مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
در دیاری که خلایق همه غافل ز دل اند
شاعری شیوه رندان بلاکش باشد
در میان خار ها هم میشود یک یاس بود
در هیاهوی مترسک ها پر از احساس بود

میشود حتی برای دیدن پروانه ای
شیشه های مات یک متروکه را الماس بود
 
دوست دارم در خیابان بید بینم سرو قامت
یک ارس همچون صنوبر سبز سروی مثل یک کاج
 
جوانیش را خوی بد یار بود
ابا بد همیشه به پیکار بود
دیدمت ، وای چه دیداری ، وای
این چه دیدار دل آزاری بود
بی‌گمان برده‌ای از یاد آن عهد
که مرا با تو سر و کاری بود
 
دیدمت ، وای چه دیداری ، وای
این چه دیدار دل آزاری بود
بی‌گمان برده‌ای از یاد آن عهد
که مرا با تو سر و کاری بود
در این سرای بی کسی، کسی به در نمیزند
به دشت بی ملال ما، پرنده پر نمیزند
 
دوای درد دل دادن برون از طب و درمانست
کجا تیری که برخیزد توان او را نشانیدن
نيست در شهر نگاري كه دل ما ببرد
بختم ار يار شود رخت از اينجا ببرد
 
ورای عالم درون قسم به دوست هیچ نیست
به آدمی خبر بده که رنج برده بی ثمر
روی پوشاندن و پوشاندن این ماه تمام
آنچه با اهل زمین کرد نمیدانی چیست!
 
روی پوشاندن و پوشاندن این ماه تمام
آنچه با اهل زمین کرد نمیدانی چیست!
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آيد
تو يکی نه ای هزاری! تو چراغ خود برفروز :)
 
Back
بالا