کسی که شما را عصبانی میکند دوست دارید با چه چیزی او را بزنید؟(طنز)

کسی که شما را عصبانی میکند دوست دارید با چه چیزی او را بزنید؟(طنز)


  • رای‌دهندگان
    196
لطافت گل در زیر انگشتان تشریح میپژمرد.

نمیدونم جمله ای که نوشتم چقدر به حرفم ربط داره ولی بچه ها چرا اینجوری میکنین؟
بابا طنزه! طنز!
چرا سعی میکنین تاپیک رو جدی کنید؟
یعنی واقعا بعضیا اینقدر صبورن و تا حالا حتی یه بار هم جوش بالا نیووردن؟؟خودتون حتی یکبار هم نشده از دست کسی اعصابتون خورد بشه؟
دو دقیقه بحث رو به فلسفه و سیاست و نظام شاه و...نکشین.والا :))
;;)take it easy
ببینید همه ی ما لحظه هایی داشتیم که عصبانی بودیم و بسته به شرایط واکنشایی هم نشون دادیم،ولی عصبانیت و خشم معنای یکسان ندارن.
کسی قصد نداره شوخی رو جدی کنه،جلوی چیزی رو بگیره،ولی صرفا طنز کردن این موضوع جای بحث داره.
 
ببینید همه ی ما لحظه هایی داشتیم که عصبانی بودیم و بسته به شرایط واکنشایی هم نشون دادیم،ولی عصبانیت و خشم معنای یکسان ندارن.
کسی قصد نداره شوخی رو جدی کنه،جلوی چیزی رو بگیره،ولی صرفا طنز کردن این موضوع جای بحث داره.
شما خودتون مدیرید...ایا این تاپیک جای این بحثه؟
 
دلم میخواد طرفو بزنم 4 تا شه بعد سه تاش ازبین بره بعد کیسه رویانی تشکیل بشه و ...


وبعد با دیوار پشت سرش یکی بشه
 
البته خلاقیتتون هم قابل تحسینه :-"
نمیدونم logan رو دیدید یا نه :| ولی دوست دارم مثل ولورین باشم :|
ببینید همه ی ما لحظه هایی داشتیم که عصبانی بودیم و بسته به شرایط واکنشایی هم نشون دادیم،ولی عصبانیت و خشم معنای یکسان ندارن.
کسی قصد نداره شوخی رو جدی کنه،جلوی چیزی رو بگیره،ولی صرفا طنز کردن این موضوع جای بحث داره.
خب البته توجه بنمویید که مطمئنا هیچ کس اگه موقعیتش پیش بیاد هیچ کدوم از این کار هارو نمیکنه. صرفا محض خنده ست. این که مثلا این کار میتونه باحال باشه! هیچ کس حتی میلی هم به اینکارا نداره!(امیدوارم که اینطوره :|)
 
اتومبیل لوکس ؟ کام آن
اگه ب من اتومبیل لوکس بدید قول میدم بوسش کنم طرفو اصن.
قول!
 
سه بار سرشو بکوبم ب سرامیک بعد با اره برقی تک تک اعضای بدنشو جداکنم
و در نهایت ی سلفی یهویی و پست تو اینستا
 
دلم میخواد مثل خون آشام های the vampire diaries بهش حمله کنم گازش بگیرم یه دل سیر با لگد و کف گرگی و مشت بزنمش دستشو بپیچونم بعد گلوشو بگیرم بچسبونمش به دیوار بعد قلبشو در ببارم و در آخر خیلی ریلکس مثل آلایژا(یکی از شخصیت های این فیلم )دستام رو با دستمال پاک کنم بعد هم جنازشو یا بندازم تو دریا یا خاکش کنم اما اگه کسی زیاد حرف بزنه فقط دلم میخواد سریع یا گردنش رو بپیچونم گردن و ستون فقراتش نابود بشه بمیره یا قلبشو در بیارم گاهی اوقات هم دوست دارم یکی رو مثل استفن جرواجر کنم
بینید چه دل پری دارم:D:))
 
مثل کوهستان اشباح بذارمش توی یک قفس ببرمش بالای یک عالمه تیر و چاقو و نیزه و پرتش کنم پایین.
 
