دیالوگ‌های واقعی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع reza__sh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
مهم نيست كه قشنگ نيستى، قشنگ اينه كه مهم نيستى🙂🥲

👤: مبهم (ابهام بين معلم شيمى و هندسه كه كدوم اولين بار گفتن)
 
+اگه به من اعتماد نداری از فلانی بپرس ببین راست میگم یا نه
_من به آدما اعتماد ندارم
 
+امروز صبح رفتم ارامگاهم.
_خب (؟)
+هوا فوق العاده و به صورت بی ناموسانه ای گرم بود.
منم که سرتا پا مشکی پوشیده بودم و فقط گرما رو جذب میکردم به خودم.
 
من:ولی انتظار نداشتم 20 سالگیم اینجوری باشه
خواهرم:محض اینکه بیشتر ناراحت شی میگما ولی تو 23 سالته رضا
 
+دو ساله دارم تحملت میکنم ینی؟
-هه تو؟ من دارم تورو تحمل میکنم. شانس زندگیتم احمق.
+آره سه بار. اصلا من تحملو با تو میکنم.
-ناناحت نشو ولی اینو خودم بهت یاد دادم.
+باشه حالا. جدی دو سال؟
-خیلی جدی دو سال.
 
در گروه های شاد چه می گذرد:

-استاد با ارز پوزش آقای x و Y و z تکالیفشان را نفرستادند
+ارز پوزش پذیرفته نیست با دلار بالاپایین می‌شود لطفا عرض پوزش کنید.
 
untitled_79eo.png

کانال ریاضی در ایام امتحانات
 
_ندیدمت
+ندیدی؟چشم تو چشم شدی باهام
-دیدمت ولی خنده هام و به کنار هم بودن ترجیح دادم
= ))))
 
+آدما خیلی عوضی شدن
_ آدما عوضی بودن
+ حداقلش نشون نمی‌دادن
_ تکون دادن سر
 
+با این شخصیتم راحتی یا شخصیت قبلیم ؟
_ با هر شخصیتی که تو در لحظه باهاش راحت باشی.
 
معلممون: "یعنی فکر کن انسان های اولیه و اجداد شما با اون همه شرایط سخت زندگی و خطرات و میلیون ها سال تکامل رسیدن به اینجا، که تو بعد بیای این یه سوالو غلط بنویسی؟"
پ.ن: خیلی قانع کننده بود :))
 
_خب ببین این یه ۶ ضلعیه
*قطر هایش را رسم میکند و متوجه می‌شود:
_ا این اصلا ۷ ضلعیه:))
(اینکه چرا من داشتم از خنده میمردم رو نمیدونم:)) )
 
— مشكل ما اينه كه همش تحت تاثير گذشته ام و فكرمون درگير حاله، سر همين از آيندمون ميترسيم و گند ميخوره به همه چيز و دقيقا شيطونم همينو ميخواد!
+ پس استاد يعني هميشه بايد اميدوار باشيم بيخيال چيزايي كه گذشته و الكي به شيطون كمك نكنيم ديگه!؟
— همش اميد داشتن به آينده بيخيال گذشته‌و‌حال و خوشبين بودن بهشون ميزنه آدمو زمين
+ 😐😬👌🏻

👤: یک معلم حسابان ساده (البته ساده‌ی‌سابق)
 
Back
بالا