نقدی بر ازادی عقیده

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,377
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
چرا سفسطه میکنی؟ :|
بهتر نیست منطقی بگید چرا حرف من غلطه و در نتیجه شعاره؟

چی بگم الان من :|
چیزی نگو گوش کن: نقل است از پیامبر(ص) که مادری فرزندشو برد پیش پیامبر و گفت یا رسول طبیب گفته که فرزندم نباید خرما بخوره تا بهبود پیدا کنه، شما بهش بگید، پیامبر گفت برو و فردا بیا؛ زن فردا اومد پیامبر به بچه نصیحت کرد و بچه هم قول داد تا بهبودیش لب به رطب نزنه٬ بعد زن پرسید چرا دیروز همینو نگفتید؟
پیغمبر گفت اون روز خودم رطب خورده بودم و اگه می‌گفتم حرفم تاثیری نداشت بنابراین امروز نخوردم تا حرفم به دل فرزندت بشینه:
رطب خورده منع رطب چون کند؟

پ.ن: یه ذره پستی بلندی داره بنده به یاد ندارم :/

از اسلام فقط شعار بلدی دوست گرامی؟ :|
 
آخرین ویرایش:

علیمپو

بچّه سنّی
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,868
نام مرکز سمپاد
حلی۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
چیزی نگو گوش کن: نقل است از پیامبر(ص) که مادری فرزندشو برد پیش پیامبر و گفت یا رسول طبیب گفته که فرزندم نباید خرما بخوره تا بهبود پیدا کنه، شما بهش بگید، پیامبر گفت برو و فردا بیا؛ زن فردا اومد پیامبر به بچه نصیحت کرد و بچه هم قول داد تا بهبودیش لب به رطب نزنه٬ بعد زن پرسید چرا دیروز همینو نگفتید؟
پیغمبر گفت اون روز خودم رطب خورده بودم و اگه می‌گفتم حرفم تاثیری نداشت بنابراین امروز نخوردم تا حرفم به دل فرزندت بشینه:
رطب خورده منع رطب چون کند؟

از اسلام فقط شعار بلدی دوست گرامی؟ :|
اینا همه‌ش تحریفه بابا، این روایات معتبر نیستن که. ما سر جمع ۴ تا حدیث و روایت متواتر داریم، بقیه قابل استناد نیستن.
 

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,377
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
اینا همه‌ش تحریفه بابا، این روایات معتبر نیستن که. ما سر جمع ۴ تا حدیث و روایت متواتر داریم، بقیه قابل استناد نیستن.
حالا کاری به اعتبارش ندارم، مراجع که اینطور روایت ساختن (:|) در واقع یه بخشی به اسلام اضافه شده همونو بهش عمل کنن :/
 

علیمپو

بچّه سنّی
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,868
نام مرکز سمپاد
حلی۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
حالا کاری به اعتبارش ندارم، مراجع که اینطور روایت ساختن (:|) در واقع یه بخشی به اسلام اضافه شده همونو بهش عمل کنن :/
نه ایشون اسلام ناب محمدی رو قبول دارن فقط. البته اسلام ناب محمدی این آخوندا و داعش و بقیه‌ی مسلمونا نیستنا، اسلام ناب محمدی رو تحریف کردن اینا. ایشون مستقیم به امام زمان وصله و می‌دونه اسلام ناب محمدی چیه.
 

Leo

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,579
امتیاز
21,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1399
حدیثی که به نقل از اِن‌امین امام شیعه‌ست و تو الکافی اومده رو قبول نمی‌کنن می‌گن خب احتمال داره تحریف شده باشه. حدیثی که برای زمانیه که هزاران نفر سواد داشتن و زیر دست همین اماما بزرگ شدن.
بعد از «تبیان زد اِن دات آی آر» روایت تاریخی نقل قول می‌شه و باهاش استدلال می شه از زمان محمد. زمانی که کلاً سرِ جمع ۱۰ نفر سواد داشتن.

آقا بحث نکنید بیخیال شید، اصن اسلامی وجود نداره که. اینا همه تحریفِ تاریخه که اسلام و محمدی وجود داشته. همه رو این آخوندا از خودشون درآوردن. این آخوندا یه مشت کور و کچل و ابلهن چیزی بارشون نیست که، ۸۰ سال درس خوندن ولی منی که کلاً رو هم ۱۸ سال زندگی نکردم راجع‌به چیزایی که اونا درباره‌ش خوندن بیشتر می‌فهمم و احادیث و روایات بیشتری بلدم. :‌)‌)
چرا سفسطه میکنید؟ خوبه خودتون اطلاعات اسلامیتون ماشالا از همه بیشتره! خودتونم میدونید که حدیث برای اینکه مورد قبول واقع شه باید تواتر قابل قبول رو داشته باشه! هر حدیثی که نمیتونیم قبول کنیم!
چیزی نگو گوش کن: نقل است از پیامبر(ص) که مادری فرزندشو برد پیش پیامبر و گفت یا رسول طبیب گفته که فرزندم نباید خرما بخوره تا بهبود پیدا کنه، شما بهش بگید، پیامبر گفت برو و فردا بیا؛ زن فردا اومد پیامبر به بچه نصیحت کرد و بچه هم قول داد تا بهبودیش لب به رطب نزنه٬ بعد زن پرسید چرا دیروز همینو نگفتید؟
پیغمبر گفت اون روز خودم رطب خورده بودم و اگه می‌گفتم حرفم تاثیری نداشت بنابراین امروز نخوردم تا حرفم به دل فرزندت بشینه:
رطب خورده منع رطب چون کند؟

از اسلام فقط شعار بلدی دوست گرامی؟ :|
اوکیه :-"
اینا همه‌ش تحریفه بابا، این روایات معتبر نیستن که. ما سر جمع ۴ تا حدیث و روایت متواتر داریم، بقیه قابل استناد نیستن.
خودتونو به نفهمیدن زدین؟(توهین نیست هدفم :|)
خودتونم میدونید که حدیث های متواتر قابل اتکا هستن!
حالا کاری به اعتبارش ندارم، مراجع که اینطور روایت ساختن (:|) در واقع یه بخشی به اسلام اضافه شده همونو بهش عمل کنن :/
چی بگم :-"
نه ایشون اسلام ناب محمدی رو قبول دارن فقط. البته اسلام ناب محمدی این آخوندا و داعش و بقیه‌ی مسلمونا نیستنا، اسلام ناب محمدی رو تحریف کردن اینا. ایشون مستقیم به امام زمان وصله و می‌دونه اسلام ناب محمدی چیه.
یه ذره با خودتون منطقی باشید، کجای حرف من مشکل داره؟
میگید غلطه.میگید حرف شما بدیهیه.
واقعا قابل قبول نیست.
خب چرا حرف من غلطه؟
 

