبرم که اونم فقط تو حوزه درس خونده بود اما همون اخوند کتاباش بیش از سیصد سال در بهترین دانشگاهای اروپا تدریس میشد و اون کسی نیست جز ابو علی سینا . خوبه بدونی این دانشمند بزرگ فارغ التحصیل از حوزه های علمیه اسلامی دو تا کتاب داره یکی به اسم قانون که در زمین علوم پزشکیه و یکی دیگه شفا نام داره که درمورد اخلاق جامعه شناسی و حقوقه .

حالا تو بعد از این همه سال اومدی و تعیین میکنی کی دانشمنده و کی نیست؟؟؟ بازم میگم چشماتو باز کن و اطرافیاتم که برات اینقد مهمن نگاه کن شاید اونا هم بعضیاشون کتاباشون تا چند سال دیگه توی همون دانشگاه هایی که فکر میکنی شق القمر میکنن تدریس بشه!

در مورد مسلمون شدن مردم ایرانم همینو بگم که تا سال های سال ایرانیا جزیه میدادن و با زور مسلمون نشدن! وقتی خودشون اسلام رو شناختن اونو قبول کردند.

فکر کنم دیگه بحث داره از موضوع اصلی خارج میشه. اگه تو فکر میکنی که حرفات خیلی منطقی و با استدلاله اشکال نداره همه چیزش مورد قبول خودت باشه ولی خودت بهتر میدونی حتی حرفای علمی رو هم با زور و تهدید نمیشه به کسی قبولوند . چه برسه به آمارایی که معلوم نیست چقدرش ساختگیه چقدرش واقعی. :)

ایشاالله خود کسایی که مطالب رو میخونن اونچه صحیحه بدست بیارن.
 

arashh

کاربر فعال
ارسال‌ها
42
امتیاز
121
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
اسفراین
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

آقا همین بخش از نظر خودمو بگم که گاهی اوقات بعضی کارا تحت شرایطی لازمه تا بعضی اشخاص راست راست راه نرن و بدون ترس امنیت جامعه رو به هم بزنن...
 
  • لایک
امتیازات: zmaa

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,306
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

برات متاسفم که انقدر متعصبی!!!

خب من قصد ادامه نداشتم چون متوجه شده بودم جنابعالی فقط و فقط اون چیزی که مد نظر خودته قبول داری و علم میدونی بقیه یا بی سوادن یا ... از نظر تو!
اینکه آدم اطرافیای خودشو نشناسه و همیشه چشمش به سفره بقیه باشه نتیجه همینه. اگر که قرار بود همه چیز از توی دانشگاه حداکثر با سابقه هشتاد ساله تو ایران در بیاد، حالا حالا ها کلاهمون پس معرکه بود!
تو همون غربی که تو خیلی سنگشو به سینه میزنی اگه زندگی نامه بیل گیتس (رییس و صاحب شرکت بزرگ تولید نرم افزار در دنیا) رو خونده باشی ، ایشونم وقتی که به اصرار پدرش تو دانشگاه داشت حقوق می خوند درس و دانشگاهشو رو ول کرد و به دنبال ایده خودش رفت درحالی که بزرگ ترین دانشگاه های دنیا داشتن بقول شما عالم پرورش میدادن ، اون به تنهایی با یه ایده ساده دنیای انفورماتیک و کامپیوتر رو بدور از هیاهوی دانشگاه متحول کرد و شاید خوبه بدونی که برای چندین سال متوالی بعنوان ثروتمندترین مرد جهان هم شناخته شد!

اولاً خیلی زیبا توهین میکنی کاملاً حس میکنم چون دلیلی نداری این کارو میکنی!!!
دوماً بذار بهت بگم که راجع به بیل گیتس اشتباه میکنی :D
چون گیتس از 13 سالگی برنامه نویسی رو شروع کرده و این طور نبوده که یک هو از حقوق برسه به کامپیوتر!!!

گیتس در مدرسهٔ لیک ساید شروع به تحصیل کرد. سپس به علاقه خود به نرم‌افزار پی برد و برنامه‌نویسی را در سن ۱۳ سالگی شروع کرد.
در همین جا بود که هستهٔ اولیهٔ مایکروسافت شکل گرفت.در بهار سال ۱۹۶۸ میلادی مدرسه تصمیم گرفت که دانش آموزان را با پدیده‌ای جدید که به تازگی در دنیا شکل گرفته‌بود یعنی کامپیوتر آشنا کند.کامپیوترها هنوز بزرگ‌تر و گران‌تر از آن بودند که مدرسه بتواند خریداری کند. به همین منظور مدرسه صندوقی را برپا کرد و اعلام کرد که برای اجارهٔ یک سال کامپیوتر PDP-10 ساخت شرکت DEC، کمک کنید. پول زیادی بیشتر از هزینهٔ اجاره یک سال جمع‌شد. اما مدرسه، جذابیت این غول الکترونیکی را برای شاگردان دست کم گرفته بود.این شاگردان، بیل گیتس، پل آلن که دو سال از گیتس بزرگ‌تر بود و چند تای دیگر از دوستان بودند که همگی در حال حاضر از برنامه‌نویسان ارشد مایکروسافت هستند.
در سال ۱۹۷۳ گیتس وارد دانشگاه هاروارد شد و با استیو بالمر مدیر اجرایی حال حاضر مایکروسافت آشناشد. در هاروارد گیتس نسخه‌ای از زبان برنامه‌نویسی بیسیک را برای اولین میکروکامپیوتر نوشت.
.
در سال دوم دانشگاه را رهاکرد تا تمام انرژی خود را صرف مایکروسافت کند. شرکتی که او در سال ۱۹۷۵ با دوست دوران کودکی خود پل آلن آغاز کرده‌بود بر این باور استوار بود که کامپیوتر به وسیله‌ای ارزشمند بر روی هر میزی و در هر خانه‌ای تبدیل خواهد شد. آنها شروع به ساخت نرم‌افزار برای کامپیوترهای خانگی کردند. افق دید گیتس برای محاسبات شخصی محور موفقیت‌های شرکت مایکروسافت شد.

و اما در مورد آقای مطهری من که لازم نیست حرف بزنم توئم چه قبول داشته باشی چه نداشته باشی چیزی از شخصیتش کم نمیشه. فقط اینو بدون که اگه حرفاش غیر منطقی بود و غیر علمی اونا که ادعای علمی بودن میکردن شهیدش نمیکردن!!

اول که بگم افرادی که شهیدش کردن یک گروهک سیاسی بود به اسم گروهک فرقان ، که اتفاقاً مسلمون های رادیکال بودن!!!! :D
و نمیدونم چه ربطی داشت به "اونا که ادعای علمی بودن میکردن" چون فردی که دستور کشتش رو داده یک آخوند بوده!!!

دوماً کسی که کتاب علیه پیامبر بنویسه ، و شبهاتش رو بگه حکمش اعدامه ، اگه از نظر شما اگر فردی حرف حق میزنه کشته میشه ، پس در این جا هم باید حرف حق بزنه نه؟ :D

اما حالا برای خاتمه بحث و اینکه نشون بدم برای تو فقط مرغ همسایه غازه از یه دانشمند دیگه اسم میبرم که اونم فقط تو حوزه درس خونده بود اما همون اخوند کتاباش بیش از سیصد سال در بهترین دانشگاهای اروپا تدریس میشد و اون کسی نیست جز ابو علی سینا . خوبه بدونی این دانشمند بزرگ فارغ التحصیل از حوزه های علمیه اسلامی دو تا کتاب داره یکی به اسم قانون که در زمین علوم پزشکیه و یکی دیگه شفا نام داره که درمورد اخلاق جامعه شناسی و حقوقه .
!!!!
خب من باید جور بی اطلاعی شما هم بکشم مثل اینکه ، ایشون درس حوزوی خونده بودن من منکرش نمیشم!!!! اما فقط الهیات نبوده!!!
این قسمت رو بخونید...

