خودکشی

  • شروع کننده موضوع
  • #1

mhmmdshirazi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
840
امتیاز
2,453
نام مرکز سمپاد
شهید Helli
شهر
tehran
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
:دی خواب موندم!!
دانشگاه
دانشگاه امیر کبیر
رشته دانشگاه
مهندسی مکاترونیک
تلگرام
اینستاگرام
سلام دوباره :D
خودکشی که طبیعتا" میدونید چیه :D
خوب یسری حرفای خاله زنک اولش رو بگم بعد بحث اصلیم رو مطرح کنم!!
خودکشی کار بدیه!!
خودکشی رو آدمای ضعیف میکنن که نمیتونن زندگیشونو درست کنن!!
خودکشی کنی خودت راحت شی بقیه اطرافیانت و اونایی که دوست دارن نابود میشن!!
خودکشی کنی میری جهنم هیچی بهتر نمیشه!!
خب اولین نکته در مورد حرفای بالا!! من هیچوقت هیچ قصدی برا خودکشی نداشتم و ندارم این حرفا هم یسریشون حرفای خودم به بقیه است یسریشون رو هم شنیدم دیگه از ملت!!

اکی؟

حالا سوالی که برای من پیش میاد اینه که چرا افراد خودکشی میکنن!! چی میشه که تنها راه رو مرگ میدونن ؟؟؟

پ.ن. آدمایی که برا جلب توجه خودکشی الکی میکنن رو نمیگما اونایی رو میگم که واقعا هدفشون مرگه!!

هر موقع صحبت از خودکشی میشه ناخوداگاه یاد کتاب کافه پیانو می افتم و یه تیکه ازش که اینجا میذارم کسی حال داشت بخونه (عذر خواهی بابت بی ربط بودن این تیکه به بحث)



--------------------------------------------------------------------------------------
تا آن که پرسید : یه روش واسه خودکشی نداری ؟ که تازه باشه ، خیلی هم باحال و مشت باشه ؟
پرسیدم : واسه جلب ترحم لازمش داری دیگه ، نه ؟
گفت : نه .
گفتم : اگه قول بدی ازش اسفاده نکنی بهت می گم . معرکه س هما... شاهکاره.یعنی باید بدی یه مجسمه ساز بتراشش بس که نابه . شایدم بهتر باشه بدی هرمز بتراشش!
آن وقت خندیدم و گفتم : مفت به دست نیومده که مفتم بدمش به یکی .بابتش باید یه چیزی بسلفی .
پرسید : چی ؟
گفتم : به یه پاکت مارلبورو ی پایه بلند امتیازش رو می فروشم. به شزطی که همین حالا پاشی بری بخری.
گفت قبول و دسنش را دراز کرد که مثلا قول بدهد.


می دانستم اهل این حرف ها نیست و هیچ وقت پیش نخواهد آمد که برود یک دستبند ، از آن ها که می زنند به دست دزد ها یا آدم کش ها و می برندشان این طرف و آن طرف؛ بخرد تا با آن خودش را بکشد.

