مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تبم ترسم که پیراهن بسوزد
ز هرم آه من آهن بسوزد
مرا فردوس می شاید که ترسم
دل دوزخ به حال من بسوزد
دلت را خانه ما کن، مصفا کردنش با من
به ما دردِ دل افشا کن، مداوا کردنش با من

اگر گم کرده ای ای دل،کلید استجابت را
بیا یک لحظه با ما باش، پیدا کردنش با من
 
دلت را خانه ما کن، مصفا کردنش با من
به ما دردِ دل افشا کن، مداوا کردنش با من

اگر گم کرده ای ای دل،کلید استجابت را
بیا یک لحظه با ما باش، پیدا کردنش با من
نشسته ام نگاه میکنم به مردنم
به سوی خوابگاه جاودانه بردنم
چه خوش، که بهِ ز نیش خنجر است و زخم دوست
به مار و مور و موریانه ها سپردنم
 
نشسته ام نگاه میکنم به مردنم
به سوی خوابگاه جاودانه بردنم
چه خوش، که بهِ ز نیش خنجر است و زخم دوست
به مار و مور و موریانه ها سپردنم
موجی و بر تکه سنگی سیلی میزنی
با به خاک افتادگان زور آزمایی بیش از این؟
 
داشته های کوچکت، عزیز دار و محترم
ز بیش بیشتر بود، اگرچه کمتر است کم
می زد به شمشیر جفا می رفت و می‌گفت از قفا
سعدی بنالیدی ز ما مردان نلانند از الم
 
تو وفا را مجو در این زندان
که در اینجا وفا نکرد وفا
این مرد بعد از سالها سگ دو زدن در عشق
چیزی که دستش را گرفته بغض پنهانی ست:)

قفلی زدم رو شعرای جدید
 
این مرد بعد از سالها سگ دو زدن در عشق
چیزی که دستش را گرفته بغض پنهانی ست:)

قفلی زدم رو شعرای جدید
تا بوده چشم عاشق در راه يار بوده
بي آنكه وعده باشد در انتظار بوده
 
Back
بالا