دیالوگ‌های واقعی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع reza__sh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
یه بنده خدایی یه جمله ای رو همیشه به هممون میگفت خیلیم حق بود:)
دوری فاصله میاره فاصله ام جدایی...
دقیقا همینه
هرچی از یکی دورتر بشی حتی بدون اینکه خودت بخوای باعث میشه ازش جدا شی:)
 
در حالی که ساعت زنگ میخوره
مامان:چرا شب کوک کردی
من: (درحالی که قطع میکنم) شب بخیر.مامان قبل اینکه بری ساعت چنده
مامان:6:30

من و مامانی که صبح و دم مدرسه رفتن و نصف شب میدونستیم:😶
 
_دوستم داری؟
+نمیدونم
_نمیدونم نمیشه جواب ، اره یا نه؟
+خب من نمیدونم
+تو دوسم داری؟
_من یا یکی رو دوست ندارم یا اونقدر دوسش دارم که مطمئنم تو دنیا هیچ کس اندازه من دوسش نداره
+حالا منو چی دوست داری یا نداری؟
_حالا دیگه منم نمیدونم
 
خواهرم: دیشب یه خواب عجیب دیدم
من: خوابا کلا عجیبن عادیه
خواهرم: نه ببین این فرق داره خواب دیدم دوایت(شخصیتی در سریال آفیس) با ارتشی از مگس ها اومده که خاورمیانه رو فتح کنه
 
مکالمه ی منو مامانم:
بااشه
باشه
باااااشه مامان
باشه
باشهههه
مامان باشه
باااااااشه
باشه مامان باشه
باشه
 
تو ماشین
+ واقعا صدای گرشا خوبه
_ نه حاجی اونقدرام خوب نیست
+چرا خودت یه دهن واسمون نمیخونی جناب
_ دیگه چخبر ؟
 
دیالوگ های واقعی زندگیتون رو اینجا بنویسین.
هرچی که تو ذهنتونه.
شاید دنباله دار نشه ولی به امتحانش میرزه.
y%20(397).gif



****


لطفا دیالوگ های فیلم ها رو نذارید
با تچکر!​
-----




____________________________________________________________________________________

-----------------------------------------------------------------------------------
اول جرات پرواز . بعد لذت پریدن ...!
 
من به بچه فامیل : بزرگ شدی میخوای چیکاره بشی ؟!
بچه: می‌خوام دزد بشم

مادر بچه : غلط کردی بزرگ شدی باید دکتر بشی!

بچه : باشه یه دکتره دزد میشم...

من😳🤣
مادر بچه😡
بچه😌😊
 
_قبلنا تو زنگ تفریح این کارو میکردم
*منم تو خودِ زنگ این کارو میکردم
_پس دوتامونم یه جور دیوونه ایم : )
 
بچه ی فامیل:شاه که بهتر بود چرا رفتش
من:از کجا میدونی شاه بهتر بود؟
بچه ی فامیل:خب از اسمش معلومه:))
 
_چرا نمیتونم صبح زود بیدار شم؟
+ چون خیلی گشادی
_من آدم با اراده ای هستم بار ها اینو ثابت کردم
+شبا زود بخواب
_اگه زود هم بخوابم اون زمانی بیدار میشم که عادت کردم
+ حتما انگیزه کافی برای دل کندن از خواب رو نداری !
_ نه خب انگیزه رو دارم ولی صبح اصلا نمیفهمم کی آلارم گوشیم رو خاموش کردم!
+دیدی گفتم گشادی ؟

مکالمه نیمه تاریک وجود با نیمه روشن وجود 🥲
 
-چرا زیر خط امیدی؟
+چونکه😂😂
-بیا دلایلشو بگو من بهت امید بدم؟
+الان نمیشه
-فردا میگی؟
+فردا؟ فردا دیگه نباید یادم بیاد چرا امیدی نیست
 
+ ولی چجوری با هم کنار اومدیم این چند سال؟ با این همه تفاوت...
- نه دیگه، ما این نبودیم. با هم بزرگ شدیم، با هم شخصیت هامون شکل گرفت، از هم یاد گرفتیم و این شدیم.

حالا شدیم دو نفر که دنیاهاشون خیلی با هم فاصله داره... کاش بچه می موندیم.
 
-چرا؟!چی شد؟

+ادما از کسی که نیمه ی ضعیف شده اشونو دیده بدشون میاد حالا هر چقدر هم که کنارشون بوده باشه
 
یه سری جملات ناب از معلمای مدرسه:
هی جوجو، حرفای بغل دستیت توی کنکور نمیادا. حرفای من میاد.

آقا تو تا حالا شده با دوست دخترت قرار بذاری بعد نری سر قرار؟
خب فکر کن خدا هم دوست دخترته...
:))

با این راه حلی که دارید حل می‌کنید مثل اینه که با پیژامه بیاین سر کلاس، هر کس ببینتتون میفهمه تجربه حل سوال ندارید.

انقد که دارن همه چی رو حذف میکنن یه دو سه سال دیگه فارغ التحصیل شید خودتون رو هم حذف میکنن.
 
اقای راعی[درحالی که ماسک خود را از زیر دماغ به روی دماغ میکشد] عدالت چیزی نیست که بتوان ان را برقرار کرد
 
Back
بالا