برای همین هم بهش گفتم بعد آن که رفت و دستبند را خرید ،خودش را به یک استخر و سونای گران قیمت بالای شهر مهمان کند. از آن هایی که توی طبقه ی سوم چهارم جایی هستند و با این حال سقف ندارند و حتا وقتی برف هم ببارد ؛می توانی تویشان شنا کنی. چون زمـ ـستان ها آب شان را گرم می کنند . آن قدر که ؛از سطحش بخار بلند می شود و منظره ی رویایی قشنگی می سازد.
برود یک چنین جایی . اما همین که می رود تو ،بدون آن که محل سگ به کسی بگذارد ؛ مـ ـستقیم برود سمت نردبامی که یک جای استخر کار می گذارند تا هر وقت که می خواهند آبش را خالی کنند ،بتوانند از آن پایین بروند و تهش را بدهند تمیز کنند .آن وقت برای آخرین بار ،ریه هایش را از هوای این جهانی که هیچ وقت بهش لطف نداشته پر کند.
بعد یک نفس عمیق بکشد و پیش چشم های گرد شده ی آدم های خپل پر مو اما نیمه کچلی که یا توی استخرند یا نشسته اند دورش و پاهای گرد و قلبه شان را هم گذاشته اند توی آب و دارند گوش های کثیف شان را انگشت می زنند و از این که می بینند یک کسی برداشته و با خودش دستبند آورده به استخر ، یا دارند مثل کفتار می خندند یا بهت برشان داشته ؛پله ها را یکی یکی پایین برود . اما قبل این که سرش هم برود زیر آب ؛ دستبند را نشانشان بدهد و به شان بگوید کلیدشو گذاشتم خونه .مبادا دنبالش بگردین.
و طوری این جمله را بگوید که بیشترشان پیش خودشان فکر کنند بنده ی خدا مشاعرش را از دست داده .چون آن ها که دنبال کلید دستبند او نمی گردند. یعنی اصلا چرا باید این کار را بکنند ؟
بعد؛ خوب که نفس گرفت ،پله پله پایین برود.دستبند را ببندد به یک مچ دستش و حـ ـلقه ی دیگر را هم بند کند به آخرین پله ای که نزدیک کف استخر است . یعنی پله ای که از آن پایین تر ،دیگر پله ای نباشد.آن وقت سعی کند طبق عادت همیشگی ؛ اگر توانست نفس بکشد.
لابد داشت خودش را توی وضعیتی که برایش شرح دادم ،تجسم می کرد .چون وقتی نگاهی بهش انداختم ؛دیدم خیره شده بهم و سراپا گوش است.
این بود که ادامه دادم: تو آن پایین داری دست و پا می زنی و مثل سگ پشیمانی و خیلی دلت می خواست حماقت نکرده بودی و کلید پیشت بود. آن احمق های دست و پا چلفتی مایه دار خپل تاس ریشو هم که می بینند هی از سطح آب قلپ قلپ هوا بیرون می زند ؛ آن بالا دارند با دمپایی های پلاستیکی سفید یک شکلشان – که توی همه ی استخر های عالم ،هر چند که رو باز و زمـ ـستانی هم باشد و هر چند ورودیه شان خون بهای مادرشان هم باشد باز هم از این ارزان هاست – هی می دوند این طرف و آن طرف تا بلکه کلیدی چیزی پیدا کنند و بیایند نجاتت بدهند.
در حالی که ابله ها از فرط هیجان و اضطراب ،هواسشان نیست که تو قبلا به شان گفته بودی کلید را گذاشته ای توی خانه .توی کمد دیواری ات. بین یک عالمه خرت و پرت دیگر که محال است کسی بتواند پیدایش کند.
با این حال ؛ بعضی هایشان هم می دوند پیش نجات غریق چاق و کچلی مثل خودشان و هی بهش می گویند : د یه کاری بکنین.
آن مردک هم به شان می گوید : عقل تون کم شده ؟! شما بگین من چی کار می تونم بکنم تا من همون کار و بکنم...من که اره ی آهن بر با خودم ور نمی دارم بیارم استخر .چون یک در میلیون ؛یه افسرده ی مادر زاد عوضی ،ممکنه بیاد خودشو باهاش بیاد ببنده به نردبون استخر.
آن دست و پا چلفتی های مایه دار خپل تاس ریشو هم که می بینند مردک حق دارد و دارد درست می گوید ؛بر می گردند رو به هم شانه بالا می اندازند تا یه جوری به هم گفته باشند که طرف داره راس می گه . نجات غریق که اره ی آهن بری ور نمی داره بیاره استخر. اصلا همچین وظیفه ای تو شرح وظایفش نیست .
این است که دسته جمعی می آیند پای استخر . یعنی همان جایی که حباب های هوا دارد ازش قلپ قلپ بیرون می زند . که هی فاصله ی بین شان هم ،بیشتر و بیشتر می شود.و هی می زنند پشت دست های گرد و پر موی شان . مثلا دارند افسوس می خورند که از دست شان ،کاری برای جوان مردم بر نمی آید . تو هم آن پایین ، روی پایت بند نیستی.

خیلی خندید . آن قدر که حتا چند دقیقه ای پیشش ؛ یعنی وقتی مدام می گفت «آسان باز شو» و یک بند می خندید ،نخندیده بود. و آن قدر از تصور چنان وضعی کیف کرد که دست آخر ،وقتی توانست نفس بکشد گفت معرکه س . جون می ده یکی این جوری ترتیب خودش رو بده.


