- ارسالها
- 2,300
- امتیاز
- 49,040
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- خرم آباد
- سال فارغ التحصیلی
- 94
تو حیاط داشتیم قالیچه میشستیم فرداد همینطوری وایساده بود زیر آفتاب، مامان بهش گفت حافظ بخون برامون.
شروع کرد:
صلاح کار کجا و من خراب کجا...
رسید به این مصراع که میگه :
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
یهو گردنشو گرفت برگشت گفت: آیییی سووووختم...این نمیدونه شمع آفتاب کجاست؟ اینجاس دیگه
شروع کرد:
صلاح کار کجا و من خراب کجا...
رسید به این مصراع که میگه :
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
یهو گردنشو گرفت برگشت گفت: آیییی سووووختم...این نمیدونه شمع آفتاب کجاست؟ اینجاس دیگه