علیمپو

بچّه سنّی
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,868
نام مرکز سمپاد
حلی۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
چرا سفسطه میکنید؟ خوبه خودتون اطلاعات اسلامیتون ماشالا از همه بیشتره! خودتونم میدونید که حدیث برای اینکه مورد قبول واقع شه باید تواتر قابل قبول رو داشته باشه! هر حدیثی که نمیتونیم قبول کنیم!
نه من تواتر رو قبول ندارم. توجامعه‌ای که رو هم ۱۰ نفر با سواد وجود داشتن، هدفشون از نوشتن چی می‌تونه باشه؟ پول درآوردن. من به عنوان حاکم پول می‌دم اینا یه تاریخیو بنویسن، می‌دم ۱۰۰ تا نسخه ازش کپی شه صادر شه به سراسر دنیا. می‌شه متواتر.
خودتونم میدونید که حدیث های متواتر قابل اتکا هستن!
معلومه که نیستن. هیچ چیز تو تاریخ قابل اتکا نیست.
یه ذره با خودتون منطقی باشید، کجای حرف من مشکل داره؟
همه جاش. من تاریخو قبول ندارم. تو اصلاً واسه من اثبات کن شخصی به اسم محمد وجود خارجی داشته، بعد بحث می‌کنیم.
مشکل این جاست که فقط خودت فکر می‌کنی حرفات منطقیَن.
 

AHN

کاربر فعال
ارسال‌ها
23
امتیاز
127
نام مرکز سمپاد
فارابی
شهر
بندرلنگه
سال فارغ التحصیلی
97
من اگر جای اون آقا بودم کوروشو مثال نمی زدم چون ایرانیا عاشق کوروش بزرگ هستن و این مثالشون بسیار تحریک آمیز بود
بعضیا عشقم رد کردند رسیدند به کوروش پرستی
 

Sophie Amundsen

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
1,092
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
پشت هیچستان!
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

مَن بَدَّلَ دِينَهُ فَاقتُلُوهُ .
هر كه دين خود را تغيير دهد ، او را بكشيد .

امام على عليه السلام :

إنّما يُستَتابُ مَن دَخَلَ دِينا ثمّ رَجَعَ عَنهُ ، فَأمَّا مَن وُلِدَ في الإسلامِ فإنّا نَقتُلُهُ و لا نَستَتِيبُهُ
تنها كسانى به توبه وادار مى شوند كه دينى را بپذيرند و سپس از آن برگردند، اما مرتدّى را كه مسلمان، زاده شده باشد ، مى كشيم و توبه اش را نمى خواهيم .

امام على عليه السلام :

المُرتَدُّ عنِ الإسلامِ تُعزَلُ عَنهُ امرَأتُهُ، و لا تُؤكَلُ ذَبِيحَتُهُ و يُستَتابُ ثلاثةَ أيّامٍ، فإن تابَ و رَجَعَ إلى أمرِ اللّه ِ عزّ و جلّ و إلاّ قُتِلَ يومَ الرابعِ .
كسى كه از اسلام مرتدّ شده باشد ، زنش بايد از او جدا شود ، گوشت حيوانى كه او ذبح كرده خورده نمى شود و سه روز مهلت داده مى شود كه توبه كند ، اگر توبه نكرد و به فرمان خداوند عزّ و جلّ باز نگشت، در روز چهارم كشته مى شود .

امام على عليه السلام

لمّا كَتَبَ غلامُهُ إلَيهِ : أنّي قد أصَبتُ قَوما مِن المسلمينَ زَنادِقَةً ، و قَوما مِنَ النَّصارى زَنادِقَةً ؟ ـ : أمّا مَن كانَ مِنَ المسلمينَ وُلِدَ على الفِطرَةِ ، ثُمّ ارتَدَّ ، فَاضرِب عُنُقَهُ و لا تَستَتِبْهُ ، و مَن لَم يُولَدْ مِنهُم على الفِطرةِ ، فَاستَتِبْهُ ، فإن تابَ و إلاّ فَاضرِبْ عُنُقَهُ ، و أمّا النَّصارى فما هُم علَيهِ أعظَمُ مِن الزَّندَقَةِ .
ـ در جواب نامه كارگزارش كه از حضرت سؤال كرد : من با گروهى از مسلمانان زنديق شده و گروهى از مسيحيان زنديق شده رو به رو شده ام [تكليف چيست؟] ـ نوشت : مسلمانانى را كه مسلمان به دنيا آمده اند و سپس زنديق شده اند، گردن بزن و از آنها توبه مخواه ، ولى كسانى را كه مسلمان به دنيا نيامده اند [بلكه بعدا مسلمان شده و سپس از اسلام برگشته اند] به توبه وادار كن ؛ اگر توبه نكردند گردن بزن . و اما مسيحيان ، اعتقادات خود آنها بدتر از زندقه است .

كنز العمّال :

أنّ عليّا استَتابَ رجُلاً كَفَرَ بعدَ إسلامِهِ شَهرا فَأبى فَقَتَلَهُ .
على عليه السلام مردى را كه مسلمان شده و سپس كافر گشته بود ، يك ماه مهلت داد تا توبه كند، اما او توبه نكرد و على عليه السلام وى را كشت .

امام زين العابدين عليه السلام :

أنّ عليّا عليه السلام : كانَ يَستَتِيبُ الزَّنادِقَةَ و لا يَستَتِيبُ مَن وُلِدَ في الإسلامِ، و يقولُ: إنّما نَستَتِيبُ مَن دَخَل في دِينِنا ثُمّ رَجَعَ عَنهُ ، أمّا مَن وُلِدَ في الإسلامِ فلا نَستَتِيبُهُ .
على عليه السلام زنديق شده ها را به توبه وادار مى كرد، اما از كسانى كه مسلمان به دنيا آمده [و سپس زنديق شده] بودند توبه نمى پذيرفت و مى فرمود : ما كسانى را به توبه دعوت مى كنيم كه دين ما را پذيرفته و سپس از آن برگشته اند . اما كسانى را كه مسلمان به دنيا آمده اند، به توبه كردن فرا نمى خوانيم (حكم را درباره آن جارى مى كنيم) .

امام باقر عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال محمّد بن مسلم از حكم مرتدّ ـ فرمود :

مَن رَغِبَ عن الإسلامِ و كَفَرَ بما أنزَلَ اللّه ُ على محمّدٍ صلى الله عليه و آله بعدَ إسلامِهِ فلا تَوبَةَ لَهُ و قد وَجَبَ قَتلُهُ و بانَت مِنهُ امرَأتُهُ و يُقَسَّمُ ما تَرَكَ على وُلْدِهِ .
هر كه از اسلام روى برتابد و پس از مسلمان شدن ، به آنچه خداوند بر محمّد صلى الله عليه و آله نازل فرموده است ، كفر ورزد، توبه اش پذيرفته نيست و بايد كشته شود ، زنش از وى جدا گردد و ميراثش ميان فرزندانش تقسيم شود .