بهش گفتم : زندگی ما زندگی جالبیه هما. بین تراژدی محض و کمدی ناب ؛ دائم داره پیچ و تاب می خوره . یعنی یه جور غم انگیز ،خنده داره. یا شایدم یه جور خنده دار غم انگیز باشه . چیری ام نیس که وسط شو پر کنه . همه ی نکبتی ام که دچارشیم مال همینه ...همین که هیچ چی مون حد وسط نیس هما. هیچ چی مون.
 

CPHM

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
521
امتیاز
4,079
نام مرکز سمپاد
اژه اي
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
مرحله دو فيزيك و شيمي
دانشگاه
University of Oxford
رشته دانشگاه
Theoretical physics
خوب خيلي وقتا مسئله اين نيست كه خيلي مشكلات زيادي دارند يا راه حلي براي مشكلاتشون ندارند. بعضي وقتا فقط بحث اينه كه "چرا كه نه؟!". كسي كه به طور خاص لذتي از زندگيش نميبره و فكر نميكنه كه بعد از مردن قرار باشه بره جهنم، مردن براش يه كاري مثل خوابه كه خوب خيلي هم دردناك نيست اگه درست انجام بشه.
البته به نظرم هميشه بايد افرادي رو كه دوستت دارند و اگه بميري ناراحت مي شوند رو در نظر داشت.
به شخصه ايده اين كه خودم خودم رو بكشم برام جالب تر از اينه كه با يك علت طبيعي يا حادثه بميرم!
 

arvin.a

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
956
امتیاز
10,948
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 7
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
خواجه نصیر
رشته دانشگاه
عمران
تو چه برهه زمانی جالبی این تاپیک زده شد
ببین زندگی رو خیلی جدی بگیری و مشکلاتت رو شونه هات سنگینی کنه پیش خودت میگی چه بهتر که تمومش کنم و راحت شم
البته یه حالت دیگه هم وجود داره اونه که به پوچی برسی و هیچی برات لذت بخش نباشه
اصن بهرام میگه:
بالا سرم آسمون
زیر پاهام یه ساختمون
سه طبقس
دو به شک
بین خوب و بد
بین خواب و بیداری
بین توهم و واقعیت
بین درست و غلط
با دنیا غریبم نمیدونم قضیه چیه قدرت واستادن یا جرئت پریدن ها؟
زندگی یه چرخس
یا باش میچرخی یا خودتو جدا میکنی ازش
تو تش میشی من که فاصلت با مرگت میشه یه فشار رو پنجت

یه توصیف فوق العاده از یه آدم در شرف خودکشی
حتی آخرین لحظه هم شک هست
زندگی کردن قدرت میخواد تموم کردنش جرئت
به نظرتون آدمی که خودکشی میکنه شجاعه یا ترسو؟
آیا معتقدین انسان هیچگاه نباید خودکشی کنه یا بعضی وقتا حق میدین چنین کاری بکنن؟
 

f-1391

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,145
امتیاز
17,357
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
روانشناسی
@mhmmdshirazi متنِش خیلی جالب بود...
.
خودکشی وقتی انجام میشه که دیگه یه نفر تحمل فشارای اطرافشو نداشته باشه،اونا در اون لحظه به این فک نمیکنن که بعد مرگ قراره چی بشه...
مُردن چیزی رو درست میکنه یا نه،شایدم فشار زندگی اونقدر روشون سنگینی میکنه که مجال فک کردن بهشون نمیده.
جالب بدونید تحقیقات نشون داده خودکشی بیشتر در بین افرادی اتفاق افتاده که در رفاه بیشتری بودن!!!!
برعکس تصور عامه
و چیزی که در مورد خودکشی وجود داره اینه سعی میشه آماری از تعداد خودکشی ها داده نشه چون یه عمل درستی نیستش...
بعضی خودکشیا طرف میره یه جایی خودشو میکُشه تمام،اما بعضی خودکشی هستن مثلن این که طرف خودشو از پل هوایی دار میزنه!در حالی که میتونه این کار رو تو خونه ی خودشم انجام بده،در این حالت روان شناسا و جامعه شناسا وارد عمل میشن و علت رو برسی میکنن شاید این خودکشی یه پیام برای مردم داشته،شاید این عمل اعتراض به عملی بوده که به صورت علنی انجام شده(دیدگاه جامعه شناسی)یا مثلن فرد از لحاظ روانی میخواسته در بذل توجه باشه(از علل روانشناسی)
.
یکی رو میدونم خودکشی کرد یه مدتم تو کما بود چون دوست پسرش بهش گفته بود من لیاقت تو رو ندارم و اینا:-" خود کشی زیر هیجده سال حالا نمیدونم دیگه از کما درومو یا نه...
.
چیزایی بود که در مورد خودکشی میدونستم:)
 

