مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
آخرین ویرایش:
دست تو و یک غروب آبان کافی ست
حالا که دلم گرفته، باران کافی ست

مثل دوقلوهای به هم چسبیده!
یک چتر، برای هر دوتامان کافی ست
مریم پیله ور
 
آخرین ویرایش:
دست تو و یک غروب آبان کافی ست
حالا که دلم گرفته، باران کافی ست

مثل دوقلوهای به هم چسبیده!
یک چتر، برای هر دوتامان کافی ست
مریم پیله ور
تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

چشم جادوی تو خود عین سواد سحر است
لیکن این هست که این نسخه سقیم افتادست
(s)
 
تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده
بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده
 
دزد آنچه برده باز نیاورده هیچگاه
هرگز به اهرمن مده ایمان خویش وام

پروین اعتصامی
 
دزد آنچه برده باز نیاورده هیچگاه
هرگز به اهرمن مده ایمان خویش وام

پروین اعتصامی
مرهم نمی نهی به جراحت، نمک مپاش..... نوشم نمی دهی به دلم نیشتر مزن
 
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها

حافظ
آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم
دل خون تر از شقایق دشت بلا شدیم
 
Back
بالا