او علم منطق را از استادش ناتیلی آموخت. او کسی را نداشت که از وی علوم طبیعی یا داروسازی را فرا بگیرد و پزشکان مشهور از دستورالعملهای او تبعیت می‌کردند. البته وی در فراگیری علم ماوراءالطبیعه ارسطو دچار مشکل شد که تنها به کمک تفسیر فارابی توانست آن را بفهمد. او امیر خراسان را از یک بیماری سخت نجات داد. امیر خراسان در ازای این کار اجازه داد که ابن سینا از کتابخانه باشکوه مخصوص شاهزادگان سامانی استفاده کند. در سن ۱۸ سالگی، ابن سینا بر تمام علومی که بعدها شناخته شدند، تسلط یافت. پیشرفتهای بعدی وی، مرهون استدلالهای شخصی وی بود

حالا تو بعد از این همه سال اومدی و تعیین میکنی کی دانشمنده و کی نیست؟؟؟ بازم میگم چشماتو باز کن و اطرافیاتم که برات اینقد مهمن نگاه کن شاید اونا هم بعضیاشون کتاباشون تا چند سال دیگه توی همون دانشگاه هایی که فکر میکنی شق القمر میکنن تدریس بشه!

بله اگر حرفی برای گفتن داشته باشند حتماً این اتفاق میوفته!!! اما متاسفانه من فکر نکنم...

در مورد مسلمون شدن مردم ایرانم همینو بگم که تا سال های سال ایرانیا جزیه میدادن و با زور مسلمون نشدن! وقتی خودشون اسلام رو شناختن اونو قبول کردند.
منبع؟ مدرک ؟ دلیل؟ کتاب؟ :د

من باید پیشفرضم این باشه که شما درست میگید؟
فکر کنم دیگه بحث داره از موضوع اصلی خارج میشه. اگه تو فکر میکنی که حرفات خیلی منطقی و با استدلاله اشکال نداره همه چیزش مورد قبول خودت باشه ولی خودت بهتر میدونی حتی حرفای علمی رو هم با زور و تهدید نمیشه به کسی قبولوند . چه برسه به آمارایی که معلوم نیست چقدرش ساختگیه چقدرش واقعی. :)

من نه تهدید کردم و نه زور گفتم!!!

شما آمار های رسمی رو قبول ندارید؟ این آمار ها که توسط معتبرترین مراکز هم هست!!!

حرف آشناهایی که خارج از کشور هستند چطور؟ میتونید از افرادی که الان کانادا هستند یا سوئد ، دانمارک ، آلمان ، فرانسه و... بپرسید

شما چه چیزی جز کتاب مقدس و مشتقاتش رو قبول دارید اصلا؟

بحث کردن بی فایدس با کسی که جز کتاب مقدس چیزی رو نمیبینه!!!




به نقل از arashh :
آقا همین بخش از نظر خودمو بگم که گاهی اوقات بعضی کارا تحت شرایطی لازمه تا بعضی اشخاص راست راست راه نرن و بدون ترس امنیت جامعه رو به هم بزنن...


خوب باید دلیل ارائه بدید ، مثلاً حبس ابد ، یا امثالش میتونه جایگزین بشه ...

اگر دلایلتون در زیر هست به صورت منطقی رد شده:


دليل اول: كيفر اعدام سبب كاهش‏ ارتكاب جرم مى‌شود!!

با يك مراجعه گذرا به آمار جرم و جنايت در كشورهايى كه تحت فشار جنبش‏ آزاديخواهانه مردم، تن به لغو مجازات اعدام داده‌اند، نظير كانادا يا كشورهاى اسكانديناوى، اثبات مى‌شود كه در قياس‏ با مثلا ايالات متحده، نه تنها زيادتر نيست بلكه كم‌تر است و همچنان كه سازمان عفو بين‌الملل نيز در جمع‌بندى‌هاى متعدد خود نشان داده، لغو مجازات اعدام در كشورهاى گوناگون طبق آمار و ارقام انكارناشدنى، به هيچ‌وجه سبب تشويق قتل و جنايت و صعود آن نشده است. براى نمونه فكر نمى‌كنم در هيچ كشورى مثل ايران آدم‌ها را به خاطر حمل و يا مصرف مواد مخدر اعدام كرده باشند. اما مى‌بينيم كه به رغم اين شقاوت، به اعتراف خود مسوولين رژيم اسلامى تنها در ظرف يك سال تعداد دانش‏ آموزان معتاد به دو برابر افزايش‏ يافته است و باز مى‌دانيم كه كشور ما يكى از " معتادترين " كشورهاى جهان است.

دليل دوم: اعدام قاتل، اولا مرهمى است بر رنج بازماندگان مقتول و ثانيا وسيله‌اى است براى جلوگيرى از بروز هرج و مرج و انتقام خودسرانه و گاه زياده‌طلبانه بستگان مقتول!!

در پاسخ بايد گفت اولا براى جبران رنج يك عده آيا بايد خانواده فرد خطاكار را داغدار كرد و " رنج " را به آنان منتقل نمود؟ در واقع درد به جاى مداوا به جان و جان‌هاى ديگرى منتقل شده است. ثانيا تحقيقات روان شناسانه ثابت نموده كه در بسيارى از موارد، اعدام قاتل به هيچ‌وجه سبب آرامش‏خاطر بازماندگان مقتول نشده است. " خون را با خون نمى‌توان شست " اين صرفا يك تز علمى در حوزه رنگ شناسى نيست، يك ضرب‌المثل زيباى ايرانى نيز هست. ثالثا اين نيز محرز نيست كه با مرگ قاتل، عطش‏ انتقام در خانواده مقتول خاموش‏ شود. در موارد متعددی ديده شده كه حتى پس‏ از اعدام قاتل نيز فرد يا افرادى از خانواده او طعمه انتقام جويى كور شدند. اینها به جاى اين نوع ترهات و حرافى پيرامون هرج و مرج بهتر است اين مساله را در جامعه جا بياندازد كه با خون و خونريزى نمى‌توان مرهمى بر هيچ درد و رنجى گذاشت. تشويق بشردوستى و نوع‌دوستى و استقرار آزادى و برابرى بى حد و حصر مهم‌ترين راه جلوگيرى از عصيان‌هاى فردى و جمعى است.

دليل سوم: مجازات اعدام سبب ايجاد ترس‏ در ميان مردم مى‌شود تا كسى ديگر به فكر قتل و تبهكارى نباشد!!

اين به اصطلاح دليل را ديگر بسيارى از مراكز آمارگيرى و حتى ادارات پليسى جوامع سرمايه‌دارى نيز به پشيزى نمى‌خرند. مثال بالا در مورد اعدام قاچاقچيان در ايران و نيز اعدام ده‌ها هزار دگرانديش‏ به جرم مخالفت سياسى با جمهورى اسلامى نه از ميزان ترافيك مواد مخدر كاسته و نه سبب فروكش‏ خشم مردم كشورمان از استبداد مذهبى حاكم شده است. در آمريكا نيز كه هنوز صندلى برقى كار مى‌كند، در بسيارى از محلات شهرها شب‌ها حتى پليس‏ تا دندان مسلح نيز جرات قدم‌زنى در خيابان و گشت سواره ندارد حال آن كه در كانادا كه مجازات اعدام لغو شده، اين وضع كم‌تر ديده مى‌شود.