پیکسی

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
257
امتیاز
2,695
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 4d
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
97
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
زیست‌شناسی گیاهی
اونایی که هدفشون مرگه بیشتر میخوان از مسئولیت ها و سختی های زندگی راحت بشن. یا آبرویی ازشون رفته که دیگه نمیتونن زندگی عادیشون رو ادامه بدن تصمیم به خودکشی می گیرن.
یادمه که یه مستندی نشون میداد کشاورز های هندی فقیر وام های بهره دار میگرفتن برای تولید محصولشون (فکر میکنم که چای بود) ولی نمیتونستن قرض رو پس بدن چون بازار فروششون رکود بود. بعد این طوری میشد که اکثر سرپرست های خانواده چون توانایی پس دادن وام بهره ای رو نداشتن خودکشی میکردن با سم کشاورزی. و یک چیز متداولی بود خودکشی مرد های کشاورز تو اون روستا ها. ولی خب با خودکشی شون کاری درست نمیشد فقط خانواده بد بخت تر میشد. و زن ها بی شوهر و بچه ها بی پدر میشدن. و کل خانواده مجبور میشد کار کنه حتی بچه های کوچیک که بتونن قرض رو پس بدن ولی عملا اون نزول خور خونه و زمینشون رو ازشون میگرفت.
یا فرهنگ خودکشی هست در کشور های آسیای شرقی مثل ژاپن. که بین سامورایی ها قبلتر معروف بود.("هاراگیری" یا "سپوکو") که با شمشیر های معروفشون شکمشون رو پاره میکنن و دل و رودشون رو میریزن بیرون. علت های مختلفی داره ولی هدفشون اینه که مرگ باشکوه وعزتمندی داشته باشن مثلا به دست دشمنشون کشته نشن که با خفت و خواری همراهه [از نظر اونا] یا به دست دشمن نیوفتن تا شنکجه نشن و ازشون حرف نکشن.
یا نزدیک تر به زمان حال حتی. ژاپنی ها در جنگ جهانی دوم با هواپیما های کامیکازه(神風 باد الهی!) پر از مواد منفجره خودشون رو به کشتی های آمریکایی میزدن و علاوه بر منفجر کردن کشتی ،خودشون رو هم همزمان نفله میکردن. (یه جور عملیات انتحاری:-") یا در اعتراض به تسلیم شدن ژاپن تو جنگ یه عده ی زیادی از سربازهای ژاپنی هاراگیری کردن! تو جنگل آئوکیگاهارا انقدر خودکشی انجام شده که دولت ژاپن کلی جمله های امیدوار کننده نوشته که مردم بخونن اونا رو تو جنگل خودکشی نکنن !
همین فرهنگ خودکشی کردن رو داشتن، باعث شده که تو ژاپن و کشور های اطراف (چین،کره) نسبت به بقیه کشور ها آمار خودکشی بالا بشه. خودکشی کردن در خاور دور عادی تره تا کشور ما. تو ایران به خاطر مسائل دینی و این جور چیزا مردم جلو خودشون رو میگیرن تا حدی ! ولی مثلا تو کشوری مثل کره ممکنه یه دانش آموز فقط به خاطر این که دوستاش تو مدرسه قلدری میکنن براش (bullying) یا نمره هاش بد شده یا فشار درسی روش زیاده خودکشی کنه. حتی تو سن های پایین مثل 10~12
 
آخرین ویرایش:
  • شروع کننده موضوع
  • #6

mhmmdshirazi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
840
امتیاز
2,453
نام مرکز سمپاد
شهید Helli
شهر
tehran
سال فارغ التحصیلی
1390
مدال المپیاد
:دی خواب موندم!!
دانشگاه
دانشگاه امیر کبیر
رشته دانشگاه
مهندسی مکاترونیک
تلگرام
اینستاگرام
خب سعی کردم همه حرفارو با دقت بخونم!!
جالب بود برام ایده هاتون :D
حالا یه سوال دیگه اینجا کسی تلاشی برای خودکشی کرده یا کسی رو میشناسه که کرده باشه!!
البته جز اون یه موردی که گفته شد.
سوال اینه که این اتفاق تو چ سنی افتاده
سطح فرهنگی اقتصادی مذهبی و و و طرف چجوری بوده
دلیلش اگه مشخصه گفته شه!!

