احساس میکنم سعید طوسی خوبی میشهاینکه تو این سن بدون توجه به سن و سایر موضوعات تا این حد از «خوشایند شخصی»اش مطمئنه خیلی عجیب و تا حدی ترسناکه.
احساس میکنم سعید طوسی خوبی میشهاینکه تو این سن بدون توجه به سن و سایر موضوعات تا این حد از «خوشایند شخصی»اش مطمئنه خیلی عجیب و تا حدی ترسناکه.
عقل کافی با چه چیزی اندازهگیری میشه؟من قرار نیست از دارکلایت دفاع بکنم
این حرف شما یک مثال هست - ولی نه یک مثال نقض
شما فرد 9 ساله رو مثال زدید
فرض کنید یک فرد 16 سال هست، که اون هم طبق قوانین بین الملل احتمالا کودک به حساب میاد؛ در این مورد چی؟ اون که شاید به میزان عقل کافی رسیده باشه!
از نظر من، اینکه بتونه این موضوع رو تجزیه و تحلیل بکنه موضوع رو، اون هم از جهات مختلفعقل کافی با چه چیزی اندازهگیری میشه؟
در حالیکه قشر پریفرونتال مخ تا ۲۵ سالگی در حال تکوینه.
آدم اگه فرد باشعوری باشه چیزی خودش دوست نداره رو برای دیگران هم نمیخواد. این شما فرد باشعوری نیستی دیگه به ما مرتبط نیستچرا دوست ندارید برای دیگران پیش بیاد؟
علامه حلی درس میخونی پس پسری، احتمالا ببخشید اینو میگم ولی پ. د. وفیلی چیزی هستی؟؟؟ یعنی داری میگی برات خوشاینده که یه دختر بچه ی ۱۰ ساله ازدواج کنه؟؟ یا بهتره بگم با به دختر بچه ازدواج کنی؟؟خب مجاز بودن این قضیه برای من خوشاینده.
بازم میگم، من هیچ ادّعایی دربارهی سود یا ضرر داشتن این نوع از ازدواج برای طرفین ندارم. فعلاً، سود یا ضرر داشتن این نوع از ازدواج جزو ملاکهای من برای اظهار نظر دراینباره نیست.خب تو وقتی به ضرر داشتن میگی ادعا یعنی خودت باور نداری ضرر داره دیگه
من میگم چجوری به این نتیجه رسیدی ضرر نداره
منظور من خوشایند بودن موضوع دربارهی خودم نیست. موضعی که من دربارهی این نوع از ازدواج دارم مربوط به زمانیه که خودم در جایگاه مزدوج نباشم، اگه بخوایم دربارهی ازدواج اینطوریای صحبت کنیم که خودم یکی از طرفین باشم، موضعی ندارم.داداش اگه مسئله خوشایند شخصیه بیا بریم برات زن بگیریم
چرا یه سایت رو بهم میریزی
در حال حاضر، خیر.خوشایند شخصی تو اصلا براش مهم نیست که این مسئله ضرر داره یا نه؟
مدّتیه که من با دیدن خشم آدمها، بخصوص وقتی من عامل خشمشون باشم لذّت میبرم. این نوع از ازدواج یکی از چیزاییه که خون آدما رو به جوش میاره، نمونهش رو توی همین تاپیک میشه دید. به واسطهی همین موضوع، میتونم بگم که وقوع این نوع از ازدواج برام خوشاینده چون منجر به برافروخته شدن خشم مردم میشه. اگه این اتّفاق نمیفتاد موضع من متفاوت بود.یعنی میگی اهمیتی نمیدی که ضرر داره یا نه و نمیدونی این موضوع رو و با این وجود برات خوشاینده؟
لازم میدونم بگم موضع فعلی من اینه. در آینده تحت تأثیر عواملی این موضع میتونه عوض شه.اینکه تو این سن بدون توجه به سن و سایر موضوعات تا این حد از «خوشایند شخصی»اش مطمئنه خیلی عجیب و تا حدی ترسناکه.
پس تعریف شما از شعور اینه: "عدم تأثیرگذاری (مربوط به خود/دیگران بودن) چیزی در موضع شخص نسبت به آن چیز"آدم اگه فرد باشعوری باشه چیزی که خودش دوست نداره رو برای دیگران هم نمیخواد.
