• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

دیالوگ‌های واقعی

Mehrasa~

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
180
امتیاز
1,933
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بابل
سال فارغ التحصیلی
1401
ساعت ۱۰:۳۰( شروع زنگ تفریح)
معلم: خب میریم که این مثال ۲۰ موردی رو حل کنیم
بچه ها: ببخشید زنگ خورده
معلم: میدونم بذارین این مثال رو بگم بعد میتونین برین
من: :))
ساعت ۱۰:۴۸(دو دقیقه به شروع زنگ بعدی)
معلم: خب تموم شد اون هایی که مونده رو پس خودتون حل کنین الان میتونین برین استراحت کنین
بچه ها تو گروه خودمون: اخهههه ۲ دقیقه مونده چه غلطی میتونیم بکنیم
من همچنان پشت گوشیم: :)) :))
و این پروسه هر هفته ادامه دارد و من فقط به حرص خوردناشون میخندم

_____________________________
+ببخشید اجازه استراق سمع یعنی چی؟
_یعنی دزدکی گوش دادن ، یواشکی گ*و*ز دادن نه امم چی گوش دادن
+بله ممنون :))
 

toofanh

کاربر فعال
ارسال‌ها
56
امتیاز
517
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 3
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
1396
نخود کوچولوم: آجی‌دوسم داری؟
من: عاشقتم زندگیم
نخود : خوب گوشیتو میدی بازی کنم؟(همراه با بغض ساختگی )
من : برو بیرون در رو هم ببند
نخود:.....
 

هور

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
794
امتیاز
21,859
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سیاه و سفید
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
دانشکده معماری و شهرسازی تبریز
رشته دانشگاه
مهندسی معماری
+میخوای برگرده؟
-نه آرزو نمیکنم برگرده
+پس چی؟!
-آرزو میکنم عاشق کسی بشه که عاشقش نباشه...
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
ارسال‌ها
3,758
امتیاز
40,636
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
بابام: زینب چرا نمیری ظرفا رو بشوری؟
من: باید سی تا تست ریاضیو تا ده دقیقه دیگه بفرستم خب:)
بابام: من همسن تو بودم هم زمان ریاضی حل میکردم ظرفا رو هم واسه مامانم میشستم شیشه ها رو هم پاک میکردم.
من: با هیفده تا بوفالو هم همزمان مبارزه نمیکردین؟
بابا: چی؟
من: هیچی اصن:)
 

قاصدک آبی

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
948
امتیاز
12,976
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
من و دوستان داریم تو مدرسه درباره ی سمپادیا حرف میزنیم ؛
یکی دیگه از دوستامون: واای چرا دارین اینجوری حرف میزنین؟ (:/ مگه دارین درباره ی اختلاس گرا حرف میزنین؟ :rolleyes: ح.ب چیه؟ پ.خ کیه آخه ؟!
ما: :-" :-"
 
ارسال‌ها
854
امتیاز
7,887
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1395
_اصلا هرچی تو بگی!هر کاری بخوای انجام میدم!
-هر کاری؟!:-?
-قسم میخورم هر کاری که در حد توانم باشه دریغ نکنم!
-پس لطفا دیگه نه به من زنگ بزن!نه پیام بده و نه حتی کلمه ای راجع به موضوعاتی غیر از درس و پروژه و کار با من حرف بزن!
-منظورم از هرکاری انجام میدم این بود که برای همسرم هرکاری انجام میدم نه یه خانم غریبه:-"
 

بابونه.

ماهی پیشی‌خوار
ارسال‌ها
955
امتیاز
21,822
نام مرکز سمپاد
تنگ ماهی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1401
+ میدونی چیه؟جامعه بچهای تجربی طوری شده که هرکی اول انتخاب رشته میکنه بادی به غبغب میندازه و میگه من میخام پزشک بشم!ولی خب واقعا اینطور نیست همه شون قبول نمیشن از طرفی جامعه علوم پزشکی فقط به پزشک نیاز نداره
این همه زیرشاخه های مهم و خوب و قشنگ
لطفا نگران نباش که قراره چی بیاری

_ ممنونم بابت حرفات بهش فکر میکنم حتما
حالا تو چی میخای بزنی؟

+پزشکی.
 