دليل چهارم: مجازات اعدام، سبب پاكسازى يك ويروس‏ مسرى از پيكر جامعه بشرى مى‌شود و به پاكيزگى و بهسازى محيط اجتماعى مدد مى‌رساند!!

در اين " ستدلال " چند پارامتر اساسى گم است : نخست اين‌كه فرد تبهكار را قابل اصلاح نمى‌داند و از تز " جرم_ژنتيك " طرفدارى مى‌نمايد، دوم اين‌كه جامعه و مشخصا نظام اجتماعى_اقتصادى موجود را براى توليد و بازتوليد تبهكارى مقصر نمى‌شناسد، و سوم اين‌كه چشم بر آمار كتمان ناشدنى جوامعى كه هنوز ماشين مرگ در آن‌ها كار مى‌كند مى‌بندد. اعدام در اين جوامع، سبب بهسازى محيط نشده بلكه بالعكس‏ به بازتوليد خشونت مدد رسانده است.

دليل پنجم: بسيارى از جرايم خصلت " مادرزادى" دارند و نبايد نظام و جامعه را مقصر شناخت و با نگهدارى تبهكاران در زندان‌ها بر بودجه بيت‌المال فشار آورد!!

بورژوازى تاكنون در آزمايشگاه‌هاى خود ميليون‌ها دلار صرف نموده و مى‌كند تا شايد با اثبات اين " تز" هم‌چون ‏ در زمان فروپاشى بلوك شرق ، فاتحه ماركسيزم و تحليل طبقاتى و تئورى " زيربنا_روبنا " را بخواند. اما براى رد اين اراجيف، به ذكر يك مثال كوچك بسنده مى‌كنم. دوستى مى‌گفت يك روز سر كلاس‏ درس‏ زبان انگليسى در كانادا، معلم از يك افسر پليس‏ تقاضا نمود كه با شركت در كلاس‏ در مورد قوانين جارى صحبت كند. در وقت تنفس‏، آن افسر در پاسخ به يك سوال دوستم در مورد سياست‌هاى احزاب افراطى راست كانادا گفت: من با سياست‌هاى اين احزاب مخالفم چون درصورت به قدرت رسيدن آن‌ها كه يك وجهه‌اش‏ كاهش‏ و يا قطع مزاياى اجتماعى ( ولفر) براى فقراى جامعه خواهد بود، كار ما پليس‏ها دشوارتر خواهد شد چرا كه آمار جرم و جنايت افزايش‏ خواهد يافت. لازم به تذكر است كه همين جریانات افراطی، سخت طرفدار ابقاى مجازات اعدام در كانادا هستند.
در ثانى اگر بورژوازى و رژيم‌هاى سركوبگر به جاى صرف ميلياردها جهت توسعه زندان‌ها، دادگاه‌ها، قواى انتظامى و نظامى، اين پول را صرف حل و يا كاهش‏ مشكلات عديده اجتماعى و اقتصادى _از جمله فقر و بيكارى_ مى‌كردند، به راحتى مى‌توانستند شاهد كاهش‏ آمار بزهكارى باشند، ولى اين‌ها ترجيح مى‌دهند كه اين كار را نكنند چرا كه وظيفه اساسى آن‌ها نه برقرارى " عدالت" و مقابله با "جنايتكاران" بلكه جلوگيرى از يورش‏ اردوى كار و رنج به قلعه سرمايه و ممانعت از بروز انقلاب اجتماعی است. والا بسيارى از اساتيد دانشگاه‌هاى غربى نيز اعتراف مى‌كنند كه تنها سهم كوچكى از مسابقه تسليحاتى جهانى مثلا مى‌تواند به قحطى و بى‌سوادى در كل قاره افريقا پايان دهد.

دليل ششم: مجازات اعدام به دليل تنبيه خطاكاران، سبب كاهش‏ خشونت مى‌شود!!
در پاسخ بايد گفت، از خشونت، خشونت زاده مى‌شود نه صلح و صفا. همچنان كه قهر عريان رژيم‌ها، عصيان قهرآميز توده‌هاى لگدمال شده را به دنبال دارد. تحقيقات روانشناسى نيز ثابت نموده كه بسيارى از والدين كه نسبت به كودكان خود مرتكب خشونت و تنبيه بدنى مى‌شوند، در دوران كودكى خود تنبيه شده‌اند و خشونت و آزار ديده‌اند. به علاوه در جوامعى نظير كانادا كه كودك‌آزارى جرم تلقى مى‌شود و هم كودكان و هم والدين به روش‏هاى آموزشى و تربيتى صحيح ترغيب مى‌گردند، تنبيه و آزار كودكان در قياس‏ با جوامعى نظير ايران كه مدعى است با واكنش‏ خشونت‌آميز نسبت به خشونتى معين مى‌توان ريشه آن را خشكاند، به مراتب پايين‌تر است.
به علاوه جدا از دلايل فوق‌الذكر، حكم اعدام به لحاظ قضايى نيز داراى دو اشكال عمده است: اولا نامطمئن است و ثانيا بازگشت‌ناپذير است. نامطمئن است چرا كه در بسيارى موارد افراد بى‌گناه به دليل عدم امكان اثبات بى‌گناهى خود، محكوم به مرگ مى‌شوند. خلخالى جلاد در اين باره يك بار به مزاح گفته بود اگر طرف بى‌گناه بود، چه بهتر، مستقيم به بهشت خواهد رفت!! بازگشت ناپذير است، زيرا كه در صورت پيدا شدن مجرم حقيقى و يا اثبات بى‌گناهى فرد معدوم، ديگر نمى‌توان حيات را به او بازگرداند. نتيجه اين كه چه به تحليل طبقاتى ماركسيزم معتقد باشيد چه نباشيد، مجازات اعدام هيج بنيان درستى ندارد كه بتوان با پا كوبيدن بر آن، اين ننگ جوامع مدعى تمدن را توجيه نمود.
 

king.nader

آراس.نامه (Mr. Darcy)
ارسال‌ها
751
امتیاز
2,877
نام مرکز سمپاد
علامه حلی (1) / هاشمی نژاد (1)
شهر
تهران / مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
مدال المپیاد
المپ فیزیک بودم که نیمهِ راه، کفشامو آویختم نمیدونم چرا!
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
« مهندسی صنایع و سیستم ها »
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

اگر دلایلتون در زیر هست به صورت منطقی رد شده:

همونطور که برای نمونه در پست قبلیم آوردم ولی بدون هیچ پاسخ منطقی، دوباره این مثلا دلایل رو آوردین در رد ؛ باید بگم خیر! اتفاقا این ردیات شماست که بخشی ش براحتی رد شد یا حداقل به چالش کشیده شد در پست قبل بنده .. دوست نـدارم مثل شما تکرار بزنم، لطفا خودتون بهش مراجعه کنید! :)

پ.ن: خوبه که از تکرار مکررات پرهیز کنیم، و لااقل پاسخهای دیگران رو به مطالبمون بخونیم و درک کنیم، نـه اینکه با تکرار همون حرفا؛ عملا توهین کنیم به کسایی که دارن وقت میذارن و اینجا مینویسن!!

