- ارسالها
- 599
- امتیاز
- 6,850
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- شهر خشن
- سال فارغ التحصیلی
- 98
- مدال المپیاد
- زیستی ناکام
- رشته دانشگاه
- پزشکی
نوع دانشگاه تو میزان سختیش تاثیر داره؟
یعنی شما همه ی مطالبو یاد نمیگیری؟
یعنی شما همه ی مطالبو یاد نمیگیری؟
من چند تا دانشگاهي كه اطرافيان در حال تحصيل هستن رو كه مقايسه ميكنم خيلي تفاوت فاحشي احساس نميكنم ممكنه يه گروهي تو يه دانشگاهي مثلا فيزيولوژي بندر عباس خيلي سخت گير باشه ممكنه همين گروه تو دانشگاه ديگه اي كلا نمونه سوال بدن ولي در نهايت كه نگاه كني شبيه به همن چون علم پيشرفت كرده و عصر ارتباطاتته ضمن اين كه ما در مورد دانشگاهاي داخل ايران صحبت ميكنيم كه تو رده بندي جهاني تفاوت زيادي باهم ندارننوع دانشگاه تو میزان سختیش تاثیر داره؟
یعنی شما همه ی مطالبو یاد نمیگیری؟
در انگلیس و آمریکا و ... پزشک های عمومی و خانوده از پزشک متخصص شرایطشون بهتره ولی در ایران دقیقا برعکس هست و یک پزشک باید حتما متخصص یا فوق تخصص باشه تا اصلا پزشک به حساب بیاد!! (منم بستگی داره هنوز واقعا تصمیم نگرفتم)
منم موقع انتخاب رشته همین تردید رو داشتم (که اصلا مشکل نیست و خیلی سخت نگیر) و خب با خودم فکر کردم هدف طلایی(هدف نهایی) هر کدوم از رشته ها چی میشه و آیا اون هدف من رو ارضا می کنه؟ و دیدم پزشکی این جنبه ها رو برای من داره بنابراین دنبال این رشته رفتم!(الان من بعضا یه سری مسئله سخت ریاضیاتی در حد دانشگاهی میگیرم و حل می کنم صرفا برای این که اون لذتی که از حل مسئله سخت استدلالی محاسباتی می برم از دستم نره!! ولی خب نهایتی که دوست دارم در همین رشته ی خودم هست)یه مشکل و فکر خیلی احمقانه برای من پیش اومده :
من علاقه اصلیم پزشکی هست (اصلا هم به فکر پول و موقعیت های اجتماعی و ... نیستم)
حالا از یه طرف دیگه بعضی از رشته های مهندسی و ریاضی فکرمو مشغول میکنن با اینکه میدونم که به پزشکی علاقه دارم.
به نوعی دچار تردید میشم. به نظر شماها چطوری میتونم روی هدف اصلی خودم تمرکز کنم؟ منشأ این افکار من چیه؟ کلا چطوری میتونم این مشکل رو حل کنم؟؟
یه مشکل و فکر خیلی احمقانه برای من پیش اومده :
من علاقه اصلیم پزشکی هست (اصلا هم به فکر پول و موقعیت های اجتماعی و ... نیستم)
حالا از یه طرف دیگه بعضی از رشته های مهندسی و ریاضی فکرمو مشغول میکنن با اینکه میدونم که به پزشکی علاقه دارم.
به نوعی دچار تردید میشم. به نظر شماها چطوری میتونم روی هدف اصلی خودم تمرکز کنم؟ منشأ این افکار من چیه؟ کلا چطوری میتونم این مشکل رو حل کنم؟؟
خب ببنید ، من انتخاب رشته کردم و رشتم هم تجربیه و قبل از انتخاب رشته هم چون شغل و رشته پزشکی رو میشناختم و دوستش داشتم به عنوان شغل آینده خودم پذیرفتم. و اومدم تجربی.آقااا !