اِفنوزتری

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
144
امتیاز
1,623
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
داراب
سال فارغ التحصیلی
1400
من: دقت کردین وقتی داری وقتتو تلف میکنی زمان نمیگذره!؟
بابام: ادمی که وقتشو تلف میکنه بیشعوره، از ادم بیشعور هم بعید نیست فکر کنه زمان نمیگذره
من:... (در افق گم و گور می‌شود)
 
ارسال‌ها
820
امتیاز
10,307
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین ۱
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1397
رشته دانشگاه
بیوتکنولوژی
مامانم: میریم سر فلکه تو پیاده شو برو عکست بگیر .
من: :| اون همه راهم پیاده بیاحتما وسطشم گم شم ( وی ید طولایی در گم شدن دارد )
مامانم: :)) دیگه دیگه
من :بزرگترین دشمن من خودمم که برا خودم میزنم
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
ارسال‌ها
3,758
امتیاز
40,636
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مربی زبان کانون: چرا مشقاتو نفرستادی؟
من: به تلگرام دسترسی نداشتم
مربی: ولی بابات توی همون تلگرام گفت خونه مادربزرگت بودی!



باباجان لطفا هماهنگ کن بهانه هامون یکی باشه:)
 

اِفنوزتری

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
144
امتیاز
1,623
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
داراب
سال فارغ التحصیلی
1400
×:امروز رفتم خیابون انقدر شلوغ بود، مردم اصلا رعایت نمیکنن
*:واقعا میبینی! همینا باعث میشن وضعیت بدتر بشه
÷:خب شما هم جزوشون بودین!
*و× :.... (سکوت)
 

اِفنوزتری

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
144
امتیاز
1,623
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
داراب
سال فارغ التحصیلی
1400
من: احساس میکنم واقعا حالم بده
خواهر 6ساله: خوشحالم چون میمیری من از دستت راحت میشم...
.
(چند دقیقه بعد)
.
خواهر 6ساله: میشه لطفا کمکم کنی اینو درست کنم؟
من: نه حوصلم نمیشه
خواهر 6ساله: خواهش میکنم، اخه تو باهوش ترین خواهری هستی که من دارم!!:|:|:|
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
ارسال‌ها
3,758
امتیاز
40,636
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
-مامان!
+جانم؟!
-مامان جون!
+جانم؟ چیشده؟
-خودکار جوهر داد رو فرش!
+ای الهی که کرونا بگیری بری زیر تریلی راحت شم از دستت!

(کرونا بگیرم برم زیر تریلی؟!)
 

f.hn

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
191
امتیاز
4,239
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
بیرجند
سال فارغ التحصیلی
1399
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
زمین شناسی
بابام: بچه ها داشتین چیکار میکردین؟صدای جیغ و داد میومد.دعوا میکردین؟؟
فائزه: نه به خدا.داشتیم مسابقه میدادیم که دس تو یقه همدیگه بکنیم(هر کی زودتر دستشو بکنه تو یقه اون یکی برندس:#)
بابام: :|:|:|:|:|:|:|(من تو تربیت این بچه ها کوتاهی کردم واقعا)
 

Asaliiiii

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
791
امتیاز
5,383
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه ۲
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1401
مامان:مواظب باش ظرفام نشکنن !
من : مامان من اگر پام بشکنه ناراحت میشی یا ظرفات بشکنن؟
مامان: تو خودتو با ظرف مقایسه میکنی؟
من: :|
 

zeynabgol

به گِلِ انجمن نِشَسته
ارسال‌ها
3,758
امتیاز
40,636
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مامان: جااانم! چطوری خانوم‌طلااا؟!
من: مرسی خوبم. چقد مهربون شدین امروز!
مامان: باتو نبودم که!(به مرغ عشق بیوه اش اشاره میکند)
 
بالا