مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
آن را که حلال زادگی عادت و خوست
عیب همه مردمان به پیشش نیکوست
معیوب همه عیب دگران مینگرد
از کوزه همان برون تراود که در اوست
تنها،
غمگین،
نشسته با ماه.
در خلوت ساکت شبانگاه.
اشکی به رخم دوید، ناگاه
روی تو شکفت در سرشکم
دیدم که هنوز عاشقم. آه!

فریدون مشیری
 
ما با می و معشوق از آنیم مدام
باشد که به حشرمان چنان انگیزند
 
ای زندگی تن و توانم همه تو
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
 
  • لایک
امتیازات: panah
ای زندگی تن و توانم همه تو
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
وصل تو کجا و من محجور کجا
دردانه کجا حوصله مور کجا

هرچند ز سوختن ندارم باکی
پروانه کجا و آتش طور کجا

ابوسعید ابوالخیر
 
:RedHeartافسرده ايم و خسته دل از هرچه هست و نيست:RedHeart

:RedHeartشايد به بوي زلف تو خور را دوا كنيم:RedHeart

محمد عزيزي
 
من اگر دست زنانم نه من از دست زنانم
نه از این نه از آنم من از آن شهر کلانم

خاموش
 
من اگر دست زنانم نه من از دست زنانم
نه از این نه از آنم من از آن شهر کلانم

خاموش
من این تکرار را چون سیلی امواج بر ساحل
تحمل می‌کنم هرچند جانکاه است و جانفرساست

فاضل نظری
 
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده‌ام
 
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده‌ام
من و هم صحبتی اهل ریا دورم باد
از گرانان جهان رطل گران ما را بس

حافظ
 
Back
بالا