با تعریف مذکور از شعور، من آدم بیشعوریم. حق با شماست.این شما فرد باشعوری نیستی دیگه به ما مرتبط نیست
تعریفتون از پدوفیل بودن چیه؟پدوفیلی چیزی هستی؟
ارجاعتون میدم به بند پنجم نوشتههام توی همین پست، اونجایی که گفتم: مدّتیه که من با دیدن خشم آدمها، بخصوص وقتی من ...یعنی داری میگی برات خوشاینده که یه دختر بچه ی ۱۰ ساله ازدواج کنه؟؟ یا بهتره بگم با به دختر بچه ازدواج کنی؟؟
تعریفتون از "عقل" چیه؟ و مهمتر از اون، چرا دارید "عقل" رو وارد بحث میکنید؟مگه عقل اون بچه چقدره که بتونه تنها بدون پدر و مادرش با یه مرد دیگه که احتمالا بیشتر از دو برابر اون سن داره ازدواج کنه؟
از طرفی از خشم شما در رابطه با این موضوع کمی لذّت میبرم و از طرفی با تصویرسازی صحنه توی ذهنم اندکی محزون میشم. و خب چون فعلاً کمّیتی از خوشایندی ندارم نمیتونم برآیندش رو محاسبه کنم و ببینم در کل ازش لذّت میبرم یا میرنجم.این دختر بچه ۸ ساله به خاطر اینکه ... نظرت درباره این چیه؟ ازش لذت میبری؟؟
پس میشه لطفا ملاکهاتون رو بگید تا بتونیم یک بحث سودمند داشته باشیم؟فعلاً، سود یا ضرر داشتن این نوع از ازدواج جزو ملاکهای من برای اظهار نظر دراینباره نیست.
خوشایند شخصیپس میشه لطفا ملاکهاتون رو بگید تا بتونیم یک بحث سودمند داشته باشیم؟
من از همون اوّل گفتم. اینکه اگه انجام شه (نه لزوماً اینکه من جزو طرفین باشم، اگه در مورد هرکسی انجام شه) باعث خوشایندی من میشه یا ناخوشایندیم، به عبارت سادهتر باعث لذّت من میشه یا رنجم، در حال حاضر به دلیلی که توی آخرین پیامم هم بهش اشاره کردم باعث خوشایندی من مشیه پس باهاش موافقم.پس میشه لطفا ملاکهاتون رو بگید تا بتونیم یک بحث سودمند داشته باشیم؟
من از همون اوّل گفتم. اینکه اگه انجام شه (نه لزوماً اینکه من جزو طرفین باشم، اگه در مورد هرکسی انجام شه) باعث خوشایندی من میشه یا ناخوشایندیم، به عبارت سادهتر باعث لذّت من میشه یا رنجم، در حال حاضر به دلیلی که توی آخرین پیامم هم بهش اشاره کردم باعث خوشایندی من مشیه پس باهاش موافقم.
آفرین، اوّلیننفری بودید که منظور دقیقم رو گرفت و به تناسبش واکنش نشون داد.من پیامتون رو مجدد خوندم، گویا میگید به زبان امروزی: اگه من حال کنم با این موضوع موافقم باهاش و اگه نه مخالفم. خشمگین شدنهای مردم از فاکتورهایی هست که من باهاش حال میکنم.
اگه درست فهمیدم،
خب اینجوری پس صحبت کردن بی معناست.
چون خوشایند شخصی هرکس متفاوته، و نمیشه در این باره صحبت منطقی کرد.
آفرین، اوّلیننفری بودید که منظور دقیقم رو گرفت و به تناسبش واکنش نشون داد.
بحث کردن خیلی فراتر از اینه که هی بگی "فلان چیزو برام تعریف کن". اینکه از اینکه بقیه رو به خشم بیاری و با حرفهای نامربوط اذیتشون کنی لذت میبری، نشان از دیگرآزاری داره که تو همون اسلامی که بهش اعتقاد داری جزو رذائل اخلاقیه. اگه ادعای دین و اسلام داری باید بهش آگاه باشی و رعایتش کنی. دین فقط امر به معروف و نهی از منکر و غیره نیست.برای همینه که من همون اوّل درخواست مناظره کردم نه بحث آزاد، توی مناظره طرف مقابل من مشخّصه ولی الان مخالفین عین قارچ از اقصینقاط تاپیک سردرمیارن تا ابراز مخالفت کنن. برحال کاریه که شده، مهم نیست.
اوّل از همه، از یه سری از حرفام سوءبرداشت شده، پس لازم میدونم این سوءبرداشتها رو اصلاح کنم:
بازم میگم، من هیچ ادّعایی دربارهی سود یا ضرر داشتن این نوع از ازدواج برای طرفین ندارم. فعلاً، سود یا ضرر داشتن این نوع از ازدواج جزو ملاکهای من برای اظهار نظر دراینباره نیست.
منظور من خوشایند بودن موضوع دربارهی خودم نیست. موضعی که من دربارهی این نوع از ازدواج دارم مربوط به زمانیه که خودم در جایگاه مزدوج نباشم، اگه بخوایم دربارهی ازدواج اینطوریای صحبت کنیم که خودم یکی از طرفین باشم، موضعی ندارم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حالا بریم سر جواب دادن به نظرات مخالفین.
در حال حاضر، خیر.
مدّتیه که من با دیدن خشم آدمها، بخصوص وقتی من عامل خشمشون باشم لذّت میبرم. این نوع از ازدواج یکی از چیزاییه که خون آدما رو به جوش میاره، نمونهش رو توی همین تاپیک میشه دید. به واسطهی همین موضوع، میتونم بگم که وقوع این نوع از ازدواج برام خوشاینده چون منجر به برافروخته شدن خشم مردم میشه. اگه این اتّفاق نمیفتاد موضع من متفاوت بود.
لازم میدونم بگم موضع فعلی من اینه. در آینده تحت تأثیر عواملی این موضع میتونه عوض شه.
