اول از همه نظر خودم رو میگم و بعد جواب پسر کوچولوی سایت رو میدم
از نظر عقلی هرکسی که با خودبزرگ بینی و خودبرتر بینی زندگی نکرده باشه ، این فاکتور رضایت طرفین یک چیز تعیین کننده هست
و این رضایت میتونه تو پنج سالگی هم باشه ولی ابتدا جامعه باید مطمئن باشه که هر شخصی که میخواد خانواده تشکیل بده و فرزنداوری «به عنوان مهمترین رکن ازدواج» کنه باید بتونه از پس خودش بر بیاد
این "از پس خود بر امدن " نیازمند بلوغ عقلیه که طرف بدونه نیازهاش چیان و اینکه پیش زمینه هاش برای براورده کردنشون رو داره یا نه
که این باعث میشه یک حداقل سن نیاز باشه برای این کار مثلا هزار سال پیش زندگی به این پیچیدگی نبوده و ساده تر میشد مسائل رو بررسی کرد با سن و عقل کوچک تر هم شدنی بود
الان بخاطر پیچیدگی دنیا نیازه که سن ازدواج بیشتر شده باشه "به نظر من ۲۳-۲۴ سالگی سن مناسبیه برای فکرکردن به ازدواج"
اما تمام اینها جدای از موضوع ازدواج با اختلاف سنی عه . من نه تنها کودک همسری بلکه ازدواج یک ادم ۲۵ ساله با یک ادم ۴۰ ساله رو هم اشتباه میدونمچونکه بخوایم بی تعارف نگاه کنیم این دو نفر از دو دنیای متفاوت هستن و کلا مسائلشون باهم فرق میکنه و خیلی سخت میتونن همدیگه رو درک کنن ولی وقتی میام به موضوع کودک همسری این داستان شدیدتر میشه چونکه علاوه بر اختلاف دیدگاه ها ، یک یا هردو طرف داستان اصلا توان تشخیص نیازهای خودشون و پارتنرشون رو ندارن و در نبود پدر و مادر «چونکه خب ازدواج کردن» دیگه کسی نیست که بتونن بهشون تکیه کنن و نیازهاشون رو بگن
این براورده نشدن نیاز ها اثارش کاملا مشخصن
بدترین حالت هم ازدواج با اجبار خانواده برای بده بستون های خودشونه که مرده اصلا علاقه ای به اون دختر نداره و حتی حمایت عاطفی هم ازش نمیکنه
اینکه چرا کشورهای اکثرا سنتی و دینی و بطور دقیق جمهوری اسلامی اینجوری هستن برمیگرده به رویای احیای امپاتوری شیعی که هدف حکومت رسیدن به جمعیت ۳۰۰ میلیونی برای این داستان هست که برای همین هم تو ۳ سال گذشته ۶ میلیون افغانی وارد کشور شدن
از طرف دیگه هم وقتی که شما «زن» رو از جنبه های مختلف محدود کنی ( پوشش ، انتخاب نوع زندگی ، موسیقی ، ...) بطور خودکار نصف جامعه رو محدود مردی و بچه های این نصف هم منطقا رستم و سهراب پرورش داده نخواهند شد
اما برسیم به نقد :
حرفتون تا حدّ زیادی مبهمه؛ در وهلهی اوّل تعریف دقیق "کودکهمسری" از منظر شما چیه؟
هروقت این رو بدونم میتونم بگم کجاش رو قبول دارم و کجاش رو نه.
استاد بازی کردن با جملات و کلمات
میشه دقیقا بگی چندتا معنی برای کودک همسری وجود داره و دقیقا از نظر عمق راهبردی چه جنبه هایی داره که تو نمیتونی بطور کلی دربارش اظهار نظر کنی ؟
مجبوری همیشه بپیچونی حرفو؟
هنوزم مبهمه، باید از ازدواج هم تعریف دقیقی بشه، ولی خب برای تدقیق مقولات راه درازی در پیش داریم؛
پس سعی میکنم یه جوری حرفم رو بزنم که منظور حدودیم رو برسونه،
من، فعلاً با ازدواج مردم در هر زمانی با سنّی موافقم، چون دیدن حرص و جوشی که مخالفان این قضیه سرش میخورن برام لذّتبخشه.
