جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

[*100RA*]

بهت قول میدم سخت نیست لاقل برای تو

 

[banaz]

همه ی قندهای توی دلم را
آب کردم برای تو که
چایت را
همیشه تلخ میخوری
خاک بر سرت...:)

سپیده جدیری

 

[فائزه هستم]

- چای می‌خوری؟
- البته.
- شیرین باشه؟
- نه، به لبخندت اکتفا می‌کنم :)

 

[شیما؛]

بیا غم را تقسیم کنیم، تو هر آنچه که غمگینت می‌کند را به من بگو و من تو را از زخم‌ها مداوا می‌کنم.

 

[golden babe]

رویِ دیوارِ جهان پنجره ای محبوسیم...

 

[Iridium]

بعد از این دستِ من و دامنِ آن سروِ بلند
که به بالایِ چَمان از بُن و بیخَم بَرکَنْد

حاجتِ مطرب و مِی نیست تو بُرقَع بِگُشا
که به رقص آوَرَدَم آتشِ رویت چو سپند

هیچ رویی نشود آینهٔ حجلهٔ بخت
مگر آن روی که مالَند در آن سُمِّ سمند

گفتم اسرارِ غمت هر چه بُوَد گو می‌باش
صبر از این بیش ندارم چه کنم تا کی و چند؟

مَکُش آن آهویِ مُشکینِ مرا ای صیاد
شرم از آن چشمِ سیه دار و مَبَندَش به کمند

منِ خاکی که از این در نَتَوانَم برخاست
از کجا بوسه زنم بر لبِ آن قصرِ بلند؟

باز مستان دل از آن گیسویِ مُشکین حافظ
زان که دیوانه همان بِه که بُوَد اندر بند

 

[KOURO$H]

شهریارا همه از نرگس ساقی مستیم
شرمسار آنکه در این میکده هشیار افتد...!

 

[فائزه هستم]

حال من ردیف نیست...!
قافیه است!
در انتهای مصرع در نزدیکی پرتگاهِ عمیق مثنوی تا مصرع بعد...

 

[Aynazi]

حرف بزن تا تورا ببینم.

-سقراط

 

[_Vina_]

تا چشم کار میکنه یه سری آدمیم که
همدیگه رو نتونستیم نگه داریم و گم کردیم.

 

[Iridium]

شب چو در بستم و مست از مِیِ نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم…

 

[فائزه هستم]

دلم یکیو میخواد که وسط شلوغی بهم زنگ بزنه بگه: کاش بجای اینهمه آدم تو اینجا بودی.

 

[Kiamehr]

می گویند دنیا متعلق به کسانی‌ ست
که زود از خواب بیدار می شوند،
دروغ است!
دنیا متعلق به کسانی ست که
از بیدار شدن شان خشنودند...: )

 

[golden babe]

"آن چنان شجاع و ساکتی که فراموشم شد رنج میکشی."
برای تویی که این طور هستی.: )

 

[Iridium]

مرغ زیرک که میرمید از دام با همه زیرکی به دام افتاد​

خدانگهدار فاطمی امین عزیزم

 

[*100RA*]

سر به سُجدش میذارم تا بمیرم
واسه رفتن تن من یه خواهشه
واسه رفتن تن من نیایشه
هایده

 

[banaz]

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه‌ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع ولی لب‌هایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد...

فاضل نظری

 

[Nightmare8887]

چایت را بنوش
نگران فردا نباش
از گندم زار من و تو
مشتی کاه می ماند برای باد ها

 

[فائزه هستم]

دست از جنگ با خودت بردار
به اندازه ی کافی ظلم تو این دنیا هست
اوضاع را با قربانی کردن خودت از این که هست، بدتر نکن...

کتاب ارباب انتقام _ فیلیپ راث

 

[وایو]

+چی می خوای؟
-پدربزرگ،شاید براتون جالب باشه که بدونید تنها چیزی که من از کائنات و مافیها می خوام،اینه که منو به حال خودم بذارن.