جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

*100RA*

از بچه های بیتوین تو واتر
کنکوری 1404
ارسال‌ها
4,001
امتیاز
19,321
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
در بلور اشک من یاد تو بود
در سکوت سینه فریاد تو بود
مخمل سرخ شفق رنگ تو داشت
پرده های ساز آهنگ تو داشت
 

banaz

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
368
امتیاز
10,375
نام مرکز سمپاد
فرزانگان۲
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
مهندسی کامپیوتر
ما برای باتو بودن عمر خود را باختیم
بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می باختی

فاضل نظری
 

hedy

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
182
امتیاز
2,819
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
علوم مهندسی
دیوانه و دل بسته ی اقبالِ خودت باش
سرگرمِ خودت، عاشقِ احوالِ خودت باش
یک لحظه نخور حسرتِ آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مالِ خودت باش
دنبالِ کسی باش که دنبالِ تو باشد
این گونه اگر نیست، به دنبالِ خودت باش
پرواز قشنگ است ولی بی غم و مِنّت
مِنّت نکش از غیر و پر و بالِ خودت باش
صد سال اگر زنده بمانی، گذرانی
پس شاکرِ هر لحظه و هر سالِ خودت باش


اقبال لاهوری
 

_Hani_

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
693
امتیاز
10,960
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
اسلامشهر
سال فارغ التحصیلی
1405
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یار ترین
سینه را ساختی از عشقش سرشار ترین
آنکه میگفت منم بهر تو غمخوار ترین
چه دل آزار شد آخر، چه دل آزار ترین

فریدون مشیری
 

*100RA*

از بچه های بیتوین تو واتر
کنکوری 1404
ارسال‌ها
4,001
امتیاز
19,321
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
گرچه مستیم و خرابیم چو شب های دگر
باز کن ساقی مجلس سر مینای دگر
امشبی را که در آنیم غنیمت شمریم
شاید ای جان نرسیدیم به فردای دگر
 
ارسال‌ها
608
امتیاز
6,604
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 4
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1403
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه، بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست

بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مساله دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه مساله هاست

فاضل نظری
 
ارسال‌ها
179
امتیاز
4,598
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد ۱
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1403
مدال المپیاد
نقره زمین شناسی
دیوانه تر از من چه کسی هست، کجاست؟
یک عاشق این گونه از این دست کجاست؟
تا اخم کنی دست به خنجر بزند...
تا بغض کنی درهم و بیچاره شود...
تا آه کشی بند دلش پاره شود...
 
ارسال‌ها
113
امتیاز
4,287
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
آبادان
سال فارغ التحصیلی
1402
رشته دانشگاه
هوشبری
«به دست آوردن» تدریجی‌ست. اما «از دست دادن» ناگهان رخ می‌دهد. آدم ممکن است «به دست آوردن» را به یاد نیاورد: خاطره‌ای گنگ در دوردستی محو. اما «از دست دادن» را هرگز فراموش نمی‌کند: زخمی ناگهانی که محو نمی‌شود: «جمعه بود. در راه بازگشت به خانه. پشت فرمان بودم که از دست‌اش دادم.»

- ابراهیم سلطانی
 

Aynazi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
488
امتیاز
7,720
نام مرکز سمپاد
_
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
پلی تکنیک
رشته دانشگاه
پلیمر
این دنیای کوچک و هفت میلیارد آدم!؟
یعنی تو باور می کنی؟
شمرده ای؟
کسی شمرده است؟
جز سیاستمدارها
دیده ای کسی آدم بشمرد؟
باور نکن
نارنجی!
باور نکن
سبز آبی کبود من!
باور کن
همه ی دنیا فقط تویی!

عباس معروفی
 
ارسال‌ها
1,063
امتیاز
19,021
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
*
سال فارغ التحصیلی
0000
دلم بدون تو غمگین و با تو افسرده است
چه کرده‌ای که ز بود و نبودت آزرده است
به عکس‌های خودم خیره‌ام، کدام منم؟
زمانه خاطره‌های مرا کجا برده است؟
چه غم که بگذرد از دشت لاله‌ها توفان
که مرگ دلخوشی غنچه‌های پژمرده است
اگر سقوط بهای بلندپروازیست
پرندۀ دل من بی‌سبب زمین خورده است
از این به بعد به رویم در قفس مگشای
چرا که طوطی این قصه پیش از این مرده است