_ _

دوماً کسی که کتاب علیه پیامبر بنویسه ، و شبهاتش رو بگه حکمش اعدامه

اینم متاسفانه باز از تکرارهای نادرستِ شماست که نـمیدونم واقعا چی بگم آخه!!!

بارها گفتم؛ تفاوت قائل میشن و هست، بین شبهه هایی که جنبه پرسش منطقی دارن .. با شبهه هایی که به استناد به احادیث ضعیف و دروغ پردازی و تمسخر _ با ارزش والای پرسش و مقولات عقلی، در تضاد کامل هستن.

بازم پرهیز دارم از تکرار! لطفا به بحث های بسیارِ گذشته که پاسخ به حد کافی داده شده، مراجعه کنید!! :)!

_ _

خب بهتره مدارکی ارائه کنم که شما مطمئن بشید ایرانی ها به زور شمشیر مسلمون شدن!!

پایداری ایرانی ها در برابر اعراب

پایداری مردم تبرستان بخش اول

پایداری مردم تبرستان بخش دوم

..

منبع؟ مدرک ؟ دلیل؟ کتاب؟ :د

من باید پیشفرضم این باشه که شما درست میگید؟


نـیاز نـیست پیش فرضتون این باشه! فقط کمی مطالعه درباره تاریخ حملات و فتوحات بقول معروف؛ آشکارا روشن میکنه خیلی از مناطق ایران بدون مسلمان شدن، صلح کردن با اعراب مهاجم.

در اغلب منابع بخصوص قدیمی ترین منبع، فتوح البلدان .. کاملا گفته شده مناطق گوناگون در مازندران، فارس و .. تا قرنهای دوم حتا مسلمون نـشده بودند .. میشه از تک تک اون مناطق نام برد. مانند ارّجان در فارس که با صلح و پرداخت جزیه گشوده شد.

..

یک نکته همیشگی و بازهم تکراری اما کم توجه شده بهش!

هروقت دوستان تونستن از نظر منطقی، بین «تهاجم اعراب» که بخصوص چون تحت فرمانِ طلقا (طرد شدگانِ توسط پیامبر(ص) مانند بخش بزرگی از خاندان اموی و مروانی) بوده؛ همراه با جنایات و کشتارهای خلاف اسلام هم بوده و غیرقابل انکار هست؛

با اسلام .. تمایزی که هست رو قائل بشن ؛ اونوقت میشه بهتر بحث کرد درین باره.


بله؛ مردم ایران در گام اول برابر هجوم بیگانه به کشورشون، مقاومت کردن چون پیش از آشنایی با اسلام، عربِ مهاجم بیابانگرد رو دیدن. اما طی قرنهای بعدی، به مرور با اسلام آشنا شدن => اونایی ک پیشتر ظاهری مسلمان شده بودن، اعتقادشون قوی تر و غیرمسلمانان ایرانی هم مسلمان شدن خیلی هاشون.


برای نمونه حاشیه دریای مازندران که مشهور هست به مقاومت برابر عربها و تا مدتها برابر تجاوز اونها ایستاد؛ اغلب مردمش بدست شیعیان و نوادگان و وابستگان اهل بیت(ع) مسلمان شدن.
و بارها در تاریخ دیدیم این مسلمانان ایرانی، جلوی عربیتِ جاهلی حاکمان اموی و .. که آشکارا خلاف اسلام عمل میکردن خیلی موارد، قیام کردن.

_ _ _

دل نوشت!

درباره تفاوت عربیتِ حاکم شده پس از پیامبر(ص) و بالارفتن .. از منبر ایشان که در قرآن به صراحت آمده؛ همین بس که امثال امویان که رانده شده توسط ایشان بودند، نام خلیفة الله بر خودشون گذاشتن!! و حق وارونه گشت.

خیلیا که از بیرون نگاه می کنن، عمق تفاوت رو شاید حس نـکنن. و البته من هم قصد نـدارم همه چیز رو بشکافم ؛ چون حرفهایی هست که همیشه بهتره عمومی نـشه چندان و گاهی صرفا تلنگری باشه.

مثل خطبه شقشقیه امیرمومنان(ع) .. و موارد مشابه.

هان اى مردم! آگاه باشيد هنگامى كه پيامبر گرامى (ص ) از ميان ما رخت بر بست، لازم بود كه كسى با ما دربارهء حكومتى كه او پى ريزى كرد نزاع نكند و به آن چشم طمع نـدوزد؛ زيرا ما وارث و ولى و عترت او بوديم.
اما بر خلاف انتظار, گروهى از قريش به حق ما دست دراز كرده , خلافت را از ما سلب كردند و از آنِ خود قرار دادند.

به خدا سوگند؛ اگر ترس از وقوع شكاف و اختلاف در ميان مسلمانان نـبود و بيم آن نمى رفت كه بار ديگر كفر و بت پرستى به ممالك اسلامى باز گردد و اسلام محو و نابود شود, وضع ما غير اين بود كه مشاهده مى كنيد!

..

هنگامي كه خداوند پيامبر خود را قبض روح كرد _ قريش، با خودكامگي، خود را بر ما مقدم شمرد و ما را از حقمان بازداشت.
ولي من ديدم كه صبر و بردباري بر اين كار بهتر از ايجاد تفرقه ميان مسلمانان و ريختن خون آنان است. زيرا مردم به تازگي اسلام را پذيرفته بودند و دين مانند مشك سرشار از شير بود كه كف كرده باشد، و كمترين سستي آن را فاسد مي كرد و .. واژگون مي ساخت!

..

و البته بازهم قرآن از پیش با ذکر تاریخ بنی اسرائیل، گوشزد کرده بود .. ولی امان غفلتِ مردم!

.. إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي (طه / 94)

هارون به موسی گفت : (..) واقعا من ترسيدم كه (اگر با آنها شدت عمل نشان دهم) بگويى ميان بنى اسرائيل تفرقه افكندى و سفارش مرا رعايت نكردى!

.
 

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,306
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

همونطور که برای نمونه در پست قبلیم آوردم ولی بدون هیچ پاسخ منطقی، دوباره این مثلا دلایل رو آوردین در رد ؛ باید بگم خیر! اتفاقا این ردیات شماست که بخشی ش براحتی رد شد یا حداقل به چالش کشیده شد در پست قبل بنده .. دوست نـدارم مثل شما تکرار بزنم، لطفا خودتون بهش مراجعه کنید! :)

پ.ن: خوبه که از تکرار مکررات پرهیز کنیم، و لااقل پاسخهای دیگران رو به مطالبمون بخونیم و درک کنیم، نـه اینکه با تکرار همون حرفا؛ عملا توهین کنیم به کسایی که دارن وقت میذارن و اینجا مینویسن!!

باور کنید من از فرموده های نقل قولتون جواب منطقی دستگیرم نشد!!! :د

راسل در كتاب زناشویی و اخلاق تعبیری دارد. او آدم ادیبی است. بیش از آنكه فیلسوف باشد، ادیب و شاعر مسلك است و در بیاناتش تعبیرات ادبی و شاعرانه زیاد به كار می برد. او تربیت های مبنی بر ترس و ارعاب را به تربیتهای خرس مآبانه تعبیر می كند.

=> اما اینجا یك توضیحی لازم است. در مسئلهِ عامل ترس و ارعاب، یك بحث این است كه آیا ترس و ارعاب عامل تربیت به مفهوم پرورش و رشد دادن است؟ و آیا ترس می تواند عامل رشددهنده روح انسان باشد؟ نه، نقش ترس این نـیست كه عامل رشددهنده باشد.

