مشاعره

[GHAZALIIH]

من چشم ازو چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم

ماتم سرای عشق به آتش چه می کشی
فردا به خاک سوختگان می کشانمت


شهریار

 

[f.hn]

من چشم ازو چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم

مژده دادندکه بر ماگذری خواهی کرد
نیت خیر مگردان که مبارک فالیست!

حافظ

 

[الینا:)]

تا عاشق آن یارم بی‌کارم و بر کارم
سرگشته و پابرجا ماننده پرگارم
مولانا

 

[k1a]

تا عاشق آن یارم بی‌کارم و بر کارم
سرگشته و پابرجا ماننده پرگارم
مولانا

مرا مادرم نام مرگ تو کرد
زمانه مرا پنک ترگ تو کرد
فردوسی

چقد م تو این صفحه زیاد شد:)

 

[GHAZALIIH]

مرا مادرم نام مرگ تو کرد
زمانه مرا پنک ترگ تو کرد
فردوسی

چقد م تو این صفحه زیاد شد:)

در این بازار اگر سودی است با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی

حافظ

 

[lyamyy]

در این بازار اگر سودی است با درویش خرسند است
خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی

حافظ

یادم نمیکنی و ز یادم نمیروی
یادت بخیر یار فراموشکار من
شهریار

 

[f.hn]

یادم نمیکنی و ز یادم نمیروی
یادت بخیر یار فراموشکار من
شهریار

نباشد همی نیک و بد پایدار
همان بِه که نیکی بُوَد یادگار

دراز است دست فلک بر بدی
همه نیکویی کن اگر بِخرَدی

فردوسی

 

[الینا:)]

یکی آهوی جان پرور برآمد از بیابانی
که شیر نر ز بیم او زند بر ریگ سوزان دم
مولانا

 

[GHAZALIIH]

یکی آهوی جان پرور برآمد از بیابانی
که شیر نر ز بیم او زند بر ریگ سوزان دم
مولانا

می خواه و گل افشان کن از دهر چه می‌جویی
این گفت سحرگه گل بلبل تو چه می‌گویی

حافظ

 

[lyamyy]

می خواه و گل افشان کن از دهر چه می‌جویی
این گفت سحرگه گل بلبل تو چه می‌گویی

حافظ

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
حافظ

 

[GHAZALIIH]

یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
حافظ

رسم بد عهدی ایام چو دید ابر بهار
گریه اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد
حافظ

 

[lyamyy]

رسم بد عهدی ایام چو دید ابر بهار
گریه اش بر سمن و سنبل و نسرین آمد
حافظ

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی
شهریار

 

[f.hn]

در دیاری که در او نیست کسی یار کسی
کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی
شهریار

یار جستم
که غم از خاطرِ غمگین ببرد

نه که جان کاهد و
دل خون کند و دین ببرد !

جسمی همدانی

 

[zeynabgol]

یار جستم
که غم از خاطرِ غمگین ببرد

نه که جان کاهد و
دل خون کند و دین ببرد !

جسمی همدانی

در نهانخانه جانم، گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید




فریدون مشیری

 

[lyamyy]

در نهانخانه جانم، گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید




فریدون مشیری

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
حضرت مولانا

 

[zeynabgol]

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
حضرت مولانا

در همه شب می آید از این شب
صوت محبوسی از حجره تنگ:
آه ای آزادی!
وطنم قلب من است
قلب من زندانیست


سیاوش کسرایی

 

[Mαiα]

در همه شب می آید از این شب
صوت محبوسی از حجره تنگ:
آه ای آزادی!
وطنم قلب من است
قلب من زندانیست


سیاوش کسرایی

تا نشد رسوای عالم کس نشد استاد عشق
نیم رسوا عاشق، اندر فن خود استاد نیست

 

[lyamyy]

تا نشد رسوای عالم کس نشد، استاد عشق
نیم رسوا عاشق، اندر فن خود استاد نیست

تو با قلب ویرانه من چه کردی
ببین عشق دیوانه من چه کردی
افشین یداللهی

 

[GHAZALIIH]

تو با قلب ویرانه من چه کردی
ببین عشق دیوانه من چه کردی
افشین یداللهی

یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
حافظ

 

[【Ｅｐｉｐｈａｎｙ】]

دل را به کف هرکه دهم باز پس آرد…

کس تاب نگهداری دیوانه ندارد!

یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
حافظ