پاسخ : خاطرات روز اول
امروز که به سلامتی و خوشی(برای بعضی به نحسی)گذشت چه اتفاقی برات افتاد؟
(دوباره حالم بد شد^-^ )
خب میگفتم...
امروز زنگ اول که ولش کن
زنگ دوم که ولش نکن(الان میگم چی شد)
زنگ سومم ولش کن
خب قرار بود زنگ دوم رو بگم
B-)
زنگ دوم خوش و خرم اومدیم توی کلاس
کلی خوشبخت بودیم که یهو یک نفر با قد رعنا
با کفش های تلق تلقی
اومد توی کلاس
یهو کلاس ساکت شد
همه چشم ها منتظر بود :-\ (به این صورت)
دل همه قیژی ویژی میرفت که بشینن سر اون قد رعناییه (دبیر عربی) رو بخورن و یک زنگ رو به خوشی و خرمی به پایان برسونن
که یهو اون قد رعنایه مهربون گفت :
بچه ها سلاااااااام
خوبین؟
سال نوی تحصیلی....(چند تا از همین جمله کلیشه ای ها گفت و بعد:)خب حالا کتاب آوردین یا درسای سال قبل رو دوره کنیم؟ B-)
قیافه بچه ها در اون لحظه:
:-\ :-& (
این چهار تا شکلک که قیافه بکس خودمون بود
بقیه هم ایضا
خلاصه که شروع کرد به دوره کردن و تا آخر زنگ هم ولمون نکرد
زنگ که خورد همه دوباره خوشبخت شدن
ماله ماکه در کل روز خیلی فوق العاده ای نبود
همه خاطره دارند، شما چطور؟
بنویسید ببینیم چیکار کردین امروز