بله از ترس گاهی لازم است استفاده کرد، ولی نه برای رشد دادن و پرورش استعدادها بلكه برای بازداشتن روح كودك یا روح بزرگسال در اجتماع از برخی طغیانها.
یعنی عامل ترس _ عامل فرونشاندن است؛ عامل رشد دادن و پرورش دادن استعدادهای عالی نـیست ولی عامل جلوگیری [از رشد] استعدادهای پست و پایین و عامل جلوگیری از طغیانها هست.

در کل گفته بودند تنبیه لازمه و ترس لازمه و ...؟ و یک نقل از کتاب راسل !!!! من هم نقل قول هایی از کتاب راسل میکنم :

بینش نسنجیده و نیازموده برای فراهم آمدن حقیقت كافی نیست، هر چند كه بسیاری از مهمترین حقایق نخست به این صورت تجلی كرده اند.برتراند راسل

مردم متوحش مردم سخت گیرند.برتراند راسل

كمتر رخ می دهد كه ترس، عمل عاقلانه ای را باعث شود و بیشتر منجر به عملی می شود كه آن خطری را كه ترس از آن برخاسته افزایش می دهد. برتراند راسل

اینم متاسفانه باز از تکرارهای نادرستِ شماست که نـمیدونم واقعا چی بگم آخه!!!

بارها گفتم؛ تفاوت قائل میشن و هست، بین شبهه هایی که جنبه پرسش منطقی دارن .. با شبهه هایی که به استناد به احادیث ضعیف و دروغ پردازی و تمسخر _ با ارزش والای پرسش و مقولات عقلی، در تضاد کامل هستن.

بازم پرهیز دارم از تکرار! لطفا به بحث های بسیارِ گذشته که پاسخ به حد کافی داده شده، مراجعه کنید!! :)!

_ _

شما یک کتاب نقد منطقی اسلام معرفی کنید؟ :-|

من ترجیح میدم که نظر اکثریت رو راجع به ارتداد و الحاد بپذیرم!!! :د

جواب سایت اسلام کوئست راجع به ارتداد: لـیـنـکــ

بحثی نمیمونه واقعاً :د


نـیاز نـیست پیش فرضتون این باشه! فقط کمی مطالعه درباره تاریخ حملات و فتوحات بقول معروف؛ آشکارا روشن میکنه خیلی از مناطق ایران بدون مسلمان شدن، صلح کردن با اعراب مهاجم.

در اغلب منابع بخصوص قدیمی ترین منبع، فتوح البلدان .. کاملا گفته شده مناطق گوناگون در مازندران، فارس و .. تا قرنهای دوم حتا مسلمون نـشده بودند .. میشه از تک تک اون مناطق نام برد. مانند ارّجان در فارس که با صلح و پرداخت جزیه گشوده شد.

..

یک نکته همیشگی و بازهم تکراری اما کم توجه شده بهش!

هروقت دوستان تونستن از نظر منطقی، بین «تهاجم اعراب» که بخصوص چون تحت فرمانِ طلقا (طرد شدگانِ توسط پیامبر(ص) مانند بخش بزرگی از خاندان اموی و مروانی) بوده؛ همراه با جنایات و کشتارهای خلاف اسلام هم بوده و غیرقابل انکار هست؛

با اسلام .. تمایزی که هست رو قائل بشن ؛ اونوقت میشه بهتر بحث کرد درین باره.

حمله اعراب مقارن شده بوده با بهم ریختگی های داخلی! و بهترین موقع برای جنگ بوده

به نوعی نمیشه گفت که ایرانی ها به دلیل این که شیفته ی اسلام شدن قبول به صلح کردن با اعراب شدند!!!

و بعد در کتب تاریخی بسیاری از آزار شدید زرتشتی ها بعد از حمله اعراب حرف زده میشه که چه فلاکت هایی که نکشیدند در کشور خودشون

:|

اول از همه برده داری بوده . بعد از اون تبعید زرتشتی ها به کویر ها و مناطق دور و خشک مثل کرمان ، یزد (که همین الان بیشترین جمعیت زرتشتی رو دارند) و ... بعدش هم به توپ بسته شدن و حمله شدن به اون ها و...

شما این ها رو نمیتونید به هیج طریقی از تاریخ حذف کنید!

اگه نیاز هست بهتون منبع های دقیق تاریخی بدم :) البته میتونیدتوی اون لینک ها بخونید فکر کنم کافی باشه :)

بله؛ مردم ایران در گام اول برابر هجوم بیگانه به کشورشون، مقاومت کردن چون پیش از آشنایی با اسلام، عربِ مهاجم بیابانگرد رو دیدن. اما طی قرنهای بعدی، به مرور با اسلام آشنا شدن => اونایی ک پیشتر ظاهری مسلمان شده بودن، اعتقادشون قوی تر و غیرمسلمانان ایرانی هم مسلمان شدن خیلی هاشون.

برای نمونه حاشیه دریای مازندران که مشهور هست به مقاومت برابر عربها و تا مدتها برابر تجاوز اونها ایستاد؛ اغلب مردمش بدست شیعیان و نوادگان و وابستگان اهل بیت(ع) مسلمان شدن.
و بارها در تاریخ دیدیم این مسلمانان ایرانی، جلوی عربیتِ جاهلی حاکمان اموی و .. که آشکارا خلاف اسلام عمل میکردن خیلی موارد، قیام کردن.

حاشیه دریای مازندران که مشهور هست به مقاومت برابر عربها و تا مدتها برابر تجاوز اونها ایستاد؛ اغلب مردمش بدست شیعیان و نوادگان و وابستگان اهل بیت(ع) کشته شدند :-"

این بهتره البته!!! :د

راجع به استادسیس طبری و ابن اثیر می‌نویسند که سیصد هزار نفر بر او گرد آمدند و او بر خراسان و مرورود استیلا یافت. او در آغاز پیروزی‌هایی به دست آورد و سرزمین‌هایی را در خراسان تسخیر کرد، و برای چند بار بر سرداران خلیفه پیروزی یافت. ولی سرانجام در سال ۱۵۱ هجری شکست خورد و بسیاری از پیروان او کشته یا اسیر شدند.

:D

( منبع )


سعی کنیم بحث راجع به اعدام باشه بیشتر! :)
 

king.nader

آراس.نامه (Mr. Darcy)
ارسال‌ها
751
امتیاز
2,877
نام مرکز سمپاد
علامه حلی (1) / هاشمی نژاد (1)
شهر
تهران / مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
مدال المپیاد
المپ فیزیک بودم که نیمهِ راه، کفشامو آویختم نمیدونم چرا!
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
« مهندسی صنایع و سیستم ها »
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

به نوعی نمیشه گفت که ایرانی ها به دلیل این که شیفته ی اسلام شدن قبول به صلح کردن با اعراب شدند!!!

اینم باز نمونه ای از اینکه حرفاتون انگار تو عالَم دگ ست در پاسخ به حرفای من _ گویا حرفایی که در ذهن خودتون هست رو بجای حرفای من جواب میدید، چون حرف من این نـبود اصلا که صلح ها بخاطر علاقه شون به اسلام بوده!!
حرف من این بود ؛ که ایرانیان همگی با زور مسلمون نـشدن، شاهدش هم صلح هایی بود که کردن و بر دین خودشون موندن و خیلیا تا قرنهای 3 و 4 در ایران مسلمون نـبودن و زندگی میکردن.

