مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
دارم من از فراغت در دیده صد علامته
لیست دموع عینی هذا لنا علامته
 
در دایره قسمت ما نقطه ی تسلیمیم
لطف انچه تو اندیشی حکم انچه تو فرمایی
 
یک نفر آمد صدایم کرد و رفت
در قفس بودم رهایم کرد و رفت
 
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز :))
یادم نمیاد دیه
 
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
زندگی جز نفسی نیست غنیمت شمرش
نیست امید که همواره نفس برگردد

فکر کنم از پروین اعتصامی
 
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
درست نوشتم ؟:))حافظه یاری نمکند تا درودی دیگر بدرووود :))
 
آرزویم بود و با خلقی بیانش کرده ام
وای برمن!آرزوی دیگرانش کرده ام
 
ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار پرده ز رخ که مشتاق لقاییم

مولوی
 
یک شب لبان تشنهٔ من با شوق
در آتش لبان تو می سوزد
چشمان من امید نگاهش را
بر گردش نگاه تو می دوزد

فروغ فرخزاد
 
دل داده ام به یاری، شوخی کش نگاری
مرضیه السجایا، محموده الخصایل
حافظ
 
لعل شاهد نشنیدیم بدین شیرینی
زلف معشوقه ندیدیم بدین زیبایی
 
چراغ کهنه ام، وقت است خاموشم کنی کم کم
من آن افسانه ام، باید فراموشم کنی کم کم
 
Back
بالا