منبع: میزان الحکمه .ج۴
×تواتری که شما قبولش داری هم آخه فقط تواتر لفظیه! حتی در مورد غدیر خم هم بخشی از اون درسته اگه بر اساس اون بخوایم بگیم
اینجوری که کلاً بحث جمع شده است ...چون نه تواتر بلکه فقط تواتر لفظی مورد تایید شماس!
@Leopard
 

Leo

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,579
امتیاز
21,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1399
نه من تواتر رو قبول ندارم. توجامعه‌ای که رو هم ۱۰ نفر با سواد وجود داشتن، هدفشون از نوشتن چی می‌تونه باشه؟ پول درآوردن. من به عنوان حاکم پول می‌دم اینا یه تاریخیو بنویسن، می‌دم ۱۰۰ تا نسخه ازش کپی شه صادر به سراسر دنیا. می‌شه متواتر.
خب شما قبول ندارید. ولی تواتر یه اصل تو دینه که هیچ شبهه ای هم نداره(برخلاف اعدام مرتد!)
معلومه که نیستن. هیچ چیز تو تاریخ قابل اتکا نیست.
هستن.هر مسئله تاریخی ای احتمال تحریف داره.بله.ولی باید به امکان تحریف هم توجه داشت.امکان تحریف حدیث های متواتر خیلی کمتر از چیزیه که بهش اتکا نکنیم.
همه جاش. من تاریخو قبول ندارم. تو اصلاً واسه من اثبات کن شخصی به اسم محمد وجود خارجی داشته، بعد بحث می‌کنیم.
مشکل این جاست که فقط خودت فکر می‌کنی حرفات منطقیَن.
پیش زمینه های بحث وجود اسلامه! الان داریم سر جزییات اسلام بحث میکنیم.
در ضمن، اصلا فرض میکنیم شما تاریخ رو قبول ندارید!
خب حالا چی؟ دلیلی برای اعدام مرتد میمونه؟
 

Leo

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,579
امتیاز
21,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1399
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

مَن بَدَّلَ دِينَهُ فَاقتُلُوهُ .
هر كه دين خود را تغيير دهد ، او را بكشيد .
این حدیث تو همون لینکی که قبلا دادید بود و بررسی کردیم که "اصلا"معتبر نیست(میتونید برید نگاه کنید.پیج قبله)

لمّا كَتَبَ غلامُهُ إلَيهِ : أنّي قد أصَبتُ قَوما مِن المسلمينَ زَنادِقَةً ، و قَوما مِنَ النَّصارى زَنادِقَةً ؟ ـ : أمّا مَن كانَ مِنَ المسلمينَ وُلِدَ على الفِطرَةِ ، ثُمّ ارتَدَّ ، فَاضرِب عُنُقَهُ و لا تَستَتِبْهُ ، و مَن لَم يُولَدْ مِنهُم على الفِطرةِ ، فَاستَتِبْهُ ، فإن تابَ و إلاّ فَاضرِبْ عُنُقَهُ ، و أمّا النَّصارى فما هُم علَيهِ أعظَمُ مِن الزَّندَقَةِ .
ـ در جواب نامه كارگزارش كه از حضرت سؤال كرد : من با گروهى از مسلمانان زنديق شده و گروهى از مسيحيان زنديق شده رو به رو شده ام [تكليف چيست؟] ـ نوشت : مسلمانانى را كه مسلمان به دنيا آمده اند و سپس زنديق شده اند، گردن بزن و از آنها توبه مخواه ، ولى كسانى را كه مسلمان به دنيا نيامده اند [بلكه بعدا مسلمان شده و سپس از اسلام برگشته اند] به توبه وادار كن ؛ اگر توبه نكردند گردن بزن . و اما مسيحيان ، اعتقادات خود آنها بدتر از زندقه است .
زندیق=مرتد،ملحد،بی خدا،بی دین====> یکی از معانی زندیق ملحد هست.اعدام ملحد چیز خارج از عقلیه؟
امام زين العابدين عليه السلام :

أنّ عليّا عليه السلام : كانَ يَستَتِيبُ الزَّنادِقَةَ و لا يَستَتِيبُ مَن وُلِدَ في الإسلامِ، و يقولُ: إنّما نَستَتِيبُ مَن دَخَل في دِينِنا ثُمّ رَجَعَ عَنهُ ، أمّا مَن وُلِدَ في الإسلامِ فلا نَستَتِيبُهُ .
على عليه السلام زنديق شده ها را به توبه وادار مى كرد، اما از كسانى كه مسلمان به دنيا آمده [و سپس زنديق شده] بودند توبه نمى پذيرفت و مى فرمود : ما كسانى را به توبه دعوت مى كنيم كه دين ما را پذيرفته و سپس از آن برگشته اند . اما كسانى را كه مسلمان به دنيا آمده اند، به توبه كردن فرا نمى خوانيم (حكم را درباره آن جارى مى كنيم) .
رجوع به معنی زندیق.

و اما...
فعلا مسئله عصمت رو قبول داریم.پس حرف همه ی اماما باید یکی باشه دیگه؟
امام على عليه السلام :

إنّما يُستَتابُ مَن دَخَلَ دِينا ثمّ رَجَعَ عَنهُ ، فَأمَّا مَن وُلِدَ في الإسلامِ فإنّا نَقتُلُهُ و لا نَستَتِيبُهُ
تنها كسانى به توبه وادار مى شوند كه دينى را بپذيرند و سپس از آن برگردند، اما مرتدّى را كه مسلمان، زاده شده باشد ، مى كشيم و توبه اش را نمى خواهيم .

امام على عليه السلام :

المُرتَدُّ عنِ الإسلامِ تُعزَلُ عَنهُ امرَأتُهُ، و لا تُؤكَلُ ذَبِيحَتُهُ و يُستَتابُ ثلاثةَ أيّامٍ، فإن تابَ و رَجَعَ إلى أمرِ اللّه ِ عزّ و جلّ و إلاّ قُتِلَ يومَ الرابعِ .
كسى كه از اسلام مرتدّ شده باشد ، زنش بايد از او جدا شود ، گوشت حيوانى كه او ذبح كرده خورده نمى شود و سه روز مهلت داده مى شود كه توبه كند ، اگر توبه نكرد و به فرمان خداوند عزّ و جلّ باز نگشت، در روز چهارم كشته مى شود .
امام باقر عليه السلام ـ در پاسخ به سؤال محمّد بن مسلم از حكم مرتدّ ـ فرمود :