نه اینکه در زمان حملات چون شیفته اسلام شدن، صلح کردن!! بلکه این بود که بعدها در قرنهای اولیه اسلامی، بیشتر آشنا شدن و مسلمون شدن. اتفاقا توضیح دادم خودم ک شیفته اسلام نـشدن اون اول چون اسلام رو نـدیدن، عربِ مهاجم رو دیدن.

..
باور کنید من از فرموده های نقل قولتون جواب منطقی دستگیرم نشد!!!

..

در کل گفته بودند تنبیه لازمه و ترس لازمه و ...؟ و یک نقل از کتاب راسل !!!! من هم نقل قول هایی از کتاب راسل میکنم

..

حاشیه دریای مازندران که مشهور هست به مقاومت برابر عربها و تا مدتها برابر تجاوز اونها ایستاد؛ اغلب مردمش بدست شیعیان و نوادگان و وابستگان اهل بیت(ع) کشته شدند :-"

این بهتره البته!!! :د

..

بحثی نمیمونه واقعاً :د


تمام این حرفها نـشون میده شما سهوا یا عمدا نـمیخواید به نظرات دیگران در قالب یک کل نگاه کنید و صرفا موردی برخورد می کنید برای همین بنظر خودتون جواب منطقی دستگیر نـشد و بازهم حرفاتون بدون جا افتادن واو، تکرار میشه!!

مثلا انگار ما داریم طی یک بازی از راسل نقل قول می کنیم که شما میفرمایی من هم از راسل نقل میکنم چندتا!!! و هدف من از اون نقل قولها و البته توضیحات بسیارِ خودم، باز عمدا یا سهوا توسط شما نـادیده گرفته میشه! منابع معرفی میکنم و میگید من دگ کاری به اینا نـدارم؛

ولی باز پیش فرض هاتون رو تکرار میکنید ؛ همون حرفایی که بارها پاسخ داده شده حداقل بخشی ش. یا درستی ش زیرسوال رفته گاهی.

سند تاریخی ارائه نـمی کنید که توسط شیعیان اونجا کشتار شده و بجای بحث منطقی، طعنه می زنید! ؛ و با من از پرهیز از حذف تاریخ میگید ؛ اما کمترین توجه یا آگاهی نسبت به قیام های متعدد شیعیان و نوادگان معصومین(ع) در چند قرن اول با حمایت ایرانیان در مازندران که نماد مخالفت با اعراب بوده نـمی کنید.

به اینکه اگر عباسیان حمایت ایرانیان رو در قیام علیه امویان کسب کردن و موفق شدن، برا این بود که ابتدا شعار حمایت از حق اهل بیت(ع) سر دادن و بعدها سر مردم کلاه گذاشتن!

به آل بویه و .. نگاه نـمی کنید که خلیفه عباسی رو در بغداد به اسارت گرفتن و نقطه عطفی در تاریخ ایران و شیعه بودن.

اینو گفتم و باز هم میگم ؛ من کسی رو به تعصب متهم نـمی کنم اما نـدیدن تفاوت حقیقی که بین اعراب و اسلام هست ، مصداق بارز تعصب هستش و موجب قضاوت های نـادرست.

بحث رو منحرف میکنید به آزار زرتشتیان؛ انگار من دارم از حملات اعراب به ایران دفاع میکنم مثلا و شما مدافع ایرانی ها هستین درین حین!!! انگار من عاشق شخصیت خالد بن ولید و سرداران اموی جنایتکاری که ایرانیان رو کشتن هستم و شما .. !!!

..

بله خب. با این مدل رفتارها و بحث کردنها که کار سختی هم نـیست و بعد تازه از عدم پایان بحث ها شکایت کردن .. بحثی نـمیمونه دگ.


شما همچنان مشغول همون نقل قول 6 مورد ردیه هاتون باشید و فکر کنید که اونا قاطعانه رد کردن همه چیز رو!!

« :) » .. !!!


.
 

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,306
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

تمام این حرفها نـشون میده شما سهوا یا عمدا نـمیخواید به نظرات دیگران در قالب یک کل نگاه کنید و صرفا موردی برخورد می کنید برای همین بنظر خودتون جواب منطقی دستگیر نـشد و بازهم حرفاتون بدون جا افتادن واو، تکرار میشه!!

مثلا انگار ما داریم طی یک بازی از راسل نقل قول می کنیم که شما میفرمایی من هم از راسل نقل میکنم چندتا!!! و هدف من از اون نقل قولها و البته توضیحات بسیارِ خودم، باز عمدا یا سهوا توسط شما نـادیده گرفته میشه! منابع معرفی میکنم و میگید من دگ کاری به اینا نـدارم؛

:-\ نقل قول شما به طور مختصر تنبیه و ترس در تربیت بود ، که من در جواب گفتم ترسوندن الکی بدون در نظر گرفتن جوانب آماری کار درستی نیست!!! که طی 3 تا نقل بهتون گفتم! :) چون نوشتار شما از راسل نقل کرده بود من هم از راسل نقل کردم و اصلاً ربطی به نقل قول بازی نداشت!!! :)


سند تاریخی ارائه نـمی کنید که توسط شیعیان اونجا کشتار شده و بجای بحث منطقی، طعنه می زنید! ؛ و با من از پرهیز از حذف تاریخ میگید ؛ اما کمترین توجه یا آگاهی نسبت به قیام های متعدد شیعیان و نوادگان معصومین(ع) در چند قرن اول با حمایت ایرانیان در مازندران که نماد مخالفت با اعراب بوده نـمی کنید.

https://www.derafsh-kaviyani.com/parsi/ali6.pdf : کشتار ایرانیان توسط علی (ع)

پاره ای از این نوشتار 10 ص ای!!!

6mCqWH6V5kFixLbPzzrlY0Jea7Upg.jpg


این هم دو منبع برای کشتار ایرانیان توسط امامان معصوم حسن ع و حسین ع :

6mCrfMyeuZkBZyn8pY0LRpOsGHcFl.jpg


فکر کنم این جمله :

حاشیه دریای مازندران که مشهور هست به مقاومت برابر عربها و تا مدتها برابر تجاوز اونها ایستاد؛ اغلب مردمش بدست شیعیان و نوادگان و وابستگان اهل بیت(ع) کشته شدند :-"

ثابت شد!!!

اینو گفتم و باز هم میگم ؛ من کسی رو به تعصب متهم نـمی کنم اما نـدیدن تفاوت حقیقی که بین اعراب و اسلام هست ، مصداق بارز تعصب هستش و موجب قضاوت های نـادرست.

بحث رو منحرف میکنید به آزار زرتشتیان؛ انگار من دارم از حملات اعراب به ایران دفاع میکنم مثلا و شما مدافع ایرانی ها هستین درین حین!!! انگار من عاشق شخصیت خالد بن ولید و سرداران اموی جنایتکاری که ایرانیان رو کشتن هستم و شما .. !!!

اولاً باید بررسی کنیم که آیا واقعاً اسلام و عرب چیزی جدا از هم هستند یا خیر!! که اتفاقاً دوست داشتم راجع بهش بحث کنم ...

اما خیلی طولانی و بی ربط به بحث هست! :د

دوماً بحث اسلام زوری بود که آزار زرتشتی ها میتونه مهر تاییدی باشه برای دین زوری... :)
 

king.nader

آراس.نامه (Mr. Darcy)
ارسال‌ها
751
امتیاز
2,877
نام مرکز سمپاد
علامه حلی (1) / هاشمی نژاد (1)
شهر
تهران / مشهد
سال فارغ التحصیلی
1393
مدال المپیاد
المپ فیزیک بودم که نیمهِ راه، کفشامو آویختم نمیدونم چرا!
دانشگاه
فردوسی مشهد
رشته دانشگاه
« مهندسی صنایع و سیستم ها »
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

ازونجا که وقت گیره تک تک سندهاتونو بحث کنم؛ صرفا برای نـمونه! :)

..

