مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
هنگام کودکی
در انحنای سقف ایوان ها
درون شیشه های رنگی پنجره ها
میان لك های دیوارها
هر جا که چشمانم بیخودانه در پی چیزی ناشناس بود
شبیه این گل کاشی را دیدم
و هر بار رفتم بچینم
رویایم پرپر شد...
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟
(وحشی بافقی)
 
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟
(وحشی بافقی)
یک نفس هشیار بودن ،عمر ضایع کردن است
گر نباشد باده باید خویش را دیوانه ساخت
 
یک نفس هشیار بودن ،عمر ضایع کردن است
گر نباشد باده باید خویش را دیوانه ساخت
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم...
خون دل می خورم و چشم نظر بازم جام
جرمم این است که صاحب دل و صاحب نظم
(شهریار)
 
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم...
خون دل می خورم و چشم نظر بازم جام
جرمم این است که صاحب دل و صاحب نظم
(شهریار)
مهتاب به نور دامن شب بشکافت
می نوش دمی بهتر از این نتوان یافت
خوش باش و میندیش که مهتاب بسی
اندر سر خاک یک به یک خواهد تافت...
(خیام)
 
دل خاص تو و من تن تنها اینجا
گوهر به کفت بماند و دریا اینجا
در کار توام به صبر مفکن کارم
کز صبر میان تهی ترم تا اینجا

خاقانی
آن که در طرز سخن نکته به حافظ آموخت...
یار شیرین سخن نادره گفتار منست..
حافظ :)
 
تپش قلب من این را به پزشکان فهماند

علت بستری ام هست همین کمرویی

کرده تجویز پزشکم که پس از این نخورم

موقع درد، به جز قرص لبت دارویی
 
تپش قلب من این را به پزشکان فهماند

علت بستری ام هست همین کمرویی

کرده تجویز پزشکم که پس از این نخورم

موقع درد، به جز قرص لبت دارویی

یکبار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل کند این مسئله ها را

محمد علی بهمنی
 
یکبار هم ای عشق من از عقل میندیش
بگذار که دل حل کند این مسئله ها را

محمد علی بهمنی
از آتش سودایت ،دارم من و دارد دل
داغی که نمیبینی ،دردی که نمیدانی
 
از آتش سودایت ،دارم من و دارد دل
داغی که نمیبینی ،دردی که نمیدانی
یک گام به فرق تن خاکی نه و برخیز
از کوی تو تا کعبه مقصود دو گام است

حزین لاهیجی
 
یک گام به فرق تن خاکی نه و برخیز
از کوی تو تا کعبه مقصود دو گام است

حزین لاهیجی
تو نباشی و نمانی دل من می ماند
دل من عهد شکن نیست خدا می داند...
 
مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد
دیار من آن سوی بیابان هاست
یادگارش در آغاز سفر همراهم بود
هنگامی که چشمش بر نخستین پرده بنفش نیمروز افتاد
از وحشت غبار شد
و من تنها شدم...
 
دیار من آن سوی بیابان هاست
یادگارش در آغاز سفر همراهم بود
هنگامی که چشمش بر نخستین پرده بنفش نیمروز افتاد
از وحشت غبار شد
و من تنها شدم...
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست...

سعدی
 
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست...

سعدی
تورا خبر ز دل بی قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
(رهی معیری)
 
تورا خبر ز دل بی قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
(رهی معیری)
توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق
این دل توبه شکن با غم عشقت چه کند؟
پروانه حسینی
 
توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق
این دل توبه شکن با غم عشقت چه کند؟
پروانه حسینی
دلفریبان نباتی همه زیور بستند،
دلبر ماست که با حسن خداداد آمد.
حافظ
پ.ن: چرا تاپیک انقدر خلوت شده؟:-?
 
دلفریبان نباتی همه زیور بستند،
دلبر ماست که با حسن خداداد آمد.
حافظ
پ.ن: چرا تاپیک انقدر خلوت شده؟:-?
دل را به رنج هجر سپردم، ولی چه سود
پایان شام شکوه ام
صبح عتاب بود
چشمم نخورد آب از این عمر پر شکست
این خانه را تمامی پی روی آب بود...
پ.ن : هم جواب شعرت و هم سوالت...
 
دل را به رنج هجر سپردم، ولی چه سود
پایان شام شکوه ام
صبح عتاب بود
چشمم نخورد آب از این عمر پر شکست
این خانه را تمامی پی روی آب بود...
پ.ن : هم جواب شعرت و هم سوالت...
دل بردی و تن زدی همین بود،
من با تو بسی شمار دارم،
دشنام همی دهی به سعدی؟
من با دولب تو کار دارم.
(سعدی)
پ.ن: واو... زیبا بود. =D>
 
Back
بالا