مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تـحـمـل گـفـتـی و مـن هـم کـه کـردم سـال هـا اما
چـقـدر آخـر تـحـمـل بـلـکـه یـادت رفـتـه پـیـمانت
تا به فراق خو کنم صبر من و قرار کو؟
وعده‌ی وصل اگر دهد طاقت انتظار کو؟
 
یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخانه ندارد
دور از تـو مـاه مـن هـمـه غـم هـا بـه یـکطرف
ویـن یـکـطـرف کـه مـنـت دونـان کـشـیده ام....
(ُs)
 
تا زهره و مه در آسمان گشته پدید
بهتر ز میِ ناب کسی هیچ ندید
 
  • لایک
امتیازات: Maia
وقت غنیمت شمار ار نه چو فرصت نماند
ناله که را داشت سود؟ آه کی آمد به کار؟
 
از گلوي خود بريدن وقت حاجت همت است
ورنه هر كس وقت سيري پيش سگ نان افكند
 
از گلوي خود بريدن وقت حاجت همت است
ورنه هر كس وقت سيري پيش سگ نان افكند
در وصـل هـم ز عـشـق تـو ای گـل در آتشم
عـاشـق نـمـی شـوی کـه بـبـیـنـی چـه می کشم
( s)
 
آخرین ویرایش:
مهر تو عکسی بر ما نیفکند

آئینه رویا آه از دلت آه
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وان که این کار ندانست در انکار بماند

اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند
) s (
 
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند

وان که این کار ندانست در انکار بماند



اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن

شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند​
دین و دل بردند و قصد جان کنند

الغیاث از جور خوبان الغیاث
 
Back
بالا