1) درباره شورش استخر .. در فتوح البلدان، هیچ اشاره ای به کشتار توسط عبدالله بن عباس نـشده!

بلکه در اصل روایت آمده که عدبالله بن عامر (که از وابستگان و سرداران اموی بوده) چهل هزار نفر رو در شهر استخر کشت علاوه بر اشراف و اسواران بسیار.

فقط در ادامهِ این متن گفته شده، حسن بن عثمان زیادی (ابو حسان زیادی) اما معتقد بوده شورش استخر زمان علی(ع) بوده که ابن عباس آنجا رو گشود (و بازهم اون حرفی از کشتار نـزده اصلا برخلاف نقل قول شما در تصویر!!).

اما درباره این نقل حاشیه ای، طبق بررسی های من، این ابو حسان که خود از نوادگان خاندان جنایتکارِ آل زیاد بوده، از افراد غیرمعتبری نقل تاریخ کرده مانند شعيب بن صفوان که دربارش در کتابهای رجال شیعه و سنی اومده معتبر نـیست این آدم.

درباره ي شعيب بن صفوان، علامه ي ذهبي در «ميزان الاعمال»، از قول ابن عدي مي گويد:

آنچه از وي روايت شده اعتبار و ارزش نـدارد.

ابوحاتم رازي هم درباره اش گفته است: كسي به گفته ي او احتجاج نمي كند.


پس تا اینجا در مرحله اول، کلا سرکوب شورش استخر منتفی هست، و اگر هم اغماض کنیم، لااقل کشتار در کار نـبوده.


پ.ن: یادتون باشه تا دچار اشتباه نـشید، ما درباره اینکه علی(ع) لشگر برای مقابله با شورش و ناامنی در قلمرو اسلامی نـمیفرستاده بحث نـمی کنیم، بحث درباره کشتارِ مردم بیگناه و جنایت هست .. اینجا، نقطه تفاوت علی(ع) و سرداران خلفای پیشین و امویان هستش.

..

نقل های دگ شما هم که باز چیزی از کشتار و جنایت نـمیگه، مثلا میگه اهل خراسان از عهد خودشون سر باز زدن و علی(ع) ماموری به سوی اونا فرستاد. اینم نـمیدونم مشکلش کجاست؟! آیا نـباید با شورش برخورد کرد؟! بحث درباره نحوه برخورد هست .. بازم میگم تفاوت رو بدونین کجاست.

_ _

اما نقل آخر.

بنا بر نقل طبری و مروج الذهب ؛ حارث بن مره عبدی در سال 36 هجری و پیش از شروع جنگ جمل بدست خوارج کشته شد!! یعنی پیش از اون تاریخی که شما فرمودی!

اما در فتوح البلدان و منابع مشابهِ این نقل، در بخش فتوحات سند (و نـه خراسان!) روایت شده که بدلیل هجوم متعدد هندیان بر مرز مسلمانان، حارث از علی(ع) اجازه خواست تا به اونجا بره و این تجاوز به مرزها رو متوقف کنه.

باز هم نـمیدونم در این چه ایراد و جنایت و کشتاری هست؟! (درباره بحث هزار برده گرفتن، مربوط به اینجا نـیست و برمیگرده به بحث دگ)

_ _ _

فکر کنم این جمله :

حاشیه دریای مازندران که مشهور هست به مقاومت برابر عربها و تا مدتها برابر تجاوز اونها ایستاد؛ اغلب مردمش بدست شیعیان و نوادگان و وابستگان اهل بیت(ع) کشته شدند :-"

ثابت شد!!!

خیر دوست عزیز! :)

پ.ن: البته ما هر چه در نوشته هایشان گشتیم ، نقلی درباره کشتار نـدیدیم! .. فقط ادعا شده در یک لشگر کشی به طبرستان حضور داشتند.
..

2 گروه این روایت رو دارن ؛

1) امثال نقل های فتوح البلدان که اصلا نامی از سند و راویِ این قول نـیاورده ؛ بلکه صرفا نوشته « گفته شده ست حسن و حسین نیز ... ! »

2) امثال نقل تاریخ طبری ؛ که باز هم به دو نفر راویِ غیرمعتبر بر میخوریم که یکی شون رو توضیح دادم پیشتر!


سند این فراز (شرکت و فرماندهی حسنین (ع) در حلمه به ایران) در تاریخ طبری،

یکی «سیف بن عمر» است که در زمان حیاتش نیز به زندیق مشهور بود و خود طبری در فرازهایی او را بی‌اعتبار خوانده است ؛

و سند دیگرش از «علی بن مجاهد» است که علما، محدثان، مورخان و مشاهیر اهل سنّت نیز خودشان وی را جاعل و دروغ‌گو معرفی کرده‌اند و نوشته‌اند که به تألیف تاریخ جنگ‌ها پرداخت و از خودش هر چه خواست دروغ نوشت! (تاریخ بغداد، الخطیب بغدادی)

..

بنابر نقل ابن اثير، ابن خلدون، سيد هاشم معروف الحسني و همچنين باقر شريف قرشي: «حسن و حسين(ع) بعد از پيامبر در هيچ فتحی شرکت نـداشتند».

..

یک بار منافقان به محمد بن حنفیه (فرزند علی(ع) گفتند: چرا امیرالمؤمنین علی تو را در جنگ جلو می اندازد و حسن و حسین را نه؟!

جواب داد: چون آن دو، چشمان اویند و من دست راست او و او با دست راستش از چشمانش دفاع می کند.

..

در زمان عمر، پیشنهاد فرماندهی عملیات علیه ایران به علی(ع) داده شد ولی ایشان نـپذیرفت. و باید توجه داشت، در زمان دو خلیفه نخست، ایشان در حد مشورت همکاری میکردند اما در زمان عثمان که امویان را حاکم بر مردم کرد و اسراف در بیت المال، ایشان هرچه بیشتر کناره گرفتند.

پس چطور میتوان قبول کرد به فرزندانشان اجازه همراهی با لشگرِ ارسالی عثمان را بدهند ؟؟!!


فکر میکنم در همین حد کافی باشه که قبول کنیم امام حسن و حسین(ع) در جنگ های علیه ایران برای نبرد در ایران حاضر نـبوده اند هرگز.


نـمیدونم این اصرار شما بر اینکه به نقل های بی پایه استناد کنید،

اما حرفهای مستند من که با یک جستجوی ساده یافت میشن مثل پناه بردن فرزندان علی(ع) پس از کربلا به مازندرانِ ایران و تبدیل شدن اونجا به پایگاه شیعه و مقابله با عربیتِ جاهلیِ خلاف اسلام که حاکم شده بود؛ امثال داعی کبیر و ناصرکبیر، آل بویه، حمایت ایرانیان از عباسیان بخاطر اهل بیت(ع) و .. رو نـادیده می گیرید به سادگی!!
_ _

پ.ن : خوشبختانه! چون این نقلهایی ک در تصویر آوردید، از مواردی هست که سایت های معلوم الحال!! کپی میکنن از هم، پیشتر در بحث جایی دگ با افرادی دگ، رد کرده بودم بی اساسی بسیاری ازین نقل ها رو!!