مَن رَغِبَ عن الإسلامِ و كَفَرَ بما أنزَلَ اللّه ُ على محمّدٍ صلى الله عليه و آله بعدَ إسلامِهِ فلا تَوبَةَ لَهُ و قد وَجَبَ قَتلُهُ و بانَت مِنهُ امرَأتُهُ و يُقَسَّمُ ما تَرَكَ على وُلْدِهِ .
هر كه از اسلام روى برتابد و پس از مسلمان شدن ، به آنچه خداوند بر محمّد صلى الله عليه و آله نازل فرموده است ، كفر ورزد، توبه اش پذيرفته نيست و بايد كشته شود ، زنش از وى جدا گردد و ميراثش ميان فرزندانش تقسيم شود .
باز هم تناقض!
تناقض در حرف های تاریخی دو تا معصوم نشانه ای جز تحریفه؟
×تواتری که شما قبولش داری هم آخه فقط تواتر لفظیه! حتی در مورد غدیر خم هم بخشی از اون درسته اگه بر اساس اون بخوایم بگیم
اینجوری که کلاً بحث جمع شده است ...چون نه تواتر بلکه فقط تواتر لفظی مورد تایید شماس!
پیشنهاد می کنم این لینک رو بخونید.5 دقیقه بیشتر نمیکشه.
http://sampadia.com/forum/threads/111862/page-5#post-1498970
 

Sophie Amundsen

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
1,092
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
پشت هیچستان!
اگه حرف همه ی امام ها یکی بود حرف فقها هم درباره این حکم یکی بود

امام حسن (ع) صلح کرد امام حسین(ع) تا پای خون جنگید!
تناقض؟

بسته به شرایط احکامی که اماما میدادن و اسلام تغییر میکرده ( این توی کتاب دینی دبیرستان هم بود فکر میکنم )
پس تناقضی در کار نیست !
ممنون میشم استدلال بهتری برای رد این احادیث بیاری :‌)
@Leopard
 

علیمپو

بچّه سنّی
ارسال‌ها
670
امتیاز
4,868
نام مرکز سمپاد
حلی۲
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
خب شما قبول ندارید. ولی تواتر یه اصل تو دینه که هیچ شبهه ای هم نداره(برخلاف اعدام مرتد!)
ببین چرا دروغ بگم؟ من اصلاً حوصله‌ی بحث کردن باهات رو ندارم. ذهنت اصلاً منطقی نیست، بهت هم نمی‌تونم اثبات کنم چون ذهنت منطقی نیست. حالا اگه دو سال دیگه سمپادیا بودی، بیا این حرفاتو بخون متوجه حرف من می‌شی.
ولی باز هم یک چیز می‌گم. تواتر اصل تو دین نیست، اصول دین چیز های دیگه‌ای هستن. تواتر یک مقیاسه برای سنجیدن صحت روایات و احادیث در فقه. تواتر شرط لازمِ صحت حدیث نیست. شرط کافی شاااید بتونه باشه. علم حدیث شناسی دو تا شاخه داره، علم رجال شناسی، علم مصطلحُل فلان. توی علم رجال میان سلسله راویای اون حدیث رو چک می‌کنن. که کدومشون دروغ‌گو بودن کدومشون نبودن یا هرچی. اگه سلسه‌ی راویای حدیث مشکلی نداشته باشه، علم مصطلحُل فلان میاد چک می‌کنه حدیث رو با قرآن و عقل.
و من تو رو اصلاً مسلمون نمی‌دونم که بخوام باهات بحث کنم. بحث من راجع‌به اسلامه که بزرگانِ فعلی‌ش فقها هستن. و اون ها تعیین می‌کنن چه حدیثی قابل اتکائه چه حدیثی نیست، نه تو.
هستن.هر مسئله تاریخی ای احتمال تحریف داره.بله.ولی باید به امکان تحریف هم توجه داشت.امکان تحریف حدیث های متواتر خیلی کمتر از چیزیه که بهش اتکا نکنیم.
من مثال زدم و شرایطی رو ترسیم کردم که توش احتمال این که یک چیز متواتر تحریف شده باشه خیلی زیاده. ولی از اون‌جایی که وسط بحث یادت می‌ره کی چی گفته، باز هم حرف خودت رو می‌زنی. حالا باز هم اوکی، احتمال صحت احادیث متواتر رو محاسبه کن. تمامی شرایط رو در نظر بگیر، برای شرایط ایده‌آل با منطق احتمالات مختلف در نظر بگیر و احتمال کل رو بدست بیار.
 

Leo

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,579
امتیاز
21,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1399
خب از نظر خودم حرف غیر منطقی ای نزدم ولی شما میگید زدم.
شاید به قول @علیمپو بعدا از این حرفام پشیمون شم و بچگانه ببینمشون.شاید!
ولی تا وقتی که من فکر میکنم منطقیم و شما فکر میکنید نیستم نمیتونیم بحث کنیم.
خسته نباشید.
ولی من مسلمونم ناموسا :))
 

Sophie Amundsen

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
147
امتیاز
1,092
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
پشت هیچستان!
استدلال چیست؟
سمیر اوکاشا در کتاب ٬فلسفه علم٬ که اتفاقا به فارسی هم ترجمه شده مثال های خوبی در این زمینه میگوید. مثلا به این استدلال دقت کنید:
همه فرانسوی ها پنیر دوست دارند
پی یر فرانسوی است
بنابراین پی یر، پنیر دوست دارد
خاصیت این مدل استدلال این است که اگر مقدمات (یعنی دو گزاره اول) صادق باشند ؛ نتیجه الزاما صادق است.
اما استدلال ها همیشه اینگونه نیستند. مثلا استدلال زیر را در نظر بگیرید:
در این جعبه تخم مرغ؛ تخم مرغ های اول تا پنجم فاسدند
تاریخ انقضای همه تخم مرغ ها یکی است
بنابراین تخم مرغ ششم هم فاسد است
این استدلال با استدلال قبلی متفاوت است. یعنی مقدمات حتی اگر صادق هم باشند؛ باز هم نتیجه قطعی نیست و ممکن است به هر دلیل مثلا تخم مرغ ششم فاسد نباشد.
http://sampadia.com/forum/threads/100462/
×بی ربط به شخص خاصی :‌) صرفاً برای یاد آوری...!
 

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,377
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
بعضیا عشقم رد کردند رسیدند به کوروش پرستی
تعریفتون رو از کوروش پرستی بیان کنید چون کوروش پرستی با مقابله در برابر تحریفات تاریخی خیلی متفاوته اما اخیرا عده ای -نام نمی‌برم چون بردم و همون عده بهشون برخورد :-»- سعی میکنن بگن کوروش خیلی بد بوده و تاریخدان ها دروغ میگن فقط ما خیلی با‌سواد و روشنفکر تشریف داریم که «حدس» می‌زنیم کوروش آدم بدی بوده و این‌همه تاریخدان برای منافع شخصی (!) حرف چرت زدن!! :|
 