پ.ن. من خودم کار مسخره ای میدونم خودکشی رو به این دلیل که احساس میکنم زندگی یه جاییه که میشه ازش کلی استفاده کرد!! پس چرا باید کوتاهش کنیم!!
با همه این اوصاف بعضی وقتا خیلی جدی بهش فکر میکنم، به دلایل مختلف ولی اصلی ترینش اینه که بعضی جاها خودم شخصا به پوچی میرسم!! نمیتونم سوال خب حالا که چی رو جواب بدم!!
 

N.Y.M

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
523
امتیاز
3,789
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
TEH
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی برق
خب خودکشی
ادمایی که تحمل کمی دارند اغلب ادمایی هستند که همیشه یا اکثرا تحت حمایت خانواده قرار داشتند
این افراد تحمل فشار های روحی و روانی زندگی رو ندارن
یا از لحاظ روحی دچار مشکلات عصبی هستند
این افراد توان روبه رو شدن ب مشکلات رو ندارن و سریع روحیه خودشون رو از دست میدن
گاهی در معرض خطراتی قرار میگیرند که از حد تصور اونها خیلی بیشتره
به همین دلیل احساس افسردگی میکنند
و حتی ممکنه دست به خودکشی بزنند
گاهی بعضی ادم هایی که حتی خیلی صبور هستند هم ممکنه خودکشی کنند
ادما دلایل خاص خودشون رو دارند
مثلا یه خنگی مثل من که دوست داره همه چیز رو تجربه کنه
یکی از ارزوهاش اینه که خودکشی کنه
و بعد از مرگ برگرده و به زندگی قبلیش با یه تجربه جدید ادامه بده @-)
خودکشی تو ایران دو دسته شایع داره معمولن فشار و بی هدفی ،بی هدف زندگی کردن ی سری افراد باعث بروز پوچی درون فردی میشه مثل موریانه که تو چوب میوفته تا کمر چوب بشکنه
در کل تایید نمیشه هردو علت و مقاومت در برابر این گزینه به پتانسیل روحی و اعتقادی افراد خیلی بستگی داره
 
آخرین ویرایش:

f-1391

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,145
امتیاز
17,357
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
94
رشته دانشگاه
روانشناسی
خودکشی تو ایران دو دسته شایع داره معمولن فشار و بی هدفی ،بی هدف زندگی کردن ی سری افراد باعث بروز پوچی درون فردی میشه مثل موریانه که تو چوب میوفته تا کمر چوب بشکنه
در کل تایید نمیشه هردو علت و مقاومت در برابر این گزینه به پتانسیل روحی و اعتقادی افراد خیلی بستگی داره

البته بعضیام هستن واسه رفاه حال بقیه خودکشی میکنن مثلن جلویِ یه اداره یا سازمان خودشونو آتیش میزنن!هدفشون اینه با مردن من حداقل مشکل بقیه حل شه...
 

stanly1

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
821
امتیاز
3,046
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب(قبلا)
شهر
شیراز-الان کیف(پایتخت اوکراین)
اختلالات روانی مثل افسردگی،دوقطبی،اسکیزوفرنی،اختلال شخصیت،اختلال استرس پس از سانحه و...
اعتیاد به مخدر
مشکل تو ژن SKA2 و هورمون کورتیزول
پوچی

این لینک خیلی خوب توضیح داده:
https://fa.wikipedia.org/wiki/خودکشی

 

N.Y.M

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
523
امتیاز
3,789
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
TEH
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی برق
مرسی که اطلاعات دقیق میذاری :) جدای این کار هدف نظر دادن کاربر ها و بحث روی این موضوع هستش
اختلالات روانی مثل افسردگی،دوقطبی،اسکیزوفرنی،اختلال شخصیت،اختلال استرس پس از سانحه و...
اعتیاد به مخدر
مشکل تو ژن SKA2 و هورمون کورتیزول
پوچی

