مشاعره

[GHAZALIIH]

نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هرچه خواهی کن و لیک آن نکن

نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند

 

[N.S.D]

نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند

دانی که پس از عمر چه ماند باقی؟
مهر است و محبت است و باقی همه هیچ

 

[GHAZALIIH]

دانی که پس از عمر چه ماند باقی؟
مهر است و محبت است و باقی همه هیچ..

چو خواهی که نامت بود جاودان
مکن نام نیک بزرگان نهان...

 

[Hecate]

چو خواهی که نامت بود جاودان
مکن نام نیک بزرگان نهان...

نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هر چی میخواهی کن ولیکن ان نکن

پ.ن:شاید بیت دومشو اشتباه نوشتم وسطشو اگه اشتباهه که به بزرگی خودتون ببخشید...

 

[N.S.D]

نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هر چی میخواهی کن ولیکن ان نکن

پ.ن:شاید بیت دومشو اشتباه نوشتم وسطشو اگه اشتباهه که به بزرگی خودتون ببخشید...

نباید بستن اندر چیز و کس دل
که دل برداشتن کاریست مشکل

 

[Hecate]

نباید بستن اندر چیز و کس دل
که دل برداشتن کاریست مشکل

لازمه ی عاشقیست رفتن و دیدن ز دو
ور نه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست

 

[N.S.D]

لازمه ی عاشقیست رفتن و دیدن ز دو
ور نه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست

توی قران خوانده ام، یعقوب یادم داده است
دلبرت وقتی کنارت نیست،کوری بهتر است

 

[s@rah]

توی قران خوانده ام، یعقوب یادم داده است
دلبرت وقتی کنارت نیست،کوری بهتر است

تو شبی به انتظاری ننشسته ای چه دانی
که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت

 

[Hecate]

تو شبی به انتظاری ننشسته ای چه دانی
که چه شب گذشت بر منتظران ناشکیبت

تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال
بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال

 

[N.S.D]

تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال
بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال

لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشق بازانی چنین مستحق هجرانند

 

[Lushato]

لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشق بازانی چنین مستحق هجرانند

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد؟
جز غم که هزارآفرین بر غم باد

 

[s@rah]

درد پنهان به تو گویم که خداوند منی
یا نگویم که تو خود مطلعی بر اسرار

 

[N.S.D]

درد پنهان به تو گویم که خداوند منی
یا نگویم که تو خود مطلعی بر اسرار

رسم عاشق نیست با یک دل، دو دلبر داشتن
یا ز جانان، یا ز جان، باید که دل برداشتن

 

[Hecate]

رسم عاشق نیست با یک دل، دو دلبر داشتن
یا ز جانان، یا ز جان، باید که دل برداشتن

نعره ها ، حنجره ها، زل زدن به پنجره ها
خاطراتی چه از این دست فراوان دارم

 

[Lushato]

من اول روز دانستم که این عهد/ که با من می‌کنی محکم نباشد
که دانستم که هرگز سازگاری/ پری را با بنی آدم نباشد

در نماز و در رکوع و در سجود
سر بجنبد دل نجنبد این چه سود؟

 

[N.S.D]

در نماز و در رکوع و در سجود
سر بجنبد دل نجنبد این چه سود؟

دل خرابی میکند دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان جان من و جان شما

 

[Lushato]

دل خرابی میکند دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان جان من و جان شما

امشب که شراب جان مدامست مدام
ساقی شه و باده با قوامست قوام

 

[مجهولツ]

امشب که شراب جان مدامست مدام
ساقی شه و باده با قوامست قوام

من از بیگانگان هر گز ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
حافظ

 

[Lushato]

من از بیگانگان هر گز ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
حافظ

دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی

 

[s@rah]

یار ناپایدار دوست مدار
دوستی را نشاید این غدّار