stanly1

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
821
امتیاز
3,046
نام مرکز سمپاد
شهید دستغیب(قبلا)
شهر
شیراز-الان کیف(پایتخت اوکراین)
استدلال چیست؟
سمیر اوکاشا در کتاب ٬فلسفه علم٬ که اتفاقا به فارسی هم ترجمه شده مثال های خوبی در این زمینه میگوید. مثلا به این استدلال دقت کنید:
همه فرانسوی ها پنیر دوست دارند
پی یر فرانسوی است
بنابراین پی یر، پنیر دوست دارد
خاصیت این مدل استدلال این است که اگر مقدمات (یعنی دو گزاره اول) صادق باشند ؛ نتیجه الزاما صادق است.
اما استدلال ها همیشه اینگونه نیستند. مثلا استدلال زیر را در نظر بگیرید:
در این جعبه تخم مرغ؛ تخم مرغ های اول تا پنجم فاسدند
تاریخ انقضای همه تخم مرغ ها یکی است
بنابراین تخم مرغ ششم هم فاسد است
این استدلال با استدلال قبلی متفاوت است. یعنی مقدمات حتی اگر صادق هم باشند؛ باز هم نتیجه قطعی نیست و ممکن است به هر دلیل مثلا تخم مرغ ششم فاسد نباشد.
http://sampadia.com/forum/threads/100462/
×بی ربط به شخص خاصی :‌) صرفاً برای یاد آوری...!
فقط برای اشنایی بیشتر،اولی استدلال قیاسی و دومی استقرائیه:D
 

AHN

کاربر فعال
ارسال‌ها
23
امتیاز
127
نام مرکز سمپاد
فارابی
شهر
بندرلنگه
سال فارغ التحصیلی
97
تعریفتون رو از کوروش پرستی بیان کنید چون کوروش پرستی با مقابله در برابر تحریفات تاریخی خیلی متفاوته اما اخیرا عده ای -نام نمی‌برم چون بردم و همون عده بهشون برخورد :-»- سعی میکنن بگن کوروش خیلی بد بوده و تاریخدان ها دروغ میگن فقط ما خیلی با‌سواد و روشنفکر تشریف داریم که «حدس» می‌زنیم کوروش آدم بدی بوده و این‌همه تاریخدان برای منافع شخصی (!) حرف چرت زدن!! :|
کوروش یه پادشاه معمولی بوده
اولین نکته اغراق های زیادی هست که درباره کوروش میشه نه پیامبر بوده نه یکتا پرست(زرتشتی)بلکه بت پرست بوده مردوک و بعل و نبو رو میپرستیده[کاری ندارم ب پرستشش اما زرتشتی نبوده]
دومین نکته بهتره فقط کتاب های موافق مثلکوروش نامه گزنفون((دردرستیش که شک هست و فقط جاهای خوبشم میگن)) و... نخونیم مخالفاشم یه نگاه بندازیم)
در تاریخ ایران کمبریج به سرپرستی ایلیا گرشویچ آمده است که «گرایش مردم ماد نسبت به کورش خصمانه بود» (ص ۲۴۱). او هگمتانه را غارت کرد و برخی از مادها را به بردگی گرفت» (ص ۲۴۰).
............
گزنفون آورده است که کورش برای حمله و تسخیر شهر نینوا، روز عید را انتخاب کرد که مردم سرگرم جشن و شادی هستند. او به سپاهیان خود می‌گوید که خانه‌های مردم قابل احتراق است و ما می‌توانیم با پشتیبانی خدا و با مشعل‌های فراوانی که داریم، آنها را به آتش بکشیم تا ساکنان شهر در میان شعله‌های آتش بسوزند.
آنان در حالی که بانگ جشن و شادی در شهر پیچیده بود، وارد شهر شدند و هر آنکس را که می‌دیدند به ضرب تیغ از پای در می‌آوردند. گزنفون نقل کرده که: «کورش به سواره نظام و سربازان خود فرمان داد هر کس را که در کوچه‌ها یافتند، بکشند.»
پس از این پیروزی، اولین اقدام کورش و سپاهیانش این بود که در برابر خدایان به میمنت این پیروزی شکرگزاری کنند و سهمی از غنائم ناشی از غارت شهر را به معابد خدایان اختصاص داد.
کورش همچنین فرمان داد تا خانه‌های بزرگان شهر را مصادره کنند و به سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، واگذار شوند. او به مردان تحت امر خود اختیار داد تا اسیران جنگی را تحت مالکیت خود نگه دارند.
کورش به مردم نینوا فرمان داد که از حاکمی که او معین می‌کند، فرمانبرداری کنند و به کشت و کار مشغول شوند تا بتوانند خراج و غنائم لازم را پرداخت کنند.
برای آگاهی بیشتر : گزنفون، کورش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۴ تا ۲۱۶
.....‌‌‌‌‌...
کلی منابع دیگه هم هستند که ثابت میکنند کوروش صالح نبوده فقط یه پادشاه معمولی مثل نادرشاه بوده
 

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,377
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
کوروش یه پادشاه معمولی بوده
اولین نکته اغراق های زیادی هست که درباره کوروش میشه نه پیامبر بوده نه یکتا پرست(زرتشتی)بلکه بت پرست بوده مردوک و بعل و نبو رو میپرستیده[کاری ندارم ب پرستشش اما زرتشتی نبوده]
دومین نکته بهتره فقط کتاب های موافق مثلکوروش نامه گزنفون((دردرستیش که شک هست و فقط جاهای خوبشم میگن)) و... نخونیم مخالفاشم یه نگاه بندازیم)
در تاریخ ایران کمبریج به سرپرستی ایلیا گرشویچ آمده است که «گرایش مردم ماد نسبت به کورش خصمانه بود» (ص ۲۴۱). او هگمتانه را غارت کرد و برخی از مادها را به بردگی گرفت» (ص ۲۴۰).
............
گزنفون آورده است که کورش برای حمله و تسخیر شهر نینوا، روز عید را انتخاب کرد که مردم سرگرم جشن و شادی هستند. او به سپاهیان خود می‌گوید که خانه‌های مردم قابل احتراق است و ما می‌توانیم با پشتیبانی خدا و با مشعل‌های فراوانی که داریم، آنها را به آتش بکشیم تا ساکنان شهر در میان شعله‌های آتش بسوزند.
آنان در حالی که بانگ جشن و شادی در شهر پیچیده بود، وارد شهر شدند و هر آنکس را که می‌دیدند به ضرب تیغ از پای در می‌آوردند. گزنفون نقل کرده که: «کورش به سواره نظام و سربازان خود فرمان داد هر کس را که در کوچه‌ها یافتند، بکشند.»
پس از این پیروزی، اولین اقدام کورش و سپاهیانش این بود که در برابر خدایان به میمنت این پیروزی شکرگزاری کنند و سهمی از غنائم ناشی از غارت شهر را به معابد خدایان اختصاص داد.
کورش همچنین فرمان داد تا خانه‌های بزرگان شهر را مصادره کنند و به سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، واگذار شوند. او به مردان تحت امر خود اختیار داد تا اسیران جنگی را تحت مالکیت خود نگه دارند.
کورش به مردم نینوا فرمان داد که از حاکمی که او معین می‌کند، فرمانبرداری کنند و به کشت و کار مشغول شوند تا بتوانند خراج و غنائم لازم را پرداخت کنند.
برای آگاهی بیشتر : گزنفون، کورش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۴ تا ۲۱۶
.....‌‌‌‌‌...
کلی منابع دیگه هم هستند که ثابت میکنند کوروش صالح نبوده فقط یه پادشاه معمولی مثل نادرشاه بوده
عقاید مسموم، منابع منسوخ