این لینک خیلی خوب توضیح داده:
https://fa.wikipedia.org/wiki/خودکشی
 

mahya.m

M H Y A☀-
ارسال‌ها
59
امتیاز
253
نام مرکز سمپاد
Fatzanegan
شهر
Tehran
سال فارغ التحصیلی
97
مدال المپیاد
Inam na:)
نباید اینطور حرف بزنیم...
تاحالا کسیو دیدین خودکشی کنه؟...
بزارید صادق باشیم و بگیم که نه خیلیامون تاحالا یه صحنه خودکشی از نزدیک ندیدیم...
تمام اینا درسته که انسانهایی که نفس ضعیفی دارن خودکشی میکنن و پایانشون جز جهنم چیز دیگه ایی نیست...
اما کسی که به خودکشی فکر میکنه هیچ کدوم از اینا براش اهمیتی نداره...
کسی که به خدا اعتقادی نداره به زندگی پس از مرگ اعتقادی نداره چی؟...
وضعیت اون متفاوته...اونقد کم میاره تو زندگی که به مرگ فکر میکنه...به مرگی که تهش بنظرش پوچه...مثه خاموش شدن یه تلویزیون... و هیچ قیامتی وجود نداره...
اینو چجور درمان کنیم؟...
 

صال

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
827
امتیاز
8,653
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی۲
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
آزاد بجنورد
رشته دانشگاه
پرستاری
نباید اینطور حرف بزنیم...
تاحالا کسیو دیدین خودکشی کنه؟...
بزارید صادق باشیم و بگیم که نه خیلیامون تاحالا یه صحنه خودکشی از نزدیک ندیدیم...
تمام اینا درسته که انسانهایی که نفس ضعیفی دارن خودکشی میکنن و پایانشون جز جهنم چیز دیگه ایی نیست...
اما کسی که به خودکشی فکر میکنه هیچ کدوم از اینا براش اهمیتی نداره...
کسی که به خدا اعتقادی نداره به زندگی پس از مرگ اعتقادی نداره چی؟...
وضعیت اون متفاوته...اونقد کم میاره تو زندگی که به مرگ فکر میکنه...به مرگی که تهش بنظرش پوچه...مثه خاموش شدن یه تلویزیون... و هیچ قیامتی وجود نداره...
اینو چجور درمان کنیم؟...
او نیز سال ها بر روی همین زندگی کرده
خاطراتش را حتی زمان مرگ مرور میکند چه خوب باشند چه بد
او نیز وابستگی هایی به این دنیا دارد حتی اگر تمام روزهایش با غم و اندوه گذشته باشد
آنطور نیست که بگوییم چون به جهنم و دنیای پس از مرگ اعتقاد ندارد بدون هیچ مشکلی خودکشی میکند
 

armin_att

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
516
امتیاز
12,843
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
شهر ری
سال فارغ التحصیلی
1398
رشته دانشگاه
تقریبا برق
خودکشی ؛
از کلمه اش هم بدم میاد
کل حرفم اینه که الان داریم ازش صبحت می‌کنیم شاید تبعات ناخواسته‌ای رو داشته باشه ، شاید یکی این حرف هامون رو بخونه و تو ذهنش جرقه ای زده شه
ممکنه افراد کم سن و سال و نسبتا ناآگاه رو باهاش آشنا کنیم
کم نداشتیم دخترای 14-15 ساله که صرفا بخاطر اینکه دوست پسرشون (!؟!؟!؟!) ولشون کرده رفتن اقدام به خودکشی کردن
اون کلیپ دو تا دختر اصفهانی رو میبینم که قبل اقدامشون ، از خودشون فیلم گرفتن و همیشه افسوس میخورم که چرا یکی آگاهشون نکرد
یکی بزنه تو گوششون که بگه : ببین دختر احمق مرگ شوخی نیستا ، خودت که به درک ، به خانواده ت فکر کردی؟

این آخری رو خیلی با اکراه میگم ، من رو ببخشید که آدم بیشعوریم و دارم دیگری رو قضاوت میکنم :
به نظرم هرکس که خودکشی میکنه ، نشونه ضعفش در برابر بالا پایین های دنیاست و قانون طبیعت هم میگه ضعیف باید از بین بره
و چه بهتر ( یه وقت روانپزشک برام بگیرید لطفا ) که دنیا از این جور آدما خالی بشه.

