مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم
حافظ
مایه حسن ندارم که به بازار من آیی
جان فروش سر راهم که خریدار من آیی
استاد شهریار
 
یار مرا ، غار مرا ، عشق جگرخوار مرا
یار تویی ، غار تویی ، خواجه نگهدار مرا
مولانا
 
در هیاهوی زیر سیگاری ، پک به پک گریه میکنی خود را
باز می سوزی و نمی گویی چه کشیده ست این زن تنها!

این نقد بگیر و دست از نسیه بدار
کاواز دهل شنیدن از دور خوش است
 
دارم دلکی به تیغ هجران خسته
از یار جدا و با غمش پیوسته
 
غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن
روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد
در گردش چشم تو گمم باور کن
انگشت نمای مردمم باور کن
عشق تو شیوع کرده در شهر دلم
چشمت کرونا و من قمم باور کن!!
 
در گردش چشم تو گمم باور کن
انگشت نمای مردمم باور کن
عشق تو شیوع کرده در شهر دلم
چشمت کرونا و من قمم باور کن!!

نوشدارویی و بعد مرگ سهراب آمدی
سنگدل،این زود تر میخواستی،حالا چرا؟
 
Back
بالا