البته یادمه دوستان! اونجا تعجب کردن چون فکر نـمیکردن من فتوح البلدان جلوم باز باشه حین بحث .. :-"

..

پ.ن 2 : شما فقط کافیه تفاوت نقل هایی که از سرداران علی(ع) با سرداران خلفای نخستین + امویان هست رو مقایسه گذری کنید، همه چیز گویاست!!

در همین فتوح البلدان، مدام از عبدالله بن عامر سردار اموی و جنایاتش پیش از و پس از خلافت علی(ع) گفته شده. کشتارهای هزاران نفری، کوبیدن شهر با منجنیق و غیره! که این فرد در زمان خلافت علی(ع) در جنگ جمل علیه ایشون شمشیر زد و پس از شکست به نزد معاویه پناه برد!

اما مثلا در اعزام نیروِ علی(ع) به سیستان و کرمان، نقل اینطور هست که شورشیانی عهد شکستند و به راهزنی از مردم عادی مشغول شدند. علی(ع) ، نیرو برای سرکوب این راهزنان فرستاد.

یا در جای دگ؛ برخورد ایشون با والیِ اختلاس کننده ری که برکنارش کرد و او به معاویه پناه برد!!


تفاوت خیلی آشکار هست. بهتره لجاجت نـورزیم.

.
 

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,306
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

خوب من جای بحث جنگ های ایران و عرب رو توی این تاپیک نمیدونم اما خیلی خوشحالم که من رو به شک انداختید و من باید راجع به این مورد بیشتر تحقیق کنم

اما هنوز هیچ چیزی تغییر نکرده!! خیلی از ادیان رو افرادی که بهش گرایش داشتن به اجبار نپذیرفتن!!

و نمیشه گفت که به زور شمشیر بوده ، مثلاً بوداییت که اگه از لحاظ آماری بخواید بررسی کنید از اسلام شیعه بسیار تعداد افرادی که پذیرفتنش بیشتره!!!

این حقانیت چیزی رو اثبات نمیکنه!!!

من ازتون میخوام دلیل بیارید برای اعدام و احکام خشونت آمیز


همین :)
 

عطا فرهنگ

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
138
امتیاز
707
نام مرکز سمپاد
شهید بابایی ، شهید بهشتی ، شهید دستغیب
شهر
تهران
مدال المپیاد
فیزیک بوتیم!
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

سلام دوستان ؛
ممنون از RadiKal که به روشنی ادله و مواضع خودش رو گفت ؛ بقیه دوستان هم به همین روش بحث کنن...ممنون!
1.اما در مورد صحبت های دوستان ، اول این که نخواهید که با برانگیختن حس ناسیونالیستی حرفتون رو به کرسی بنشونید و مخاطب را به موضعتون جذب کنید.
2. در مورد اسنادی که اوردید من فقط مورد شرکت امام حسن و حسین (ع) رو اشاره می کنم . بنابر نقل ابن اثير، ابن خلدون، سيد هاشم معروف الحسني و همچنين باقر شريف قرشي ، این دو امام بعد از فتح مکه در هیچ فتحی شرکت نداشتند . ( منبع : حقایق پنهان ، احمد زمانی ،ص 117 )
پس فکر می کنم بشه فتوح البلدان رو با این سند خیلی مستند ندونست . طبری هم که به نقل های غیرمستندش معروفه .(خواستید مثال می زنم.) . بقیه موارد رو دوستمون گفت.
3. در مورد بحث شمشیر هم اولا توضیح بدم که شرایط ایران یزدگرد با ایران هخامنشی خیلی فرق داره،خواهشا با هم قاطی نشن . روحانیون زردشتی شمشیرشون از اعراب کندتر نبوده . مانوی ها و مزدک رو فراموش کردید؟
4. در مورد شمشیر هم ، اسلام کسی رو زوری مسلمان نمی کنه و مسلمان زوری هم نمی خواد . « لا اکراه فی الدین ...». درباره ارتداد هم خواستید کامل بحث می کنم . اگر کسی مسلمان بود و با دلیل قابل قبول و بدون توهین از دین خارج بشه ، کسی باهاش کار نداره. هم چنین حکم ارتداد بیشتر یه حکم حکومتی تا حکم الهی .
5. این که میگید بودایی ها بدون زور بودایی شدن ، خوب چون بودا در همان جایی که زاییده شده رشد پیدا کرده و کم کم گسترش پیدا کرده.
در ضمن بودایی ها هیچ گاه حکومت کاملا مستقل و قدرتمندی نداشتن و قدرتی نداشتن که بجنگن و خونریزی کنن.
در مورد احکام هم خواهشا کمی واضح تر (مثل بحث بالا) صحبت کنید تا بحث هدفمند بشه .
 

Radikal

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,576
امتیاز
31,306
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
داغ دیده ام بعله!
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
سیاستگذاری علم و فناوری
اینستاگرام
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

چرا شما به خودتون زحمت نمیدید قبل از نظر دادن حداقل موضوع رو بررسی کنید و ببینید که پستی که میخواید بدید اسپم نیست؟ :د

بحث این جا راجع به اعدام ـه دوستان و تاپیک هم در گفت و شنود اجتماعی هست نه اعتقادی!!!

میخواید راجع به جنگ های اسلام بحرفید بفرمایید این تاپیک

میخواید راجع به حس ایرانی - اسلامی بحرفید بفرمایید این تاپیک

میخواید از دین زرتشتی انتقادی کنید بفرمایید این تاپیک

میخواید راجع به ارتداد حرف بزنید بفرمایید این تاپیک

میخواید راجع به احکام اسلام بحرفید بفرمایید اعتقادی!!!!



این جا داریم بررسی میکنیم که آیا درسته که ما اعدام کنیم یا نه؟

من موضعم مشخصه میگم اعدام کار غلطیه!!! و 6 دلیل رایج برای اعدام رو رد کردم!!!

آخرین نقل قول پاسخ #98 ص قبل رو مطالعه بفرمایید!!!

اگر دلیل دیگه ای دارید لدفاً بگید اگه ندارید لدفاً اسپم ندید!!!

به من ربطی نداره که کتاب مقدس اسلام چی میگه! این جا داریم از لحاظ جامعه بحث میکنیم و بهتره که دلیل با سند بیارید نه این که چون کتاب مقدس میگه!!!
 

عطا فرهنگ

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
138
امتیاز
707
نام مرکز سمپاد
شهید بابایی ، شهید بهشتی ، شهید دستغیب
شهر
تهران
مدال المپیاد
فیزیک بوتیم!
پاسخ : حکم اعدام؟قطع دست؟

نمی دونم معیار شما برای اسپم چیه ولی بنده جواب شما رو دادم ...
بگذریم.
اما در مورد اعدام ؛ شما که به نظر دغدغه حقوقی دارید ، هنوز مشخص نکردید منظورتون قصاصه یا اعدام.
اگر منظور حکمی است که پس از احراز شدن ( توجه شود احراز ، یعنی هیچ شکی در حکم نیست پس قابل برگشت بودن به دلیل اشتباه معنی پیدا نمی کنه!) قتل توسط فرد صادر میشه خودش 3 حالته که به انتخاب خانواده مقتوله و اعدام یکی از گزینه هاست.
اما اگر منظور اعدام حکم برای مواردی مثل محاربه و... است ، باید مورد به مورد بررسی بشه .
در مورد دلایلی هم که گفتید ، بحث می کنم.
 
بالا