جاج کردن بقیه بسه.
خیلی موضوع بدیه
نمیخوام درباره‌ش حرف بزنم
فقط اینکه حواسمون باشه که با حرف هامون این موضوع رو عادی سازی نکنیم
 

الهه ن

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,082
امتیاز
33,185
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مياندوآب
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
عزیزانم ... تا بشر به افسردگی شدیدی دچار نباشه خودکشی نمی‌کنه .. ماها شاید ظاهر رو ببینیم و بگیم بهانه‌ی الکی .. اما واقعیت این ه که حتا فکر کردن به خودکشی هم اورژانس روانپزشکی محسوب می‌شه..
اگه کسی باهاتون درباره‌ی خودکشی حرف زد حتماً راهنمایی‌اش کنید که به روانپزشک مراجعه کنه ..

و اینکه، بله، گاهی زندگی کردن جرأت بیشتری از مردن می‌خواد ...


× می‌خوام تاپیکی پیرامون حقوق زنان در اعتقادی بالا بیارم که نگرانم بحث شدید بشه به امتحانم نرسم. :‌))
 
آخرین ویرایش:
ارسال‌ها
1,750
امتیاز
23,632
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۱
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
یه مرحله دو ادبی :)
دانشگاه
UMSHA
رشته دانشگاه
ANS
من هر موقع فکرم بره سمت خودکشی یه سوال تو مغزم پلی میشه:
تو که با شکستن ناخنت دلت میشکنه تویی که دلت نمیاد رو دستت تیغ بکشی خودتو زخمی کنی تویی که انقدر جون عزیزی؛ میتونی خودتو بکشی؟
و من میگم نه واقعا
جدا از اینکه کار خوبیه یا بد من واقعا نمیتونم چون دیدم کسی رو که خودش رو حلق اویز کرد پشیمون شده بود زنگ زد به داداشش که بیاد اما فقط تونست بگه خخخخخخخخ و وقتی رسیدن تموم کرده بود
دیدم بلایی که سر نامزدش اومد حرفایی که پشتش زدن شوکی که بهش وارد شد
اونم میخاست خودشو حلق آویز کنه البته شانس اورد که برادر کوچیکش اونو دید و به پدرش گفت آبجی داره تاب بازی میکنه و دقایق اخر پدرش نجاتش داد
تا یه هفته جای طناب رو گردنش بود افسرده بود حالش بد بود
ولی الان ازدواج کرده و یه دختر ناز و تپل دارن
خودشم میگه که اون لحظه احمق بوده:))
چقدر حرف زدم
 
ارسال‌ها
306
امتیاز
7,910
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رفسنجان
سال فارغ التحصیلی
1399
رشته دانشگاه
روانشناسی
اصن اينكه چرا زنده باشیم و برای چی درد و رنج زنده بودن رو تحمل کنیم خودش یک سوال فلسفی چالش برانگیزه..اینکه زندگی و همچیزش میره زیر سوال و از درگیر بودن توی یک بازی بی سر و ته خسته بشی..یک طرف دیگه هم هست،ایندفعه قضیه دقیقا دنیا نیست دقیق تر اینکه دنیا مهم نیست چون قبل از اون خودت رفتی زیر سوال!در پیش چشمت خودت یک آدم بی عرضه و بی ارزشی..وقتی خودت زیر سوالی اصن مهم نیست دنیا چطوره زندگیت در هر صورت از بیخ مشکل داره و تو هم میخوای به وجود این موجود بی ارزش پایان بدی و خودت و همه رو از دستش راحت کنی..
من این قلم احساسات رو میتونم باهاشون ارتباط بگیرم حتما احساسات و افکار مختلف دیگه ای هم باشه که هنوز لمسشون نکردم..
یه چیز دیگه..اینکه فردی که خودکشی کرده رو قضاوت کنیم بنظر اصلا درست نیست..مثلا اینکه بگیم ترسو بوده یا بی فکر..اون حجم احساساتی که اون فرد تجربه کرده که اونو به این حد رسونده مسلما ناچیز و ساده نبودن..اون دردی که کشیده کی میدونه که چطور بوده..باید دقیقا لحظاتی که تجربه کردی رو بفهمی تا درجایی باشی که قضاوتش کنی نه اینکه مثلا تیتر خبر رو بخونی"پسری بعد از کنکور خودکشی کرد" و بعد پوزخند بزنی و بگی:
عجب آدمای احمقی پیدا میشن!
 
