مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
 
هر که را اسرار حق آموختند
مهر کردند و دهانش دوختند
 
ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار
 
آن آهوی سیه چشم از دام ما برون شد
یاران چه چاره سازم با این دل رمیده
 
هر کس از جام ازل گر چه به نوعی مست است
چشم مست تو گواه است که پیمانه یکیست
ابو شکور
 
ما بی‌صدا مطالعه می‌کردیم
اما کتاب را که ورق می‌زدیم
تنها
گاهی به هم نگاهی
ناگاه
انگشت‌های هیس
ما را از هر طرف نشانه گرفتند
انگار
غوغای چشم‌های من و تو
سکوت را
در آن کتابخانه رعایت نکرده بود

قیصر امین‌پور
 
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گل های تر دارد

مولانا
 
دنیا همه شعر است به چشمم، اما
شعری که تکان داد مرا چشم تو بود.
فاضل نظری
 
درگیر خیالات خودم و بودم و او گفت
من فکر کنم چاییتان از دهن افتاد
 
در دلم خواستن مرگ کسی نیست ولی
کاش هرکس به تو دل بست بیاید خبرش
نیما شکرکردی
 
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
 
تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود
هنوز مهر تو باشد در استخوان ای دوست
به لطف گر بخوری خون من روا باشد
به قهرم از نظر خویشتن مران ای دوست
سعدی
 
ﻣﻦ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﺩﻝ ، ﺩﻝ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ
 
همین کـــه می‌زنیَش مثل بید می‌لرزم
کلید کُنتر برق است یا که لبخند است
قاسم صرافان
 
تو تمنای من و یار من و جان منی
پس بمان تا که نمانم به تمنای کسی

مولانا
 
Back
بالا