یعنی اینکه اگه شما ته ِ دلت یک ذره علاقه به رشته های دوست داشتنی ِ ریاضی مثل نرمافزار و معماری و چه میدونم بقیه رشته هاشون داشته باشی ، این یه مشکل و فکر احمقانهست ؟!
همه چیز رو محدود به پزشکی نبینید اگر هنوز انتخاب رشته ی دبیرستان رو انجام ندادید.
کلی کلی رشته های خوب تو زیر شاخههای گروههای ریاضیفیزیک و علوم انسانی هست. و اینکه حتی اگر تصمیمتون برای تجربی رفتن قطعیه، بازم دلیلی نداره اینقدر سفت و سخت خودتونو محدود به پزشکی رفتن بکنید! تجربی هم هزار و یک تا رشته خوب داره.
میخوام اینو بگم که از نظر من هدف اصلی ِ زندگی آدم ها به رشتهشون گره نخورده! شما یک هدفی داری که n تا فعالیت میتونه راه ِ گذر برای رسیدن به اون باشه. حالا بنا بر شرتیط تصمیم میگیری که یکیو انتخاب کنی. هوم؟!
نمیدونم چقدر جایگاهش تو این تاپیک باشه، اما دوست دارم بگم پزشکی قبول شدن رودر صدر لیست اون ۳ تا آرزو و هدفی گه اگه غول چراغ جادو بهتون نازل بشه، ازش درخواست میکنید، قرار ندید!
نه تنها پزشکی، هر رشته ی دیگه ای رو.
چه اشکال داره به رشته های مهندسی علاقه داشته باشی؟ برو یه سرچی بکن ببین رشته هاش چطوریه، مسیرش چطوره ، شاید واقعا به دلت نشست.
خب ببنید ، من انتخاب رشته کردم و رشتم هم تجربیه و قبل از انتخاب رشته هم چون شغل و رشته پزشکی رو میشناختم و دوستش داشتم به عنوان شغل آینده خودم پذیرفتم. و اومدم تجربی.
حالا احساس می کنم که به رشته های مهندسی هم علاقه دارم ولی نه به اندازه پزشکی. تردید من توی این موضوعه ، چطوری این تردید رو رفع کنم؟
نمیدونم چقدر میتونم راهنمایی بدم راستش. منتها بازم از نظر خودم اگر بگم، انتخاب رشته دبیرستان بر مبنای یک رشته خاص دانشگاهی شاید زیاد صحیح نباشه.خب ببنید ، من انتخاب رشته کردم و رشتم هم تجربیه و قبل از انتخاب رشته هم چون شغل و رشته پزشکی رو میشناختم و دوستش داشتم به عنوان شغل آینده خودم پذیرفتم. و اومدم تجربی.
حالا احساس می کنم که به رشته های مهندسی هم علاقه دارم ولی نه به اندازه پزشکی. تردید من توی این موضوعه ، چطوری این تردید رو رفع کنم؟
ببینید پزشکی رو اگر با علاقه و شناخت کامل انتخاب کنید رشته سختی نیست ولی اگر فقط واسه کلاسش و درآمدش باشه واقعا می میری تا تمومش کنی
در کل اگر قراره رتبه برتر بشید و بعد از کنکور زیاد اذیت نشید برید دندان پزشکی ولی اگر قراره بعد از کنکور حسابی تلاش کنید و فقط به فکر پاس کردن واحدها یا از زیر کشیک در رفتن نباشید حتما رشته پزشکی رو انتخاب کنید
شما مثل اینکه حرف من رو اشتباه برداشت کردید من منظورم این بود که به لحاظ سختی درس و ... دندان 1/100 پزشکی سخته در مورد اینکه رشته های مرتبط با انسان رو گفتید قبول دارم ولی کسی که تصمیم نداره تلاش کنه و فقط می خواد یه رشته ی خوب بخونه بهتره بره دندان پزشکی چون پزشکی مستقیما با جون آدما سر و کار داره ولی تو دندان باید 1000 فاکتور دست به دست هم بدن تا طرف خسارت جانی ببینهاین چهجور نسخه پیچیدنی هست دوست عزیز ؟!
