مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی
پر کن قدح که بی می مجلس ندارد ابی
وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید
مطرب بزن نوایی ساقی بده شرابی
حافظ
یافتم گنجی وز آن ترسم که روز داوری
جنگ با داور فتد زین گنجِ بادآور مرا
 
  • لایک
امتیازات: f.hn
یافتم گنجی وز آن ترسم که روز داوری
جنگ با داور فتد زین گنجِ بادآور مرا
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش
دلبر تو جاودان در بر دل حاضر است
رو در دل برگشای، حاضر و بیدار باش
عطار
 
  • لایک
امتیازات: f.hn
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر یار باش
دلبر تو جاودان در بر دل حاضر است
رو در دل برگشای، حاضر و بیدار باش
عطار
شادي مکن از زادن و شيون مکن از مرگ
زين گونه بسی آمد و زين گونه بسی رفت

«ابتهاج»
 
شادي مکن از زادن و شيون مکن از مرگ
زين گونه بسی آمد و زين گونه بسی رفت

«ابتهاج»
تو به تحریک فلک فتنه دوران منی
من به تصدیق نظر محو تماشای توام
می‌توان یافتن از بی سر و سامانی من
که سراسیمه گیسوی سمن‌سای توام
بسطامی
 
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
سنایی
 
یا رب این نوگل خندان که سپردی به منش
می‌سپارم به تو از چشم حسود چمنش
حافظ
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
سنایی
 
  • لایک
امتیازات: f.hn
شادی ندارد آنکه ندارد به دل غمی
آن را که نيست عالم غم، نيست عالمی
همایی
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
فروغی بسطامی
 
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
فروغی بسطامی
دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم
کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بر بستم
مولانا میم بده
 
دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم
کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بر بستم
مولانا میم بده
متولی شده بودیم و نگفتند به ما...
این حرم جعلی و این مقبره ها دکّان است
 
متولی شده بودیم و نگفتند به ما...
این حرم جعلی و این مقبره ها دکّان است
تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
مهدی اخوان ثالث
 
دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
حافظ
تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
مهدی اخوان ثالث
 
  • لایک
امتیازات: f.hn
در دايره قسمت ما نقطه ی تسليميم
لطف آنچه تو انديشی حكم آنچه تو فرمايی
حافظ
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
حافظ
 
دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا علامه
حافظ
هرگزم امید و بیم از وصل و هجر یار نیست
عاشم عاشق مرا با وصل و هجران کار نیست
هاتف اصفهانی
 
  • لایک
امتیازات: f.hn
تا در ره پیری به چه آیین روی ای دل
باری به غلط صرف شد ایام شبابت
هرگزم امید و بیم از وصل و هجر یار نیست
عاشم عاشق مرا با وصل و هجران کار نیست
هاتف اصفهانی
 
تویی کافشاند و ریزد بکشت دوست و دشمن
سموم قهر تو اخگر سحاب لطف تو باران
ناگزیر از سفرم بی سرو سامان چون باد
به «گرفتار رهایی» نتوان گفت آزاد
کوچ تا چند؟ مگر می شود از خویش گریخت
بال تنها غم غربت به پرستوها داد
فاضل نظری
 
Back
بالا