دیالوگ‌های واقعی

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع reza__sh
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
- نفیس شارژر بلندتر نداری ؟ وایسم سر پا فیلم ببینم ؟
+ نه دایی برا کل خانواده در حال حاضر همین یه شارژرو داریم :-" ولی از این چیزا داریم ... چیز ... از اینا که سیمشون درازه میکشی از این ور میرسه اونور ... میتونی چند تا چیزم همزمان وصلش کنی ... اسمش چی بود ؟
- بمیرم برات دایی ... خل شدی دیگه واقعا ... سیم سیار !
+ همون :))
 
- توام یکی مثل بقیه چه فرقی داری؟
- من با بقیه فرق ندارم ولی میخوام که ازشون بهتر باشم.
- چجوری؟
- میخوام ادم باشم.
 
+میدونید؟من چون بچگیم کلا تو خونه بودما علاقه ای به خیابون ندارم پوستمم حساس و لطیفه.ی دونه ps4 باشه تو خونه من عمرا پامو بزارم بیرون یا از پنجره بیرونو نگا کنم حتی

- منم نکه از سه سالگی ساعت دو ظهر از بالای در خونه ک قفل بود میپریدم میرفتم بیرون با دمپایی و توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکردم و همسایه صداش درمیومد در میرفتم و از لوله های گاز میگرفتم میرفتم بالای بام همه خونه ها و دو تا شمشیر از پشت میزاشتم تو لباسم و لئو(لاکپشت) میشدم و دختر همسایه رو تهدید میکردم گوششو میبرم فضولی کنه و با نونوایی انس گرفته بودم و اون زمانی که این مثلا گنگسترای شهر باباشون واسشون سالن میگرفت برن فوتسال منو بچه ها پارکور کار میکردیم تو کوچه ها و با پاهای سیاه و کثیف و زانو و آرنج های همیشه زخمی و کف پاهای تاول زده برمیگشتم خونه و مینداختنم تو حموم و ...
ن حساسم ن سفیدم:|
 
آخرین ویرایش:
پاتریک:باب اومدم یخچالتو قرض بگیرم باب :مگه یخچال خودت چشه؟ پاتریک :هیچی فقط خالیه
 
+ فامیلت چیه ؟
- شجاعی
+ به به، شجاع
- چرتو پرته بابا، هی از بچگی بهت میگند، فکر میکنی شجاعی. بزرگی میشی میفهمی هیچ خبری نیست.
+ این حرفت کل این کتاب(مثنوی مولوی) بود
 
+ ممد اون یارو خوفه که سوار موتوره رو میبینی اونور خیابون؟
- آره
+ با این قیافه الانت یه زنجیر بگیری بچرخونی عین خودش میشی
-:-":|:|
 
+ ← دایی
- ← من

+نظرت درمورد این تترای اسکندر چیه؟
-درمورد اصالتش نظری ندارم ولی جالب نیست
+اوکی
-مگه پول داری که دوباره داری می‌گردی؟
+پول ندارم ولی کرم که دارم!
 
+عه عه عه...
_ خب سجاد از دانشگات چ خبر
+دارم حرف میزنما
×خوبه حاجی.خوبه
_اوک
و سپس دوغ را می نوشد
+توش پشه بود
_نعناس
+پشه بود
_پروتئینه
 
ساده ترین کار جهان این است که خودت باشی ودشوارترین کار جهان این است که کسی باشی که دیگران میخواهند . chatos,land
 
+یکی از بچه های کلاس: روز اخر مدرست همه تو خودشونن
_چنگیز: همه تو خودشونن تو تو همه یی
 
آخرین ویرایش:
واقعیت اینه ک تو با افسردگی مبارزه نمیکنی
تو با واقعیتی ک توش داریم زندگی میکنیم،مبارزه میکنی
کیانو ریوز

(فقط من نمیدونستم ک این دیالوگ از فیلم بود یا کلن گفتش :D)
 
+اول سوال كن ببين دوس دارم بيام يا ن
-نه
+واسه دفعه بعدت ك ياد بگيري
-یبار آدم حسابت کردم بدت اومد؟
+يادبگير خوبه واسه ايندت
-که آدم حسابت نکنم؟! چشم!
 
-همکلاسیم:خیلی چرت و پرت میگه یکی بزن تو سرش!
+همکلاسی دیگه م: ازمن چه انتظاری داری؟!؟کم خدا کوبیده توسرش؟

همین الان یهویی:
من:بابا باغ وحش انگلیسی چی میشه؟
بابام:wild garden !!!!""

امتحانات خرداد بود،بعد سرویس دوستم اومد سراغش،ولی مال ماهنوز نیومده بود،دوستم هم نمیخواست مارو تنها بذاره،رفت و خواست به راننده سرویسش بگه:میشه یه چند دقیقه صبر کنید؟-گفت:میشه یه چند روز صبر کنید؟!...دیگه ما مرده بودیم از خنده،بنده خدا خود راننده سرویسه هم هول شد گفت باشه باشه منتظر میمونم...یه چند تا دیوونه ایم،سمپادو هم دیوونه کردیم:)
 
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد:
+خفه شو
-:/
+جرا نمیبندی؟
-چرا تو هر شرایطی حتی وقتی هیچ اثری از دهن نیست فقط از همین "خفه شو" و "دهنتو ببند" استفاده میکنی؟
+چون از فحش دادن متنفرم؛ مهم اینه که خوده طرف منظورمو میگیره
 
+ : خودم
- : زهرا

+ وای بیا این پست رو ببین دو تا دیس خورده!
-چرا؟!
بعد از خوانده شدن پست...
-چه کرده!!!
+دلا رو دیوونه کرده!!

وی با گوشه چشم به تاپیک صندلی داغ اشاره میکند!:)):دی:-"
 
-اوووو مامان بزرگم اینا کلی تخم مرغ اردک دارن
+نسترن تخم مرغ اردک نداریم
-غلط بکن بابا.بیا خونه مامان بزرگم اینا ببین داریم یا ن
+مشنگ!اردک تخم مرغ نداره
_(کمی فکرمیکند...)عه.ناموسا نداریم؟
+نه:/
 
●دقت کردی برای همه ی کاراش یه توجیهی داره؟
○ آره و خیلی بده یه آدم‌انقدر قدرت بالایی در توجیه هر چیزی داشته باشه
میدونی
یا برای رسیدن به هدفات یه راهی پیدا میکنی یا واسه شکست هات یه توجیه
 
Back
بالا