فاضل نظری
 

*100RA*

از بچه های بیتوین تو واتر
کنکوری 1404
ارسال‌ها
4,001
امتیاز
19,321
نام مرکز سمپاد
شهید مدنی
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1404
این چه رسمیست که تو ناز کنی یک طرفه
این نشد کار که من ناز کشم یک طرفه
عین ظلم است که تو مست تفرحن باشی
من به خواری حقارت برسم یک طرفه
 

a×(S+n)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
293
امتیاز
981
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1400
رشته دانشگاه
پزشکی
دیوانه نمی‌گوید دوستت دارم
دیوانه می‌رود تمام دوست داشتن را
به هر جان کندنی
جمع می‌کند از هر دری
می‌زند زیر بغل
می‌ریزد زیر پای کسی که
قرار نیست بفهمد دوستش دارد.
 

_Hani_

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
693
امتیاز
10,960
نام مرکز سمپاد
فرزانگان2
شهر
اسلامشهر
سال فارغ التحصیلی
1405
ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر تواَم سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیَم بخشیده از اندوه بیش
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیَم زآلودگی‌ها کرده پاک

ای تپش‌های تن سوزان من
آتشی در سایهٔ مژگان من
ای ز گندمزارها سرشارتر
ای ز زرین شاخه‌ها پر بارتر
ای در ِبگشوده بر خورشیدها
در هجوم ِظلمتِ تردیدها
با تواَم دیگر ز دردی بیم نیست
هست اگر، جز درد خوشبختیم نیست

این دل تنگ من و این بار نور؟
های‌هوی زندگی در قعر گور؟

ای دو چشمانت چمنزاران من
داغ چشمت خورده بر چشمان من
پیش از اینت گر که در خود داشتم
هر کسی را تو نمی‌انگاشتم

درد تاریکی‌ست درد خواستن
رفتن و بیهوده خود را کاستن
سرنهادن بر سیه دل سینه‌ها
سینه آلودن به چرک کینه‌ها
در نوازش، نیش ماران یافتن
زهر در لبخند یاران یافتن
زر نهادن در کف طرّارها
گمشدن در پهنهٔ بازارها

آه، ای با جان من آمیخته
ای مرا از گور من انگیخته
چون ستاره، با دو بال زرنشان
آمده از دوردست آسمان
از تو تنهاییم خاموشی گرفت
پیکرم بوی همآغوشی گرفت
جوی خشک سینه‌ام را آب، تو
بستر رگ‌هام را سیلاب، تو
در جهانی این چنین سرد و سیاه
با قدم‌هایت قدم‌هایم به راه

ای به زیر پوستم پنهان شده
همچو خون در پوستم جوشان شده
گیسویم را از نوازش سوخته
گونه‌هام از هرم خواهش سوخته
آه، ای بیگانه با پیراهنم
آشنای سبزه زاران تنم
آه، ای روشن طلوع بی غروب
آفتاب سرزمین‌های جنوب
آه، آه ای از سحر شاداب‌تر
از بهاران تازه‌تر سیراب‌تر
عشق دیگر نیست این، این خیرگی‌ست
چلچراغی در سکوت و تیرگی‌ست
عشق چون در سینه‌ام بیدار شد
از طلب پا تا سرم ایثار شد
این دگر من نیستم، من نیستم
حیف از آن عمری که با من زیستم
ای لبانم بوسه‌گاه بوسه‌ات
خیره چشمانم به راه بوسه‌ات
ای تشنج‌های لذت در تنم
ای خطوط پیکرت پیراهنم
آه، می‌خواهم که بشکافم ز هم
شادیَم یکدم بیالاید به غم
آه، می‌خواهم که برخیزم ز جای
همچو ابری اشک ریزم های‌های

این دل تنگ من و این دود عود؟
در شبستان، زخمه‌های چنگ و رود؟
این فضای خالی و پروازها؟
این شب خاموش و این آوازها؟

ای نگاهت لای لایی سِحربار
گاهوار ِکودکان بی‌قرار
ای نفس‌هایت نسیم نیمخواب
شسته از من لرزه‌های اضطراب
خفته در لبخند فرداهای من
رفته تا اعماق دنیاهای من

ای مرا با شور شعر آمیخته
این همه آتش به شعرم ریخته
چون تب عشقم چنین افروختی
لا جرم شعرم به آتش سوختی

#فروغ_فرخزاد
 

شیما؛

Shimolii
ارسال‌ها
292
امتیاز
5,324
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1403
زخم‌هایت را نشانم بده
‏تا بدانم چگونه باید دوستت بدارم
‏تا یاد بگیرم چگونه نوازشت کنم...
 
بالا