هر رشته ای، تاکید میکنم هر رشته ای نیازمند حسابی تلاش کردن هست.
من خودم ۳ ساله تو خوابگاهی زندگی میکنم که بچه های پزشکی و داروسازی و دندانپزشکی هستن، و کاملا برام اثبات شده که هر کدوم برای با سواد بودن خیلی وقت گذاشتن برای درس خوندن.
این طرز فکر که اگه راحت بودن میخوای برو دندانپزشکی، اونقدر فاجعه به بار آورده که در وصف ناید !
اینهمه دندانپزشک بیسوادی که توانایی تشخیص سرطان های دهان رو تو مراحل اول نداشتن و بعد وقتی متاستاز داد متوجه شدن، این همه دندانپزشکی که برای اندو کردن خطا کردن و مریضشون بعد چن سال نیاز به جراحی برای خارج کردن ضایعه پیدا کرده، این همه ارتودنتیستی که بعد از ۶ سال نتونستن اکلوژن ایجاد کنن و همکلاسی خودم تموم ریشه های دندوناش در حال تحلیل رفتنه، این همه متخصص رادیولوژی که نماهای سرطانی رو نشناختن و ....
اینا همه با این دید اومدن که اگر میخوای راحت باشی برو دندانپزشکی.
این دید باید اصلاح شه. باید متوجه شیم هر رشته ای به مثدار زیاد نیازمند تلاش کردن هست. و خاصّه اگر رشته های مرتبط با جسم انسان رو در نظر بگیریم، درباره هیچ کدوم حق نداریم سهل انگار باشیم.
برای راحت بودن نیاید.
شما مثل اینکه حرف من رو اشتباه برداشت کردید من منظورم این بود که به لحاظ سختی درس و ... دندان 1/100 پزشکی سخته در مورد اینکه رشته های مرتبط با انسان رو گفتید قبول دارم ولی کسی که تصمیم نداره تلاش کنه و فقط می خواد یه رشته ی خوب بخونه بهتره بره دندان پزشکی چون پزشکی مستقیما با جون آدما سر و کار داره ولی تو دندان باید 1000 فاکتور دست به دست هم بدن تا طرف خسارت جانی ببینه
خودم فیزیک هستم ولی اتیش میزنم به رشته خودم چون پدر خودم پزشکه و میدونم که پزشکی چجوریه.در مورد اینکه طبق گفته خودتون جامعه چه غیر پزشکی و چه پزشکی (این دسته مهمتره) به دکتر عمومی اعتماد نداره، خیلی جای فکر هست. به نظرتون علتش چی میتونه باشه؟
در مورد بقیهی جوابتون اجازه بدید من یکم برم عقبتر، مسألهی اصلیمو باهاتون روشن کنم
من همیشه گفتم و باز هم میگم، از نظر من دانشکدههای پزشکی و دندونپزشکی، شبیه قفسهایی میمونن که یهسری گرگ پیر ... ولش کن... از این مثال بگذریم ببینید، من نمیگم بچههای پزشکی و دندونپزشکی ژنتیکشون فرق میکنه یا از قوم دیگهای هستن؛ مطمئنم هر کس دیگهای هم توی موقعیت مالی و اجتماعی پزشکها قرار میگرفت، همین روحیات رو پیدا میکرد. (در ادامه میگم چه روحیاتی رو) و چون به هر حال یک درصد ممکنه فکر کنید که من دارم این حرفا رو از سر حسادت یا استیصال میگم، لازمه توضیح بدم که اگه شرایط الآن من رو میدونستید، هیچوقت همچین فکری نمیکردید.
