اگه شغلت آزاد بود، دوست داشتی چیکاره میشدی؟؟

[Melishanka]

یه سینگر معروف که همش تور کنسرت داشتم
یه تیچر زبان انگلیسی و ترکی
یه گیتاریست
یه شیمیدان
یه جایی داشتم که چند تا از آدمای قشرهای مختلف رو دور هم جمع میکردم و مردم میومدن مشکلاتشون رو میگفتن و ماهم حلشون میکردیم
یه جهانگرد
یه شاعر
و یه مترجم
شاید به بازیگری هم فکرمی کردم

 

[hos-killer]

من دوست دوست دارم کتاب فروشی داشته باشم اصلا عاشق اینم که توی کتابخونه ای باشم و کتاب بخونم نه از این کتاب خونه های کوچیک از اینایی که مثلا صد هزار جلد به بالا کتاب دارن

 

[علی.]

من یه کافه برد گیم می زدم.
چون کافه برد گیم دوست دارم.

 

[victor:/]

یه کافه میزدم:)

که بتونم توش علاوه بر قهوه و بامدیریت جعفری بتونم توش پیتزا هم بفروشم^__^

 

[Dean]

بنگاه املاکی
مث برنامهه تو منوتو. مثلا تو محدوده ی بورلی هیلز خونه بفروشم. ماشینمم مرسدس بنز اخرین سیستم!
ولی من به ارزوهایم قول رییییدن داده ام!
_____ نظرات منفی شما به left ماست!

 

[SaIeh]

بازی ساز و برنامه نویس؛ توش دستت بازه و هرجوری بخوای میتونی درستش کنی. همش ایده های جدید توش میاری، هروقت خواستی بازی رو میسازی، با کسایی بازیتو پلی دادن حرف میزنی، کلی الگریتم و منطق و ریاضی =) و اینکه میتونی کلی پول از یه ایده خوب در بیاری. ولی خوب الان به نظرم یه جورایی کار بی ارزشیه(میدونم زندگی هدفی نداره ولی خوب علم و معنا رو ترجیح میدم)
تا همین چند وقت پیشم تو مودش بودم اما بخاطر هدفم که فقط با علم میشه بهش رسید سرشو بردیم!

 

[phoenix_]

شغلی که شرایط ثابتی نداشته باشه و لازم بشه بخاطرش سفر های مختلف بری....عکاسی از طبیعت جذاب بنظر میاد.

 

[moonshine]

خواننده (:

 

[Ss_Zahra]

کافی نت چی
یا ویدیو کلوپی

 

[f.h.f]

هیات علمی یکی از دانشگاه های آیوی لیگ ترجیحا دانشگاه کلمبیا بخاطر نیویورک(ولی فکر کنم آزاد محسوب نشه).

 

[....!...]

سرآشپز

 

[Fatimoon]

کافی شاپ و کتاب فروشی میزدم
و نمیدونم این یکی جز شغل ازده یانه *که فک کنم نیست* ولی میخوام شرکت یا کارخونه داشته باشم که خودم با هزینه و هنر یا علم خودم درست کرده باشمش ینی کار افرین

 

[ABOLFAZL_R]

دزد و قاتل میشدم.
هر روز جلوی چن نفرو میگرفتم و میکشتمون و هرچی ام داشتن ب غارت میبردم

 

[fati.h]

یا کافی شاپ می زدم ...
یا کتاب فروش می شدم...
یا عکاس ...

 

[Déjà vu]

نمایشگاه ماشین
شرکت طراحی دکوراسیون
پارچه فروشی
فرش فروشی
اموزشگاه علمی شخصی

 

[As@@@@l]

کتابفروشی ..حتی میخوام بعد کنکورم برم تو یه کتابفروشی با حقوق هرچند کم کار کنم ، فقط اجازه بدن هر کتابی که میخوام بردارم بخونم

شغل بعدی رستورانه ... آخر شب هر چی غذا اضافه موند میذارم جلوم میخورم .. انواع و اقسام غذاها

 

[!..Saman]

نمی دونم ولی احتمالا داشتم یه کتابفروشی بزرگ (از اونا که کسی دستش به طبقه اخر قفسه ها نمیرسه )میتونست خیلی رضایت بخش باشه ...
و اینکه معمولا تدریس رو هم دوست دارم (البته شخص و درس و ... هم مهمه!) البته فکر نمیکنم بشه کاملا ازاد حسابش کرد( مثلا معلم خصوصی ازاد حساب میشه دیگه...)

 

[Krypton]

از این کافه‌سیارا هستا... یه ون نقلی (((:
یا جهان گرد می‌شدم و سفرنامه می‌نوشتم.

 

[....!...]

یه شرکت برنامه نویسی خیلی خفن و بزرگ که در تمام حوزه های نرم افزاری فعالیت کنه یه بخش هم برای گیم سازی داشته باشه(آرزو بر جوانان عیب نیست)(پ.ن.:البته بیشتر هدفمه تا آرزو)..(خداییش کاراکتر رستم شاهنامه پتانسیل یه بازی جهان باز خفن رو داره...کلی پتانسیل(مثل شخصیت و اینا) برای گیم سازی داریم که دارن تلف میشن)

 

[خواهر کوچیکه شیرین]

قاچاقچی مواد مخدر
و با پولشویی یک شرکت بزرگ بین المللی در حوزه تولید و تهیه مواد شیمیایی میزدم:)