پس تعریف شما از شعور اینه: "عدم تأثیرگذاری (مربوط به خود/دیگران بودن) چیزی در موضع شخص نسبت به آن چیز"
اوکیه، توی بحث جاری شعور رو به این تعریف به کار میبریم.
با تعریف مذکور از شعور، من آدم بیشعوریم. حق با شماست.
تعریفتون از پدوفیل بودن چیه؟
ارجاعتون میدم به بند پنجم نوشتههام توی همین پست، اونجایی که گفتم: مدّتیه که من با دیدن خشم آدمها، بخصوص وقتی من ...
تعریفتون از "عقل" چیه؟ و مهمتر از اون، چرا دارید "عقل" رو وارد بحث میکنید؟
از طرفی از خشم شما در رابطه با این موضوع کمی لذّت میبرم و از طرفی با تصویرسازی صحنه توی ذهنم اندکی محزون میشم. و خب چون فعلاً کمّیتی از خوشایندی ندارم نمیتونم برآیندش رو محاسبه کنم و ببینم در کل ازش لذّت میبرم یا میرنجم.
@DarkLightI اگه منظورت اینه که، بحث نباید اینطوری پیش برهمن پیامتون رو مجدد خوندم، گویا میگید به زبان امروزی: اگه من حال کنم با این موضوع موافقم باهاش و اگه نه مخالفم. خشمگین شدنهای مردم از فاکتورهایی هست که من باهاش حال میکنم.
اگه درست فهمیدم،
خب اینجوری پس صحبت کردن بی معناست.
چون خوشایند شخصی هرکس متفاوته، و نمیشه در این باره صحبت منطقی کرد.
فعلاً دلیلی برای این تغییر ندارم ولی اگه روزی به هر دلیلی بخوام این تغییر رو بدم چشم.اگه تمایل دارید خوشایند شخصیتونو زیر سوال ببرید، پیشنهاد میکنم از افراد مسن فامیل که این تجربه رو داشتن سوال کنید یا مصاحبههای موجود، یا مقاله ها رو بخونید. در اون صورت شاید احساس کردن درد و رنج اونها نظرتونو عوض کنه.
در حقیقت بحث، توی نقطهای که من واردش شدم سر قانونگذاری و موضع اشخاص در این مورد بود، و خب اظهارات من هم در همین زمینه بود.@DarkLightI اگه منظورت اینه که، بحث نباید اینطوری پیش بره
چون دیگه اسمش بحث نمیشه اسمش میشه دعوا اونم سر علایق
ما داریم بر اساس منطق پیش میریم دیگه
فکر کنم اینجا داره مثل مناظره های انتخاباتی میشه چون من دارم میشم پوششی دارکلایت؛ البته که اینطوری نیستبحث کردن خیلی فراتر از اینه که هی بگی "فلان چیزو برام تعریف کن". اینکه از اینکه بقیه رو به خشم بیاری و با حرفهای نامربوط اذیتشون کنی لذت میبری، نشان از دیگرآزاری داره که تو همون اسلامی که بهش اعتقاد داری جزو رذائل اخلاقیه. اگه ادعای دین و اسلام داری باید بهش آگاه باشی و رعایتش کنی. دین فقط امر به معروف و نهی از منکر و غیره نیست.
دومین موضوع هم اینکه از سطحی بودن دیدگاه و تفکرت همین بس که فکر میکنی هر نظری که مردم رو به خشم بیاره لذتبخشه و خوشاینده پس باهاش موافقی. بدون هیچگونه فکر و اطلاعاتی. پس اصلاً بحث کردن بیهودهست.
اینکه لذتبخش باشه بله طبیعیه اما اینکه به عنوان دلیل برای موافقت با همچین مسئلهای، تحت عنوان "بحث منطقی" بیان بشه، قابل قبول نیست.فکر کنم اینجا داره مثل مناظره های انتخاباتی میشه چون من دارم میشم پوششی دارکلایت؛ البته که اینطوری نیست
فقط در مورد یک بخش اینو بگم
اونجا که در مورد سطحی بودن این موضوع که "هرچیزی که مردم رو به خشم بیاره لذتبخشه" صحبت کردید
خب این تقریبا میشه تعریف تابو؛ و تابوها هم عده کثیری از مردم براشون لذت بخشه
-------------------------------------------------------------
بذارین اصلا تابو رو بذارم کنار و برم سر این موضوع که "چیزهایی که مردم رو به خشم میارن" چیزهایی باشن که باعث بشه عمل کردن بهشون، شما رو از جامعه طرد بکنه
یک مثال: مگه دهه 60 و 70 خوندن کتاب های صادق هدایت یک نوع از همین مثال نبود؟ چرا جدیدا مردم طرف خوندن کتاب های افرادی مثل مارکی دوساد میرن -که شما اگه عقایدشون رو بشنوین حالتون بهم میخوره- ؟
اینها همه بخاطر اینه که این چیزها توسط جامعه طرد و سانسور شده هست
نکته: مثال هایی که زدم میدونم ربطی به موضوع بحث نداشت؛ فقط خواستم یک مثال در شرایط یکسان باشه