اصل کلام:
من دوستای زیادی دارم که پزشکی میخونن. هرجور مریضیای هم که فکرش رو بکنید، دارم و ماهی نیست که با دکتر جماعت سر و کار نداشته باشم. بر اساس مشاهدات خودم، میتونم بهتون بگم که جامعه پزشکی کاملن خودش رو سرتر از بقیه جامعه میبینه. وقتی میگید 7 سال درس میخونیم، انگار هیچکی دیگه توی دنیا درس نمیخونه. وقتی میگید 7 سال زندگی سختی رو پشت سر میذاریم، انگار نمیبینید که کسایی هستن که سی سال سختی میکشن و واقعن تلاش میکنن و در آخر حقوق کل سی سالشون گاهن به حقوق یک سال یه پزشک هم نمیرسه. من دارم از حقوق برابر حرف میزنم؟ من دارم میگم کسی نباید از حد مشخصی بیشتر حقوق بگیره؟ ابدن.
حرف من اینه. این جماعت فراموش کارن. فراموش کار. فکر میکنن استعداد عجیبی دارن که بقیه از اون محرومن. خیلی عوامل توی رشد کردن خودشون رو فراموش میکنن. تصور میکنن فلانی اگه ماهی دو تومن در میاره، دلیلش اینه که احمقه. یا اگه خیلی بخوان لطف کنن، توضیح میدن که خب ما 12+7 سال درس خوندیم. خیلیهای دیگه هم خوندن آقا. تنها درسهای شما نیستن که سختن.
در مقیاسی بزرگتر همه کسایی که توی جونی غذای وعدهای 1000 تومنی و خوابگاه مفت و استاد مفت و آزمایشگاه مفت و تجهیزات مفت استفاده میکردن، یا به قولی درس میخوندن، حق ندارن فکر کنن که تنها افرادی بودن که توی این جامعه سختی کشیدن.
با هر منطقی نگاه کنید پزشکا دارن پول زور میگیرن. چون دانششون حیاتیه دارن پول زور میگیرن. بله خب. یکی که بیشتر از حد معمول زحمت میکشه و به استرس بالایی رو تحمل میکنه و مثلن کار جدیدی انجام میده حقشه که بیشتر بگیره. توی هر صنفی. دارم چی میگم...؟ به خدا اگه بفهمید...
اصلن بحث حق و عدالت و اینا نیست. تنها "واقعیت"ه به نظر من که میتونیم راجع بهش صحبت کنیم. واقعیت یعنیِ مضحکهای مثه قلمچی و کنکور آسان است و ... گردش مالی میلیاردی دارن... واقعیت یعنی این وضع اسفناکِ وجدانی که داره قربانی میشه. من به واقعیت ایمان دارم. من با واقعیت کنار میام همیشه. من میدونم که نمیشه نشست اینجا و حرف زد و منتظر بود تا عدالت برقرار بشه. صحبت من اینه که به خودتون غره نشید. به نسبت فشار کاری و زحمتتون خیلی خیلی بیشتر از میانگین دارید پول میگیرید. برای یک کار عمومن روتین. و این تنها به علت نامتوازن بودن سیاستهای کلانه. از این سفرهای که براتون گسترده شده، میل کنید ولی خودتون رو یادتون نره. بدونید که دارید زیادی میخورید و همیشه به این موضوع واقف باشید.
قبول دارم توی هر صنفی خوب و بد وجود داره. میدونم که گاهن افرادی وجود دارن که اونقدر قوی و خودبسندهن که میتونن تشخیص بدن کجا باید جلوی خودشون رو بگیرن. بحث من روی کلیت این قشره. و همونطور که اول هم گفتم، قشر پزشکی، قشر مجزایی از بقیه جامعه نیست. و صرفن چون در معرض امکانات بوده، همچین شده. شغلشون هم اصلن راحت نیست. ولی شغل کی راحته؟ چشماتونو نبندین.
پ.ن: میدونم و میدونید که دنیا نسبیه. و استثنا همیشه هست و بعضیها حقشونه که بیشتر بگیرن... فکر نکردم نیازی به توضیح باشه.
پ.ن2: ببخشید طولانی شد. شاید یه کم تند نوشتم، ولی شما آروم بخونید؛ با لحن یه گفتوگوی دوستانه.