با ناخونام نیشگون بگیرم از بازوش جوری ک اشکش در بیاد.. موهاشو بکشم (ولی این روش در مورد دخترایی که موهاشون بلنده کاربرد داره:-")..بعد کوچیک بودم ی فیلمی دیدم که طرف با ناخونای بلندش چشمای یک نفرو از کاسشون در إورد خیلی دوست دارم این روشو یک بار اجرا کنم:-"
 
می ایستم و نگاهش میکنم تا به کاری که کرده پی ببره و بفهمه که چقد خودشو کوچیک کرده
(بلد نیستم طنز گونه بنویسم):D
 
اگه توی کلاسمون کسی عصبانیم کنه گردنشو میگیرم میخوابونمش رو میز و سه بار با مشت میزنم تو ت..م هاش :D:D که البته کمتر کسی عصبانیم میکنه و این که کلا این اتفاقات معطوف به مدرسه هست و خارج از مدرسه کلا از کسانی که عصبانیم میکنن دوری میکنم.
 
دیه دارع خعلی زیاد دیه هر دندون خعلیییی زیاده ها از من گفتن بود.....



پ.ن میدونم اسمپه حذفش میکنم
به نظرم لگد تو دهن بهترین گزینست چون هم دندوناش میشکنه هم دیگه نمیتونه حرف بزنه.
باتشکر:D
 
با لنینجر می‌کوبم روش :-"
بعله... ما از بچگی فرهنگی کار می‌کردیم :-"

پ.ن: هر کی متابولیسم لنینجرُ دیده باشه، می‌دونه که از پاره آجر خطرناک‌تره :-
 
آخرین ویرایش:
اول تو یه کوچه تاریک با اتر بیهوشش میکنم. بعد میبرمش تو یه سیلوی دورافتاده. وقتی بیدار شد تا یه هفته تو یه اتاق سفید با مهتابیای همیشه روشن زندانیش میکنم. بدون غذا. بعد میبرمش به اتاق شکنجه و ازش میخوان اعتراف کنه درحالیکه اصلا سوالی ازش ندارم. برای شروع یکی از پاهاشو مثل کالباس ورقه ورقه میبرم. روز بعد یکی از دستاشو با میخ به زمین میچسبونم و یه غلطک سنگین به سمتش هل میدم تا مجبور شه یجوری از زمین خودشو جدا کنه و به نفعشه که همونجا بمیره.
اگر زنده موند روز بعد یکی از پاهاشو آتیش میزنم. سه روز بعدش دوتا از عزیزانشو میارم و بهش یه کلت میدم و بهش میگم که فقط یه گلوله داره و باید بینشون انتخاب کنه. وقتی انتخاب کرد و شلیک کرد تازه میفهمه هیچ تیری نداشته. بعد اون دوتا رو آزاد میکنم.
در نهایت میندازمش داخل یه اتاق تاریک برای چند روز و بعد با صدای آژیر یا هرچیز دیگه ای بهش امید نجات القا میکنم اما وقتی در باز میشه باز منو میبینه که دارم با یه کاتانا به سمتش میام و بعد با اون یه ضربه کاری توی شکمش میزنم و رهاش میکنم تا با درد بمیره. جنازه ش رو هم توی اسید حل میکنم.

اینا برآیند فیلمها و داستانها و فانتزیامه. ولی احتمالا با زانو میزنم تو صورتش:D
فیلم ترسناک زیاد می‌بینی... -__-
 
آخرین ویرایش:
سعی می‌کنم باهاش مهربون باشم بهم اعتماد کنه
بعد باهاش قرار کوه می‌ذارم
تو کوه یه جای مناسب پیدا می‌کنم پرتش می‌کنم پایین.
یا این که برم باهاش یه جای دورافتاده و خالی از سکنه (مثل جنگل یا کویر) شب که خواب بود وسایلشو برمی‌دارم با ماشینم فرار می‌کنم.
 
Back
بالا