متاسفانه روحانیت خوب تونسته تحریفاتشو به بطن جامعه تزریق کنه؛ با منابع نا معتبر و دروغ هایی که حتی نویسنده‌اش نمی‌تونه ازشون دفاع کنه دارید به جبهه میاید غافل از اینکه تکیه به این حرف ها از تکیه به باد نا ایمن تره! افراد زیر از معدود افرادی هستن که پیشتر ذکر شدن و عینا همونا رو براتون بازگو می‌کنم تا شاید دست از این حرف ها که فقط چند نفر میگن خوبه و چاخان میگن و فلان بردارید:
دکتر کسروی
دکتر کزازی
دکتر زرین‌کوب
دکتر محمدپناه
هرودوت
پروفسور ایلیف
دکتر هانری بر
آلبر شاندور
سر پرسی سایکس
دکتر هارولد لمب
کنت دوگوبینو
پروفسور کریستن سن
ویل دورانت
و...
متاسفانه شما فقط به حرفی گوش می‌دید که عقاید پوچی که از پیش بهتون القا شده رو تایید کنه و گوش به حرف تازه -هر چند صحیح و مستند باشه- نمی‌دید!
بنابراین من هم صلاح نمی‌بینم بیشتر با شما بحث کنم، پیشتر حرف ها رو زدم!

پ.ن: کلی تو منشور کوروش بزرگ و تمام شاهان هخامنشی حرف از خدای یکتا هست شما فقط بخشی رو دیدید که به نام خدای اقوام تحت سلطه‌ش سوگند خورده!
طبیعیه که در جامعه برای همه ی افراد ارزش قائل‌ بشه، در واقع چون جمهوری اسلامی برای ادیان دیگه ارزش قائل نیست دلیل نمیشه بها دادن به همه ی ادیان رایج جامعه کار نادرستی باشه! :|
 
آخرین ویرایش:

big cat

SPHINX
ارسال‌ها
189
امتیاز
1,956
نام مرکز سمپاد
سمپاد:')
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
1400
کوروش یه پادشاه معمولی بوده
اولین نکته اغراق های زیادی هست که درباره کوروش میشه نه پیامبر بوده نه یکتا پرست(زرتشتی)بلکه بت پرست بوده مردوک و بعل و نبو رو میپرستیده[کاری ندارم ب پرستشش اما زرتشتی نبوده]
دومین نکته بهتره فقط کتاب های موافق مثلکوروش نامه گزنفون((دردرستیش که شک هست و فقط جاهای خوبشم میگن)) و... نخونیم مخالفاشم یه نگاه بندازیم)
در تاریخ ایران کمبریج به سرپرستی ایلیا گرشویچ آمده است که «گرایش مردم ماد نسبت به کورش خصمانه بود» (ص ۲۴۱). او هگمتانه را غارت کرد و برخی از مادها را به بردگی گرفت» (ص ۲۴۰).
............
گزنفون آورده است که کورش برای حمله و تسخیر شهر نینوا، روز عید را انتخاب کرد که مردم سرگرم جشن و شادی هستند. او به سپاهیان خود می‌گوید که خانه‌های مردم قابل احتراق است و ما می‌توانیم با پشتیبانی خدا و با مشعل‌های فراوانی که داریم، آنها را به آتش بکشیم تا ساکنان شهر در میان شعله‌های آتش بسوزند.
آنان در حالی که بانگ جشن و شادی در شهر پیچیده بود، وارد شهر شدند و هر آنکس را که می‌دیدند به ضرب تیغ از پای در می‌آوردند. گزنفون نقل کرده که: «کورش به سواره نظام و سربازان خود فرمان داد هر کس را که در کوچه‌ها یافتند، بکشند.»
پس از این پیروزی، اولین اقدام کورش و سپاهیانش این بود که در برابر خدایان به میمنت این پیروزی شکرگزاری کنند و سهمی از غنائم ناشی از غارت شهر را به معابد خدایان اختصاص داد.
کورش همچنین فرمان داد تا خانه‌های بزرگان شهر را مصادره کنند و به سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند، واگذار شوند. او به مردان تحت امر خود اختیار داد تا اسیران جنگی را تحت مالکیت خود نگه دارند.
کورش به مردم نینوا فرمان داد که از حاکمی که او معین می‌کند، فرمانبرداری کنند و به کشت و کار مشغول شوند تا بتوانند خراج و غنائم لازم را پرداخت کنند.
برای آگاهی بیشتر : گزنفون، کورش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۴ تا ۲۱۶
.....‌‌‌‌‌...
کلی منابع دیگه هم هستند که ثابت میکنند کوروش صالح نبوده فقط یه پادشاه معمولی مثل نادرشاه بوده
و استوانه ی کوروش هم اینچنین میگه

خط۲۰. منم «کوروش»، شاهِ جهان، شاهِ بزرگ، شاهِ توانمند، شاهِ بابـِل، شاهِ سومر و اَکـَّد، شاهِ چهار گوشهٔ جهان.

خط ۲۱. پسرِ «کمبوجیه» (کـَ-اَم-بو-زی-یَه)، شاهِ بزرگ، شاهِ «اَنـْشان»، نوهٔ «کوروش» (یکم)، شاهِ بزرگ، شاهِ اَنـْشان، نبیرهٔ «چیش‌پیش» (شی-ایش-بی-ایش)، شاهِ بزرگ، شاهِاَنـْشان.

خط ۲۲. از دودمانی که همیشه شاه بوده‌اند و فرمانروایی‌اش را «بعل» (بـِ-لو) و «نابو» (نـَ-بو) گرامی می‌دارند و با خرسندیِ قلبی پادشاهیِ او را خواهانند. آنگاه که بدونِ جنگ و پیکار، واردِ بابـِل شدم.

خط ۲۳. همهٔ مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاهِ پادشاهان بابـِل بر تختِ شهریاری نشستم. مردوخ، دل‌های پاکِ مردمِ بابـِل را متوجهِ من کرد، زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.

خط ۲۴. ارتشِ بزرگِ من، به صلح و آرامی واردِ بابـِل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردمِ این شهر و این سرزمین وارد آید.

خط ۲۵. در پی بهبودِ وضعِ داخلیِ بابـِل بودم ... نبونعید، بر دوشِ مردمِ درماندهٔ بابـِل یوغی نهاده بود که در خورِ شأن آنان نبود.

خط ۲۶. از بند رهایشان کردم و به بدبختی‌های آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همهٔ مردم در پرستشِ خدای خود، آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچ‌کس اهالیِ شهر را از هستی ساقط نکند. مردوخ از کردارِ نیکِ من، خشنود شد.

