مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
در آغاز محبت گر پشيماني بگو با من
كه دل ز مهرت بر كنم تا فرصتي دارم
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
حافظ شیرازی
 
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
حافظ شیرازی
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه؟
صد بار تورا گفتم کم خور دوسه پیمانه
 
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه؟
صد بار تورا گفتم کم خور دوسه پیمانه
هیچکس برایت از صمیم دل
دست دوستی تکان نمیدهد
هیچکس به غیر ناسزا تورا
هدیه ای به رایگان نمیدهد!
 
هیچکس برایت از صمیم دل
دست دوستی تکان نمیدهد
هیچکس به غیر ناسزا تورا
هدیه ای به رایگان نمیدهد!
دل ز تن بردی و در جانی هنوز
درد ها دادی و درمانی هنوز

دهلوی
 
یا برگرد یا آن دل را برگردان
یا بنشین یا این آتش را بنشان

(اهنگ سالار عقیلی)
نیمه جانم کرد اما تیر آخر را نزد
شکر میگویم که قدری مهربانش کرده ام
 
تنــم از واسـطه دوری دلـبر بگــداخت
جانم از آتش هجر رخ جانانه بسوخت
تو گه سرگشته جهلی و گه گم گشته غفلت
سروسامان که خواهد داد این بی خانمانی را
 
تو گه سرگشته جهلی و گه گم گشته غفلت
سروسامان که خواهد داد این بی خانمانی را
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟
 
هیس هیس اینجا سخن را اذن نیست
فکرها را رخصت خارج شدن از ذهن نیست
تبم ترسم که پیراهن بسوزد
ز هرم آه من آهن بسوزد
مرا فردوس می شاید که ترسم
دل دوزخ به حال من بسوزد
 
Back
بالا