ارسال‌ها
589
امتیاز
11,386
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بجنورد
سال فارغ التحصیلی
97
جرئت یا حماقت...
من کلا مقابل هم قرار دادن این دو رو هیچوقت نفهمیدم. وقتی میگیم حماقت یعنی داریم اون عمل رو ارزش‌گذاری می‌کنیم. ولی به نظرم جرئت به خودی خود ارزشی نداره و در هر صورت اون کسی که کارش حماقت باشه هم برای حماقتش جرئت لازم داره.:‌))
 

panah

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
668
امتیاز
28,264
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نمیدانم آن کجا
سال فارغ التحصیلی
1397
مسئله اینه که شعور و منطقی که من تو این لحظه دارم ممکنه دو سال بعد تغییر کرده باشه و به کار دوسال پیشم بگم احمقانه!

برای خودکشی به یه جایی میرسی که دیگه چیزایی که حالت رو معجزه وار خوب میکردن دیگه هیچ تاثیری ندارن!
نمیشه هم واقعا گفت طرف انقدر خودخواه بود که به خونوادش فکر نکرد (واقعا تا یه سال پیش خودمم این فکرو میکردم)...ولی اون آدمی که "اقدام" به خودکشی میکنه انقدر حالش خرابه که اصلا قادر نیس موارد دیگه رو بیاره تو ذهنش و فکر کنه بهشون!
_اگه نمیتونید درکش کنید ینی تابحال حالتون بیشتر از ظرفیتتون بد نبوده! _

خب پیشگیری خیلی خوبه!
مثلا وقتایی که حالت خوبه، عمدا به چیز هایی که خوبت میکنن توجه کنی و بهشون آگاه باشی، برای استفاده تو مواقع اضطرار.
و برای روحت وقت بذاری.
یا مثلا افرادی رو داشته باشی که وقتی نشونه های قصد خودکشی رو در تو میبینن، بی تفاوت رد نشن و با آگاهی که دارن سعی کنن خوب بشی.
و فکر میکنم مهمترینش حرف زدنه...(نه با هر کس)
اگه خدای ناکرده قصدشو داشتین و هیییچ کسی نبود، زنگ بزنین مشاوره رایگان بهزیستی ... شماره ش : ۱۴۸۰
و همچنین تلاش برای بالا بردن معنویت توی زندگی (معنویت با مذهبیت فرق داره.) چون که ۷۹ درصد خودکشی ها تو کشورایی هست که مردم درامد کم یا متوسط دارن.

بعد اینکه اکثر آدما یهویی خودکشی نمیکنن، نقل قول از یه متخصص روانپزشکی : اکثر کسانی که خودکشی میکنن ،قبلش یه علائمی از خودشون نشون داده ن! (به همین خاطره که خودکشی جزو اورژانس های پزشکیه)
(مثلا میگه وقتی من برم تو ناراحت میشی. تو شهر ما یه نفر خودکشی کرد، از چند ماه قبل رو پروفایلش عکس قبر و اینا میذاشت همش و کلا زندگیش خیلی سخت شده بود، اتفاقا سرپرستی مامانش و خواهرای معلولش به عهده ی این دختر بود
یا مثلا نوه هاشو بغل میکنه خداحافظی میکنه )
پس! ما بعنوان اطرافیان باید هوشیار باشیم ،حواسمون به هم باشه، شاید خودمون نتونیم کمک کنیم ولی میتونیم به یه متخصص معرفیش کنیم.
اونا فقط میخوان که دردشون آروم بگیره، و تنها راهش رو خودکشی میدونن ،ما شاید بتونیم راه دیگه ای نشون بدیم.
شاید یه لبخند ، یا گفتن جمله هایی مثل:
من یکم نگرانتم میخوای حرف بزنیم؟
یکم آشفته به نظر میای من میتونم کمکی کنم؟
نتونه جلوگیری کنه ولی میتونه مقدمه ای واسه جلوگیری باشه...از هم دریغ نکنیم.
من این جمله رو خیلی زیاد دوست دارم :
Someone's got to be there for someone when they are at their lowest, so why not me?
 
بالا