خط ۲۷. او بر من، کوروش، که ستایشگرِ او هستم، بر پسرِ من «کمبوجیه» و همچنین بر همهٔ سپاهیانِ من،

خط ۲۸. برکت و مهربانی‌اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی، مقامِ بلندش را ستودیم. به فرمانِ مردوخ، همهٔ شاهانی که بر اورنگِ پادشاهی نشسته‌اند.

خط ۲۹. و همه پادشاهانِ سرزمین‌های جهان، از «دریای بالا» (دریای مدیترانه) تا «دریای پایین» (خلیج فارس)، همهٔ مردمِ سرزمین‌های دوردست، همهٔ پادشاهانِ «اموری» (اَ - مور - ری - ای)، همهٔ چادرنشینان،

خط ۳۰. مرا خراج گذاردند و در بابـِل بر پاهای من بوسه زدند. از ... تا «آشور» (اَش-شور) و «شوش» (شو-شَن)

خط ۳۱. من شهرهای «آگادِه» (اَ-گـَ-دِه)، «اِشنونا» (اِش-نو-نَک)، «زَمبان» (زَ-اَم-بـَ-اَن)، «مِتورنو» (مـِ-تور-نو)، «دیر» (دِ-ایر)، سرزمینِ «گوتیان» و شهرهای کهنِ آن‌سوی «دجله» (ای-دیک-لَت) که ویران شده بود را از نو ساختم.

خط ۳۲. فرمان دادم تمامِ نیایشگاه‌هایی که بسته شده بود را بگشایند. همهٔ خدایانِ این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم. همهٔ مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه‌های خود برگرداندم. خانه‌های ویرانِ آنان را آباد کردم. همهٔ مردم را به همبستگی، فرا خواندم.

خط ۳۳. هم‌چنین پیکرهٔ خدایانِ سومر و اَکـَّد را که نـَبونعید بدونِ واهمه از خدای بزرگ به بابـِل آورده بود؛ به خشنودی مَـردوخ به شادی و خرّمی.

خط ۳۴. به نیایشگاه‌های خودشان بازگرداندم، بشود که دل‌ها شاد گردد. بشود، خدایانی که آنان را به جایگاه‌های مقدّسِ نخستین‌شان بازگرداندم،

خط ۳۵. هر روز در پیشگاهِ خدای بزرگ، برایم خواستارِ زندگانیِ بلند باشند. بشود که سخنانِ پربرکت و نیک‌خواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مَـردوخ بگویند: «به کوروش‌شاه، پادشاهی که تو را گرامی می‌دارد و پسرش کمبوجیه جایگاهی در سرای سپند، ارزانی‌دار.»

خط ۳۶. بی گمان در روزهای سازندگی، همگی مردم بابـِل، پادشاه را گرامی داشتند و من برای همه مردم جامعه‌ای آرام فراهم ساختم...

خط ۳۷. ... غاز، دو اردک، ده کبوتر. برای غازها، اردک‌ها و کبوتران...

خط ۳۸. ... باروی بزرگ شهر بابـِل بنام «ایمگور-اِنلیل» (ایم-گور-اِن-لیل) را استوار گردانیدم ...

خط ۳۹.... دیوار آجری خندق شهر را،

خط ۴۰ ... که هیچ‌یک از شاهان پیشین (کار ساخت دیوار را) با بردگانِ به بیگاری گرفته شده به پایان نرسانیده بودند...

خط ۴۱. ... به انجام رسانیدم.
 

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,377
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
بررسی یک پندار غلط (کوروش و مردوک)
یکی از مواردی که همواره مورد بحث پژوهشگران قرار گرفته، دین کوروش بوده است. درباره اینکه کوروش چه دینی داشته است، اختلاف نظر وجود دارد ولی احتمالاًکوروش یکی از آیین‌های ایرانی را داشته و پرستنده اهورامزدا بوده است؛ هر چند نظریات و فرضیه‌های دیگری هم در این باره مطرح می‌شود. اما این روزها می‌بینیم که عده‌ای قصد سوء استفاده از این موضوع را دارند و با سطحی نگری بیان می‌کنند که کوروش بت پرست بوده است!! در این نوشتار برآنیم تا اشاراتی به منابع داشته باشیم و نظر چند تن از تاریخ‌دانان را در مورد دین کوروش بیان کنیم.

در ابتدای بحث بد نیست به تحلیل سومند حسن پیرنیا درباره دین هخامنشیان اشاره کنیم که به صورت مختصر و مفید توضیح خوبی درباره آیین هخامنشیان داده است. او در کتاب تاریخ ایران باستان می‌نویسد:

شاهان هخامنشی تعصب مذهبی نداشتند. یعنی هر ملتی را به معتقدات خود وا می گذاشتند… مورخین یونانی در باب مذاهب ایرانیان نه دقیق شده و نه به شرح پرداخته اند. آنچه راجع به این مطلب استنباط می‌شود، کلیاتی است که از اوستا و کتیبه‌ها و آثار شاهان هخامنشی به دست آمده است. بر اساس این مدارک چنین به نظر می‌رسد که شاهان هخامنشی پیروان مذهب زرتشتی بوده اند (پیرنیا، ۱۳۸۸: ص ۱۳۴).

می‌دانیم که در کتیبه‌های پادشاهان هخامنشی بعد از کوروش بزرگ از جمله داریوش بزرگ که خویشاوند کوروش بوده است، اهورامزدا گرامی داشته شده و به عنوان خدای بزرگ که آسمان و زمین را آفریده مطرح می شود.

مطابق با گزارش گزنفون، کوروش از دینمردان که «مغان» نام داشتند، بهره می‌برد و آنها را برای اعمال دینی فرا می‌خواند (نک: کوروش نامه گزنفون، دفتر ۴، بخش ۵، بند ۱۴)، بسیاری از پژوهشگران با توجه به این مطلب و همچنین دیگر آثار، دین کوروش را با سنت مزدایی در پیوند می دانند.

مری بویس می‌نویسد که کوروش همانند نیاکانش زرتشتی بوده است و از موارد مهم مورد توجه او، می توان به آتشکده‌های پاسارگاداشاره کرد که یادآور آیین زرتشتی هستند و همچنین برخی از منابع‌ یونانی که ارزش قابل توجهی برای مغان در دربار کوروش قائل شده‌اند(Dandamayev, 2011، نک: Boyce, 1988).

مولانا ابوالکلام آزاد که دیدگاه وی دربارهذوالقرنین (ع) و کوروش مورد توجه اهالی تحقیق قرار گرفت و امروز کوروش به عنوان محتمل ترین گزینه برای ذوالقرنین مطرح است، دین کوروش را مرتبط با آیین زرتشتی می‌دانست و معتقد بود که کوروش پیرو دینی بود که زردشت پیغمبر معروف ایران بنا نهاد(نک: دین کوروش از نظر مولانا ابوالکلام آزاد).

