مشاعره

[KOURO$H]

من دهان باز نکردم که نرنجی از من
مثل زخمى که لبش باز به لبخند نشد..

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه،از خیابانی که نیست

 

[majn0_0n]

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیست
می رسم با تو به خانه،از خیابانی که نیست

تیره گون شد کوکب بخت همایون فال من
واژگون گشت از سپهر واژگون اقبال من

 

[فائزه هستم]

تیره گون شد کوکب بخت همایون فال من
واژگون گشت از سپهر واژگون اقبال من

نیست جهان جز همین که با تو بگویم
روز و شبانی به یکدگر شده پیوند

 

[Yasna1385]

نیست جهان جز همین که با تو بگویم
روز و شبانی به یکدگر شده پیوند

در قفس خیال تو، تکیه زنم به انتظار
تا که تو بشکنی قفس، پر بکشم به سوی تو

 

[majn0_0n]

وای بر من که در این بازی بی‌سود و زیان
پیش پیمان‌شکنی چون تو شدم عهدشکن

نازنین تر ز قدت در چمن ناز نرست
خوش تر از نقش تو در عالم تصویر نبود

 

[majn0_0n]

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم..

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته ی خویش امد و هنگام درو

 

[black holes]

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته ی خویش امد و هنگام درو

وای بر شهری که در آن مزدِ مردانِ درست

از حکومت غیرِ حبس و کشتن و تبعید نیست

 

[فائزه هستم]

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته ی خویش امد و هنگام درو

وقت رفتن گریه می آید مرا
اندکی بنشین که باران بگذرد
واله و شیداست دائم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکّر و بادام دوست

 

[کاربر حذف شده.]

بسم الله آمده ام تا همتون رو در مشاعره شکست بدم.

وقت رفتن گریه می آید مرا
اندکی بنشین که باران بگذرد
واله و شیداست دائم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکّر و بادام دوست

تقدیر ما را به کجا می‌برد؟
تسکین دل را در آغوش تو می‌جویم
تندباد عشق، دل را می‌برد
تاریکی شب را چه کسی می‌برد؟

 

[کاربر حذف شده.]

تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سرانجام خوشی گردش دنیا دارد..

دریغ از عمر که در حسرت گذشت
دست تقدیر، خوشی را به ما نداد
درد عشق، شیرینی عمر را می‌سازد
دنیای ما پر از غم و شادی است.

 

[کاربر حذف شده.]

تا خبر دارم از او بی‌خبر از خویشتنم
با وجودش ز من آواز نیاید که منم..

مستم از عشق و در خود غرق شدم
محو یاد او، ز خود بی‌خبر شدم
موجی از عشق در دل دارم هنوز
مگر روزی به یادش ز خود برآیم.

 

[کاربر حذف شده.]

من دهان باز نکردم که نرنجی از من
مثل زخمى که لبش باز به لبخند نشد..

دلم پر از درد و غم است، بی‌صدا
دست تقدیر، زخم‌ها را می‌سازد
دوری‌ات بر دل، سنگینی می‌کند
دردی که در سینه دارم، بی‌پایان است.

 

[کاربر حذف شده.]

تو آن بتی که پرستیدنت خطایی نیست
و گر خطاست مرا از خطا ابایی نیست

وای بر دل که در عشق تو گرفتار است
و عشق تو در جانم، بی‌پایان و بی‌نهایت است
و گر خطایی در این عشق باشد، چه باک
و من در عشق تو، هر خطایی را می‌پذیرم.

 

[کاربر حذف شده.]

ما چنان آیینه‌ها بودیم، رو در رو ولی
امشب این آیینه از آن آینه غمگین‌تر است

تاریکی شب، دل را می‌فشارد
تپش‌های دل، در این غم می‌افزاید
تقدیر ما را به جدایی کشاند
تنگی دل، از این آیینه غمگین‌تر است.

 

[Taha Daneshmand]

تاریکی شب، دل را می‌فشارد
تپش‌های دل، در این غم می‌افزاید
تقدیر ما را به جدایی کشاند
تنگی دل، از این آیینه غمگین‌تر است.

تا چند تو پس روی به پیش آ
در کفر مرو به سوی کیش آ

 

[کاربر حذف شده.]

تا چند تو پس روی به پیش آ
در کفر مرو به سوی کیش آ

آنگاه که دل در عشق تو می‌تپد
آغوش تو، پناهی برای جان است
آری، به سوی عشق تو می‌آیم
آتش عشق، در دل من زبانه می‌زند.

 

[Taha Daneshmand]

از حاصل عمر به‌هدر رفته‌ام ای ‌دوست
ناراضی‌ام، اما گله‌ای از تو ندارم

من از کجا پند از کجا، باده بگردان ساقیا
آن جام جان افزای را، برریز بر جان ساقیا

 

[Taha Daneshmand]

ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار
تا دست خداحافظی‌اش را بفشارم..

مهمان شاهم هر شبی بر خوان احسان و وفا
مهمان صاحب‌دولتم که دولتش پاینده با

 

[فاطمه الله]

مهمان شاهم هر شبی بر خوان احسان و وفا
مهمان صاحب‌دولتم که دولتش پاینده با

از حوادث لطمه می بیند قوی دل بیشتر
موج دریا می زند پهلو به ساحل بیشتر

 

[Taha Daneshmand]

از حوادث لطمه می بیند قوی دل بیشتر
موج دریا می زند پهلو به ساحل بیشتر

رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا