من فقط یک کلید داشتم.
بیرون سرده. داشتم یخ میزدم.
چندتا قفل رو امتحان کردم باز نشد ولی قفل این خونه باز شده. الآن توی یک خونه گرم و نرمم.
بیرون سرده. میمونم اینجا.
برم میمیرم. میخوام زنده بمونم، زندگی کنم.
---
من و تو یک عمر با زندگی جنگیدیم.
یک عمر زدیم توی گوشش، یک عمر ازش کتک خوردیم.
اما زندگی سیاستمداره!
تا دید داریم میبریم باهامون صلح کرد. باهامون دوست شد.
ما رو سر راه هم قرار داد...