ماکس مالوان در مقاله خود که در تاریخ ایرانکمبریج به چاپ رسیده است، گرچه از فقدان مدارک درباره دین زرتشتی کوروش سخن می راند اما نقاط مشترک بین رفتار کوروش با آموزه‌های زرتشت و اصول دین زرتشتی را در نظر دارد و احتمال می دهد از دین زرتشتی تأثیر پذیرفته باشد (مالوان، ۱۳۸۷: ص ۴۹۴).

تورج دریایی هم با آنکه اشاره می‌کند از عقاید مذهبی شخصی کوروش آگاهی اندکی داریم، اما معتقد است که شواهد آشکارا نشان دهنده آداب ایرانی وی می‌باشند. وی با توجه به منابعی مانند کتاب عزرا و متون بابلی که دربارهکوروشسخن گفته‌اند و همچنین با استناد به پژوهش‌های پیشین، این چنین می‌آورد:

مضمون «درست کردن هر آنچه که خراب شده بود» دیدگاهی است که با اهوره‌مزدا ارتباط دارد. اهوره‌مزدا یا خدای خردمند، نماینده نظم در جهان هستی است، در حالی که انگره مینو نماینده بی نظمی/دروغ است. اگر این متن‌ها را در چارچوب ایدئولوژی ایرانی بخوانیم به نگرش ایرانی/مزدایی روشنی از پادشاه دست می‌یابیم که به عنوان نماینده اهوره‌مزدا، نظم (در اوستا: اشه، و در فارسی باستان: اَرته) را به زمین باز می‌گرداند (دریایی، ۱۳۹۳: ص ۲۳).

این درحالی است که آثار به جا مانده از پاسارگادکه آرامگاه کوروش در آنجا قرار دارد، سنت‌های ایرانی را نشان می‌دهد، از جمله چند آتشکده سنگی، بازمانده‌های نقش گل نیلوفر در ورودی آرامگاه کوروش که با میترا پیوند دارد و…(همان: ص ۲۵) این موارد به ما نشان می‌دهد که احتمالا اگر کوروش دین زرتشتی هم نداشته حداقل پیروی یک آیین ایرانی – شاید از آیین‌های ایرانی پیش از زرتشت – بوده است.

البته نباید فراموش کنیم که آیین زرتشتی در دوران ساسانی دست خوش تحولاتی شد و در ارزیابی آیین کوروش بزرگ، باید متوجه باشیم که معیار ما برای سنجش دین کوروش، آیین زرتشتی ساسانی نیست. به نظر می‌رسد نوآوری‌ها و تحریف‌هایی در دوران ساسانی رخ داد و به این دلیل است که برخی از احکام زرتشتی ساسانی را در دوران اشکانی و هخامنشی مشاهده نمی‌کنیم یا مواردی بر خلاف آنها را در ایران پیش از ساسانیانمی‌بینیم.

برای دانش بیشتر درباره تحولات آیین زرتشتی نگاه کنید به: نگاهی کوتاه به تحولات آیین زرتشتی

کوروش، مردوک، آیین‌های ایرانی
اما برخی ادعا می‌کنند که دین کوروش بامردوک (خدای بابلی) در ارتباط بوده است. این موضوع می‌تواند به عنوان یک فرضیه (هرچند سست) باقی بماند اما رفتار افرادی که اکثرا رویکرد ایران‌ستیزانه دارند جالب توجه می‌نماید! آنها کوروشرا بت پرست می‌خوانند و موارد نادرستی را به او نسبت می‌دهند. به نظر می‌رسد ارتباط آنچنانی بین هخامنشیان و ایرانیان با مردوک وجود نداشته است و آثار بسیار فراوانی نشان می‌دهد که کوروش پیوند تنگاتنگی با آیین‌های ایرانی داشته است.

درباره ارتباط آیین کوروش بزرگ با مردوک معمولا به استوانه کوروش استناد می‌شود که در آن مردوک مورد ستایش قرار گرفته است. همان استوانه‌ای که با سنت‌های بابلی نوشته شده است.

در اینجا چندین و چند بحث وجود دارد، اول اینکه آیا شایسته است که دین و آیین بابلی را با آداب و رسوم اقوامی مانند عرب‌های عصر جاهلی مقایسه نمود و همه را به یک چشم دید؟!

در مرحله بعد باید به سنت های بابلی توجه ویژه داشت. در زبان بابلیان کلمه ای که ما اکنون خدا می‌نامیم، مردوک بوده است و این موضوع طبیعی است که از مردوک به عنوان خدا در استوانه‌ای که با سنت بابلی و نوسط بابلیان نگاشته شده است، یاد شود. این بدان معنا نیست که مثلا کاهنان بابلی بدون اطلاع کوروش بزرگ این استوانه را نوشته باشند بلکه نشان دهنده تسامح کوروش نسبت به سنت‌های بابلی است و نه اینکه کوروش پرستنده مردوک بوده است؛ سنت‌های بابلی را هم نباید با رفتار و باورهای عرب‌های دوران جاهلی یکی دانست (فرضیاتی وجود دارند که نگارش استوانه کوروش را توسط کاهنان بابلی و در بزرگداشت کوروش می‌دانند).

آنچیزی که به نظر می‌آید این است که پرستش مردوک در ایران جایگاهی نداشته است؛ آیا اگر کوروش مردوک را می پرستید نباید اثر قابل توجه و فراگیری از آن در فرزندان، خویشان و مردم آن دوره باقی مانده باشد؟

ولی به هر حال پرستش مردوک و آداب و آیین بابلی در بابل تداوم یافت چرا که عقاید ریشه دار دینی مردمان بین النهرین مانع از آن بود که کوروش بزرگ بتواند اصلاحات را به گونه ای پیش ببرد که دلخواهش باشد (خنجی: ص ۲۳۸). مردم بابل درگیر عقاید و احکام شرعی خود بودند و نمی‌توان انتظار داشت کوروش به یکباره و در حین نخستین ورود به بابل خلاف عقاید آنها عمل کند و مثلا به خدای مردوک که قطعا نهایت احترام و علاقه در بین مردم بابل به آن وجود داشت بی احترامی و بی توجهی کند. حال آنکه تغییر برخی رسوم معمول در بین این مردم هم نیاز به گذشت زمان و مقدمه چینی داشت.

نکته دیگر اینکه رفتارهای مشابه و احترام به سایر ادیان توسط کوروش وجود دارد. برای مثال رفتار کوروش بزرگ با قوم یهود در تاریخ مشهور است. کوروش بزرگ بعد از فتح بابل اجاره بازگشت یهودیان به اورشلیم را داد و حتی افرادی مسئول رسیدگی به اوضاع یهودیان شدند.

اینگونه رفتار در نزد سایر پادشاهان هخامنشی که حتی آشکارا اهورامزدا را می‌پرستیدند، دیده می‌شود.
 
بالا