- ارسالها
- 225
- امتیاز
- 3,653
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان
- شهر
- شهرکرد
- سال فارغ التحصیلی
- 1398
آفتاب آمد دلیل آفتابوه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
این همه غافل شدن از چون من شیدا چرا
شهریار
گر دلیلت باید از وی رو متاب
آفتاب آمد دلیل آفتابوه که با این عمرهای کوته بی اعتبار
این همه غافل شدن از چون من شیدا چرا
شهریار
به تخت گل بنشانم بتی چو سلطانیآفتاب آمد دلیل آفتاب
گر دلیلت باید از وی رو متاب
به تخت گل بنشانم بتی چو سلطانی
ز سنبل و سمنش ساز طوق و یاره کنم
حافظ
ترا که هر چه مراد است در جهان داریمیتوان خواند از جبین خاک، احوال مرا
بس که پیش یار حرفم بر زمین افتاده است !
صائب
ترا که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری
حافظ
دیده سیر است مرا جان دلیر است مرایاد آن جلوهٔ مستانه کی از دل برود؟
این نه موجی است که از خاطر ساحل برود
صائب
دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا
زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم
مولانا
مبتلا گشتم در این بند و بلامن که بودم گردباد این بیابان عاقبت
چون ره خوابیده بار خاطر صحرا شدم
صائب
ناوک چشم تو در هر گوشه ایشاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
حافظ
لطف حق با تو مداراها کندناوک چشم تو در هر گوشه ای
همچو من افتاده دارد صد قتیل
حافظ
ده روز مهر گردون افسانه است و افسونلطف حق با تو مداراها کند
چون که از حد بگذرد رسوا کند
ای شب از رویای تو رنگین شدهده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
حافظ
گفت که دیوانه نه ای لایق این خانه نه ایاگر شاهی،گدایی،آخرش مرگ
اگر زرین کلاهی،آخرش مرگ
تابش جان یافت دلم وا شد و بشکافت دلممرغ در دامم مرا پروانه ی پرواز نیست
در گلویم نغمه هست و رخصت اواز نیست