بماند که تو الان دلت میخواد بقیه بهت اسیب بزنن تا به لذت برسی و این راه رو با ازار رسوندن به بقیه بدست میاری
که در واقع یک مریض سادومازوخیسمی هستی و نیازمند درمانی
پس الان تورو بندازن از خونه بیرون و بگن برو زن بگیر و روی پای خودت وایسا اوکی دیگه؟
جا داره اینم اضافه کنم که داریم حول موضوع اصلی تاپیک بحث نمیکنیم.
برای بحث دربارهی موضوع تاپیک لازمه "حقوق کودک" رو تعریف کنیم، سپس "اسلام" رو و در نهایت بسنجیم ببینیم اسلام حامی اون حقوقه یا ناقضش.
از اونجایی که هیچ کس به اندازه شما علامه نیست میشه لطفا خودتون جفت این کار هارو بکنین؟
من اسّاساً خواهری ندارم، چه بسا اگه داشتم دیدگاهم در مورد این موضوع فرق میکرد.
در لوایح اسلامیتون اومده یا عقلیتون که کفته انقدر کوته فکر و خودبین و خودرای باشید ؟
همه همفکرهای شما همینقدر نابغه هستن؟
1)در وهلهی اوّل، تعریفتون از "آسیب زدن"، "کودک" و "آزادی" چیه؟
اولا معنای این واژه ها برای کسایی که به بلوغ عقلی رسیده باشن کاملا واضحه
ولی برای بچه هایی که نمیدونن میگم که یعنی اینکه بدون کیل خود شخص و به انتخاب پدر ، بچه مجبور نشه با شخص دیگه ای که بعضا ۱۵ سال ازش بزرگتره ازدواج بکنه
اگر معنی کودک رو اگر نمیدونی برو خودتو به دکتر معرفی کن
2)در وهلهی دوّم، چرا منطقتون اینه؟
درباره اینکه چرا منطق اکثریت ادما این هست هم باید بگم که صرفا کافیه یک نفر مریض نباشه تا دنبال اسیب دیدن و اسیب زدن به یک جاندار زنده علی الخصوص همنوعش نباشه
3)خب چرا دوست ندارید برای دیگران پیش بیاد؟
چونکه روانی نیستن و نیستیم
چونکه از نظر ناظر عاقل و اگاه شما هنوز به بلوغ عقلی نرسیدید
این موضوع به نظر من به طور کلی مبهم هست
از یک طرف به نسبت عقاید شخصی من قانونی نباید در مورد ازدواج و این طور مسائل وجود داشته باشه - چون فقط توافق دو طرف برای این موضوع کاملا کافیه
موضوع این هست که در ۹۹ درصد مواقع توافق دو طرف نیست توافق پدر و مادر هاشون هست
مورد دوم این هست که برای جامعه خیلی مهم و تاثیر گذاره که یک خانواده چجوری شکل میگیره
خانواده مثل سلول های جامعه هستن
از نطفه که یک خانواده بد ایجاد بشه تا ثریا همه چیر کج میشه
یک اینکه دقیقاً چرا ملاکتون اینه؟
قراره ملاکمون تعداد ستاره های توی اسمون باشه؟
دو اینکه از کجا میفهمید این اکثریت بعد ازدواج خوشن یا ناخوش؟
داریم اطافمون رو میبینیم
امار و ارقام رو میبینیم
کسی سرشو زیر برف نکرده باشه کاملا مشخصه
مدّتیه که من با دیدن خشم آدمها، بخصوص وقتی من عامل خشمشون باشم لذّت میبرم. این نوع از ازدواج یکی از چیزاییه که خون آدما رو به جوش میاره، نمونهش رو توی همین تاپیک میشه دید. به واسطهی همین موضوع، میتونم بگم که وقوع این نوع از ازدواج برام خوشاینده چون منجر به برافروخته شدن خشم مردم میشه. اگه این اتّفاق نمیفتاد موضع من متفاوت بود.
همونطور که حدس زدم شما تحت تاثیر تعالیم اسلام ناب محمدی مورد رحمت خدا قرار گرفتی و دارای سادیسم هستی
اما این خوشایند نیست عزیزم
این درد زیاده که خودشو به این شکل نشون میده
در اصل تو بخاطر اینکه زیاد مورد حمله ملت قرار میگیری و مغزت توان هندل کردن اینهمه فشار رو نداره سعی میکنه با این بازی حداقل اون درد رو برات لذت بخش بکنه