مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
من سازم،بندی اوازم؛برگیرم،بنوازم،بر تارم زخمه می زن،راه فنا می زن،من دودم،می پیچم،می لغزم،نابودم
سهراب سپهری
 
من به هم صحبتی آینه عادت دارم
مثل جاری شدن چشمه اصالت دارم
من سازم،بندی اوازم؛برگیرم،بنوازم،بر تارم زخمه می زن،راه فنا می زن،من دودم،می پیچم،می لغزم،نابودم
سهراب سپهری
 
دنیا به روی سینه من دست رد گذاشت
بر هر چه آرزو به دلم بود سد گذاشت
 
رازی که برغیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
 
رازی که برغیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
تا منزل آدمی سرای دنیاست
کارش همه جرم و کار حق لطف و عطاست

خوش باش که آن سرا چنین خواهد بود
سالی کا نکوست از بهارش پیداست

شیخ بهایی
 
تا منزل آدمی سرای دنیاست
کارش همه جرم و کار حق لطف و عطاست

خوش باش که آن سرا چنین خواهد بود
سالی کا نکوست از بهارش پیداست

شیخ بهایی
تو را با غیر میبینم صدایم در نمی آید
دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
 
Back
بالا